هفتهی گذشته جلسههای نمایش و هماندیشی مستندهای درباره اصفهان در روزهای سیزدهم و چهاردهم آذرماه بههمت «دفتر تخصصی سینما» و «مرکز اصفهانشناسی و خانهی ملل»وابسته به سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان برگزار شد. این جلسهها در سال 96 هم برگزار شده بود. امسال این برنامه با مقداری تفاوت با قبل اجرا شد و مستندهای رواق منظر دوست ساختهی غلامرضا مهیمن، صوفی بزرگ بهکارگردانی رابرت ارسکین، گودال در یک روز کهنه کار احمدرضا رضایی و آدمها روی پل ساختهی فرهاد بردبار بهنمایش درآمد. سخنرانان این جلسهها عبارت بودند از: مرتضی نعمتاللهی، علیرضا ارواحی، دکتر حسین مسجدی، مهندس محمد عرب، مهندس محمود درویش، دکتر عبدالمهدی رجایی و فرهاد بردبار.
رواق منظر دوست تولید سیمای اصفهان سال ۱۳۷۷ نخستین فیلمی بود که در این برنامه بهنمایش درآمد.این مستند هم مانند اغلب فیلمهای مهیمن دنبال آن است که تصویری آرمانی از اصفهان ارائه کند، شهری که در نگاه مهیمن بهواسطهی تمرکز انواع هنرها، تجلیگاه توازن و معنویت و صفا و عشق به معبود است. فیلم کوشیده با گذری کوتاه از برخی از هنرهای دستی و سنتی اصفهان مانند معماری، کاشیکاری، حجاری، قلمزنی روی مس و نقره و... که در هنر اسلامی «حس وحدت» تعریف میشود، نمایان سازد. کارگردان شیفتگی خود به موضوع کار پنهان نمیکند و به همین دلیل چندان در پی آشناییزدایی از آنچه عموم از اصفهان میشناسند نیست.
مرتضی نعمتاللهی، پس از نمایش رواق منظر دوست اظهار کرد تعیین نسبت ما با سنت مسئله اصلی مواجهه با گذشته برای فهم آن است و معتقد بود که تکرار آنچه در قرنها پیش روی داده، ما را به جایی نمیرساند و علتاش هم عدم درک ما از تاریخ است. او اضافه میکند مهمترین مسئلهای که میتواند به تفکر و هنر امروز معنا دهد، شناخت سنتهاست. پایههای آینده ما بر سنت استوار است.
علیرضا ارواحی، نقش آب در بحث جریان داشتن و روانبودن سنت را با اهمیت دانست و گفت با توجه به اینکه در اصفهان زایندهرود وجود دارد، خیلی راحت میتوان این معنای سنت در نسبت با آب و جریانیافتن را بهتر درک کنیم. او معتقد بود وضعیت امروز برای هنرمندانی که توجه ویژهای به بحث سنت دارند، مسئلهای حیاتی است و نباید از وضعیت کنونی غافل باشند.
صوفی بزرگ تولید بیبیسی در سال ۱۹۷۰ از قرارشنیدهها تا پیش از این در ایران نمایشی نداشته و صرفاً برای همین برنامه زیرنویس شده است. کارگردان این فیلم که نگاهی بهشدت متفاوت با کارهای مهیمن به اصفهان دارد و اگر اشتباه نکنم راوی زندهی فیلم هم هست در عین احترام به اصفهان عصر صفوی و ستایش زیباییها، هماهنگیها، شکوه و ثروت مادی و معنوی آن نگاهی بازیگوشانه و موشکافانه دارد و از طریق واکاوی در آثار هنری آن دوران میکوشد نقاط تاریک آن تمدن را نیز آشکار کند. امری که توسط سخنران پس از نمایش مورد نقد قرار گرفت.
دکتر حسین مسجدی اشکالات زیادی به نگاه کارگردان صوفی بزرگ وارد کرد و معتقد بود که در پرداختن به موضوعی مثل صفویه تنها نمیباید به همان دوره اکتفا کرد. او اعتقاد داشت هرگونه پژوهشی در زمینهی فیلمسازی اگر کلنگر نباشد ابتر است و ادامه میدهد صفویه سلسلهی عجیب و غریبی است و چرخشهای بسیار زیادی دارد ازجمله اینکه صفویه صوفی بودند و ضد صوفی شدند و غیره. از اینرو مسجدی معتقد بود تحلیل فیلم دربارهی صفویه خیلی صفروصدی از کار درآمده، یعنی رابرت ارسکین خیلی سریع جملاتی را بههم پیوسته و سعی داشته در زمانی اندک (زمان فیلم 27 دقیقه است) و با چند نما بیشترِ خصوصیات حکومت صفوی را بیان کند. برای مثال در نمایی که از یک نقاشی ارائه میداد خونی را میدیدیم که روان بود و به زیرساخت صفوی که بر خون است اشاره داشت و از آن طرف به مسئله هنر صفوی میپرداخت که در اصل روساخت این سلسله است.
گودال در یک روز کهنه روایتگر آخرین روزهای حیات بقایای میدان کهنهی اصفهان است که البته در دوران پهلوی اول از شکل اصلیاش (که در دوران سلجوقیان طراحی و ساخته شده بود) کاملاً درآمد و بهصورت میدانی مدور بازسازی شد و چهارخیابان از درون آن گذر کرد. شهرداری اصفهان طی یک پروژهی عظیم ضمن احداث یک زیرگذر، این میدان را مطابق همان نقشهی دوران سلجوقیان بازسازی کرد. این فیلم نگاهی دارد به آنچه در اطراف این میدان ِ دگردیسیشده باقیمانده است. کل ساختار فیلم معطوف است به زیست یک روز این میدان از صبح تا شام، با این حال فیلم فاقد ریتم پرتپش یک زندگی است که در چنین جاهایی وجود دارد و اکتفای آن به خاطرات یک پیرمرد کاسب قدیمی که بهسختی میتوان او را از بزرگان کسبه بهحساب آورد.
مهندس محمود درویش، این فیلم را مستندی بسیار شفاف و صادقانه دانست. پیرمرد بازاری داخل فیلم بسیار موشکافانه و دقیق درباره جغرافیای خودش صحبت میکرد و در حقیقت خوانش امروز ما از گذشتهی اصفهان نیاز به چنین شناخت دستاولی دارد. درویش به نگاه سلبی نسبت به سنت با ورود مدرنیسم پرداخت و با توجه به موضوع تخریب میدان کهنه و احیای میدان عتیق گفت وقتی میخواهیم چیزی را جایگزین کنیم نباید تمام صورت مسئله را پاک کنیم. اگر قرار است برای کسی لباس بدوزیم، آنرا به قامت مصرفکننده بدوزیم، نه اینکه بعد از دوخت به دنبال مصرفکنندهاش بگردیم.
مهندس محمد عرب، معتقد بود از یک دوره تخریب، بازسازی و نوسازی راه حل نهایی جامعهی ما شد و یکی از مهمترین دلایل آن کالاییشدن فضاست. این اتفاقی است که از اوایل دههی پنجاه با آن روبهرو هستیم و اوج آن در دههی هفتاد اتفاق افتاد. او افزود ملک و زمین به مهمترین عامل سرمایهگذاری تبدیل شد و شهرداری هم از اوایل دههی هفتاد با استفاده از تراکمفروشی آسیبهای مختلفی از لحاظ شهرشناسی، معماری و اندیشهی زیستی به شهروندان وارد کرد.
آدمها روی پل بر اساس تحقیقی شستهوروفته به نخستین پل مدرنی پرداخته که روی زایندهرود ساخته شد، یعنی پل فلزی. بردبار کارگردان فیلم سعی بسیار داشته تا ملاتهای آرشیوی مکفی برای این فیلم گردآورد و بهرغم توفیق نسبی، نتوانسته یک تکه راش از زمان ساخت خود این پل پیدا کند. با اینهمه کارگردان با هوشمندی و بازیگوشی هرچه را که ممکن بوده باعث شود فیلم به یک سند زنده از حیات شهری اصفهان در یکی از مهمترین دورانهای بدل شود، در فیلم گنجانده و بهرغم زمان کوتاهش، دیدن فیلم یک تجربهی لذتبخش برای بیننده شده است.
دکتر عبدالمهدی رجایی که خود، کار پژوهش آدمها ... را برعهده داشته، از فقر تاریخ جزءنگر در کشور ما گفت که متأسفانه تاریخنگارهای ما برخلاف سفرنامهنویسان خارجی به جزئیات توجه چندانی نداشتهاند. او ضعف آرشیو را عامل ضعف مستندهای تاریخی ما قلمداد کرد و گفت: «من مطمئنام بسیاری از فیلمسازان ایدههایشان را به دلیل عدم دسترسی به منابع کنار میگذارند.» او این گلایه را هم مطرح کرد که نسل جدید چندان تمایلی به خواندن کتاب ندارد و باید اطلاعاتی را در قالب مدیومهایی جدید بهویژه سینمای مستند به آنها ارائه کرد.
فرهاد بردبار هم به نبود آرشیو و فقر آن و نوعی گسست علمی و فرهنگی در جامعه پرداخت که همچنان وجود دارد و اظهار داشت یک مستندساز میتواند با دسترسی به آرشیوهای دولتی دستکم کارش را بهتر پیش ببرد. حفظ آرشیو دولتی بسیار مهم است و اظهار امیدواری کرد این گسست علمی/ فرهنگی روزی با نزدیکی دانشگاهها و مراکز دولتی برطرف شود.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: