ن بودهاند و چه حالا که پا به سن گذاشتهاند. بنابراین طبیعی است که بخواهند «بازی کنند» اما آنهایی که هیچ خاطرهای از بازیهای گذشتهشان نداریم و «ناگهان» در ایام کنونی بناست نقش آدمهای پا به سن گذاشته را بازی کنند، موضوع توفیر دارد. باورپذیری آنها بهمراتب بیشتر است. خانم یزدانبخش که در گروه دوم جای میگیرد و با فاصلهای چهار ساله پس از لطفا... بار دیگر در ابد و یک روز نقش مادر را بازی میکند؛ نقشی که تفاوتهای اساسی با نقش قبلی او دارد. او همچنان بیتوجه به حضور و ظهور دوربین نقشش را بازی میکند. با این که خودش تجربهی مادر بودن را ندارد اما نقش مادری را بازی کرده که هفت فرزند ناهمخوان و ناسازگار دارد. او میداند با هر کدام چگونه باید مواجه بشود. چندان پاپی لیلا (معصومه رحمانی) نمیشود. در بازی او پیداست که قرار است از مرتضی حساب ببرد و باید هوای محسن را به شکل نامحسوسی داشته باشد. به سمیه باید تحکم کند. اما در بازی او نکتهای ظریف وجود دارد که هم لحن و صدایش به یاری او آمدهاцد و هم نگاههای گاه زیرچشمیاش به بچهها در موقعیتهای مختلف؛ و آن این است که خانم یزدانبخش بهخوبی و حتی دقیق نقش مادری را بر عهده دارد که «بازی» را به روزگار و به بچههایش باخته است. میداند و وانمود می&zwnŪ;کند نمیداند. شاید بیاغراق به این شکل از بازی او - پس از بارها تماشای فیلم - باید پی برد. بار دیگر باید به این نکتهی مکرر بازگردیم که نقشها روی کاغذ نوشته میشوند و این بازیگران هستند که به آنها جان میبخشند. بازی یԲدانبخش در ابد و یک روز نیز از این قاعده مستثنی نیست. البته ناگفته نماند که در این موارد هیچ گاه نباید بهسادگی از «متن» عبور کنیم زیرا در آثار دیگری مانند جدایی نادر از سیمین (1389) که پیش از فیلم روستاییĠساخته شده و او نقش مادر سیمین (لیلا حاتمی) را دارد، با متن و نقشی فراخور بازی او روبهرو نیستیم. همانطور که بعدها نیز کمتر برای وی فرصتی پیش آمد که نقشش در فیلم روستایی را تکرار کند. نه نقش وی در به وقت خماری (1397)̠چنین بنیهای داشت که بازی درخوری از او را به نمایش بگذارد نه نقش مادر مینو (مهتاب کرامتی) در جاده قدیم (1397) یا حتی نقش مادر در وارونگی (1394).
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: