
برخی از بازیگران را در ذهن داریم كه هیچگاه نقش اول بازی نكردهاند و ستاره نبودهاند اما همواره حضورشان را در یاد داریم. در سینمای جهان والتر برنان یكی از آنها است. بازیگری كه سهبار برای بازی در نقش مكمل جایزهی اسكار را تصاحب كرد. او همان «استامپی» وردست خوش زبان «دود» (جان وین) در ریوبراوو (1959) و ادی، دستیار هری مورگان (همفری بوگارت) در داشتن و نداشتن (1944) است. در سینمای پیش از انقلاب نیز از این بازیگران كم نداشتهایم از مرحوم تقی ظهوری و محمدعلی تبریزیان (همایون) تا مرحوم میری، مرتضی عقیلی، عنایت بخشی و دیگران و در سینمای بعد از انقلاب از سعید پورصمیمی، شیرین یزدانبخش، محسن كیایی، سیروس گرجستانی و البته فردوس كاویانی را در ذهن داریم.
فردوس كاویانی، بیش از سینما در تلویزیون توانست تواناییهای بازیگریاش را به نمایش بگذارد. شاید نخستین حضورش در تلویزیون را بتوان مجموعهی «محله بروبیا» دانست كه او در نقش دانشمند یونانی یا همان «پدر بزرگوار» و نقش «سركار» ظاهر شد. لحن تؤامان جدی در ظاهر و شوخ در باطن، شاید مهمترین خصیصهی او در بازیهایش باشد كه آن را بعدها و در بسیاری از آثاری كه در آنها بازی داشته به كار گرفته است. سپس شاهد بازیهای گوناگونی در تله تئاترهای تلویزیونی از وی بودهایم كه هر بار و در هر نقشی توانسته در یاد مخاطبانش بماند. از «راویان اخبار» (1365) تا مجموعه «آینه» (1365) كه در سری اول و دوم آن حضور داشت.
فردوس كاویانی در اجارهنشینها (1365) در نقش «مش مهدی» ظاهر میشود و یكی از به یادماندنیترین بازیهایش را به نمایش میگذارد. او سركارگر عدهای كارگر است كه آمدهاند تا آپارتمانی را كه مشخص نیست صاحبی دارد یا نه تعمیر كند. كاویانی با استفاده از لهجهی شیرین كرمانی و نمایش سادگی آدمهای زحمتكشی كه از پیچیدگیهای آدمهای طبقهی متوسط بیخبر هستند؛ نقش مهدی را با ظرافتی مثالزدنی اجرا میكند. نگاه كنیم به ابتدای حضورش در فیلم كه سوار بر كامیون از راه میرسد و در برابر عجلهی صاحبكاران سعی دارد با خونسردی كار را پیش ببرد تا این كه مهندس از راه میرسد و از او میپرسد چه میكند و آیا میخواهد از توی اتاق برود توی كوچه كه مش مهدی میگوید «سلام، میخواهیم پنجره بزنیم.» بازگشت مش مهدی و كارگران و گرسنه بودنشان و پرسیدن ساعت و سپس فردای آن روز كه عباسآقا سوپرگوشت (عزتالله انتظامی) همه چیز را به هم میریزد؛ مش مهدی با بازی كاویانی در سكانس پشت بام، كمكم انگار به اعضای آن خانه بدل میشود و موقعی كه عباسآقا چكها را از او میگیرد با غرولند میگوید كه چرا چكها را از او نگرفتهاند. همچنین بازی او را در سكانسی از فیلم در ذهن داریم كه صاحبكاران شبانه به دنبال كامیون آنها افتادهاند و مش مهدی با ترس از آنها میپرسد كه از جانشان چه میخواهند اما وقتی متوجه میشود آنها كه هستند، دست توی جیبش میكند و میخواهد همانجا حساب را تسویه كند.
كاویانی در نقش آقای ابری در سایه خیال (1369) بار دیگر و در نقشی كوتاه ظاهر شده كه همچنان در حافظهی سینمایی ما به یادگار مانده است. نقش ابری با بازی كاویانی آدمی است از طبقهی متوسط كه دلش با حسین پناهی و حمید (حمید جبلی) است اما توانش را ندارد كه پا از طبقهاش بیرون بگذارد و یا با همسرش مخالفت كند. ابری با بازی كاویانی شخصیتی محافظهكار است كه هم دنبال نوگرایی است و هم نوگرایی بیش از حد را سیاه نمایی ارزیابی میكند. كاویانی در این نقش همچنان از ویژگی بازیگریاش استفاده میكند كه همان نمایش مهربانی و درآنِ واحد نشان دادن روی دیگر سكه و اخم كردن است.
مجموعهی «همسران» (1375) با بازی فردوس كاویانی از شبكهی دو به نمایش در آمد. او در این مجموعه در نقش كمال و مهرانه مهین ترابی در نقش مهین، نقش زن و مردی را بازی كردهاند كه سن بیشتری نسبت به همسایهشان علی (فرهاد جم) و مریم (الهام پاوهنژاد) دارند و هر بار مشغلههایی را در كنار یكدیگر تجربه میكنند. در همان قسمت نخست كه قرار است هر دو همسایه اسباب و اثاثیهشان را بیاورند و همزمان كامیونها میرسد، كاویانی با ظاهری عصبانی و در حالی كه یقهی علی را گرفته، او را تهدید میكند اما آنهایی كه با بازی كاویانی آشنا هستند، با دیدن این سكانس یادشان میمانند كه هیچگاه او را در نقشی جدی یا به عبارت دقیقتر در نقش فردی خشن و عصبی ندیدهاند. كاویانی در اینجا نیز از شگرد بازیاش استفاده میكند: او حتی عصبانیت را هم با حركات طنزآمیز بازی میكند كه در این میان طنز كلامی، چربش بیشتری دارد. بحثهای آقا كمال و همسرش مهین بخش دیگری از وجوه بازیگری كاویانی را به نمایش میگذارد: آدمی كه در ابتدا و با قضاوتی زودهنگام، بنای مخالفت میگذارد اما وقتی با منطق روبرو میشود كه گاهی همراه با تحكم مهین نیز هست، ناگهان وا میدهد و آرام میشود.
در بانو (1370) این بار انگار كاویانی بنا دارد روی دیگر سكهی نقش مش مهدی را به نمایش بگذارد. همراه با قربان سالار (عزتالله انتظامی) از آشفتگی روحی خانم خانه استفاده كرده و یكی پس از دیگری وسایل خانهاش را غارت میكند. كاویانی یكبار دیگر و در میكس (1378) و در حضوری كوتاه همراه با گوهر خیراندیش بار دیگر فضای فیلم بانو را به بهانه خراب شدن صدای صحنهای از فیلم خسرو (خسرو شكیبایی) كارگردان سینمای ایران را تكرار میكند كه در همین حضور كوتاه همچنان از طنز زیرپوستی بازیاش بهره میگیرد. فردوس كاویانی چند سالی است كه از سینما و تلویزیون به دور مانده است. آخرین بار كه تصویری از او را دیدیم، باورش شاید برای دوستداران بازیهای او دشوار بود كه چگونه بازیگر سالهای دور نقشهایی به یاد ماندنی به دلیل بیماری از كارش به دور مانده است. در ویدئویی كوتاه كه چندی پیش منتشر شد، تصویرش را بار دیگر دیدیم كه به نسبت گذشته بسیار بهتر به نظر میرسید و به ما وعده داد كه در صورت یافتن نقشی مناسب، آمادگی بازگشت به كار بازیگری را دارد. این فینفسه خبری خوش برای دوستداران بازیهای این بازیگر كهنهكار به شمار میآید. فردوس كاویانی و كاویانیهای دیگر كه این سالها كمتر به بازیگری میپردازند، بیاغراق در شمار سرمایههای سینما محسوب میشوند. قدرشان را بدانیم و بدانید.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: