گریم از هنرهایی است که از تئاتر به سینما راه پیدا کرده است. در عرصه تئاتر، به خاطر دوری بازیگر از مخاطب،گریم ها معمولا بسیار اغراق آمیز بودند. برای همین در سینمای تازه متولد شده نیز به همین گونه اجرا میشد. بعد از پیشرفت سینما و تولد تلویزیون، گریم نیز متفاوت شد و به عنوان هنری مستقل، بسیار پیشرفت کرد که اختلاف آشکاری با گذشته داشت و دارد.
امروزه گریم بیشتر به فن و حرفهای خاص میماند. آن قدر مواد مختلف، طراحیهای جدید و تکنیک در آن وارد شده که هنرمندان این عرصه، هر چهره و وضعیتی را که کارگردان اراده کند، به بهترین وجه اجرا و تحویل میدهند.
در ایران نیز گریم سرگذشتی مانند آمریکا و دیگر کشورهای صاحب صنعت سینما دارد. اینجا هم هنر گریم از تئاتر به سینما آمد. در گذشتههای دورتر بازیگران تئاتر، اغلب خودشان کار بزک یا گریم را انجام میدادند.
فیلمها و سریالهای تاریخی، نسبت به دیگر آثار، (به غیر از فانتزی) به خاطر نوع کار، دارای گریمهای سخت و سنگینتری هستند، زیرا باید از این طریق مخاطب با شخصیتهای تاریخی ارتباط برقرار کند. در برخی از سریالهای ایرانی، به خاطر وسواس بیمورد یا بیتجربی کارگردان، گاهی گریم بازیگرانی که عهدهدار نقشهای تاریخی هستند، بسیار اغراق آمیز انجام میشود که به نوعی آزاردهنده میشوند. قرار نیست بازیگران کپی برابر اصل شخصیتهای تاریخی باشند، نه در گریم و نه رفتار. کارگردانان بدانند که هنرپیشه باید فقط نقش کاراکتر را بازی کند، نه اینکه خودش تبدیل به شخصیت واقعی شود! متاسفانه کارگردانان بعضی از سریال های تاریخی، اصرار داشته و دارند که گریم بازیگر باید کاملا شبیه شخصیت واقعی باشد برای همین نیز ساعتهای مفیدی را صرف گریم کرده و هم بازیگران را خسته میکنند و هم بودجه زیادی را با این ندانم کاری هدر میدهند.
آیا در فیلم معروف «زنده باد زاپاتا» که نقش او را مارلون براندوی فقید بازی میکند، چهره و اندامش کاملا شبیه شخصیت اصلی است؟ به هیچ وجه این چنین نیست، نه در صورت و نه در اندام، منتهی همه مخاطبان میپذیرند که او زاپاتا انقلابی بزرگ مکزیک است.
رامین عباسیزاده طراح و تهیه کننده سریال و مسعود آبپرور کارگردان سریال «رحیل» کاملا به این مهم واقف بودهاند، برای همین کامران خلج طراح و مجری گریم را به گونهای راهنمایی کردهاند که به هیچ وجه روی بازیگران از گریم اغراق آمیز و گل درشت استفاده نکند. گریم بازیگران در «رحیل» بسیار ساده و تاثیرگذار است. چهره اصلی بازیگران پشت گریم سنگین پنهان نیست و آنان می توانند بهتر از میمیک صورت خود استفاده کنند تا روی مخاطب تاثیر خوبی بگذارند.
بازیگران با تجربه را به زور گریم، جوان نکرده و جوانان را نیز به سن کهولت نرساندهاند.کاراکتر بیتاج با بازی اندیشه فولاد که ساحره ای است در قالب یک زن، اما صورت او گریم سنگین ندارد، فقط روی دستانش نقش و نگاری است که شخصیتاش را نشان دهد و رعب در جان دیگران بیندازد. شخصیت شفیق هم به عنوان یک بدمن، گریمی ساده دارد، سری تراشیده و گردنی کج. بازیگران زنی که نقش زنان حرمخانه یا خدمه را بازی میکنند نیز به هیچ وجه گریم سنگین و رنگین ندارند. همین سادگی، آنان را نزد مخاطب بیشتر باورپذیر کرده است.
به نظر می آید برای تغییر جزئی برخی از شخصیتها از هوش مصنوعی هم استفاده شده که اگر چنین باشد، در آن هم افراط و تفریط صورت نگرفته است.
رامین عباسیزاده تهیهکننده سریال رحیل را پیش از این با سریالهای پاپیولار مختلفی میشناختیم مثل او یک فرشته بود، سقوط یک فرشته، انقلاب زیبا، احضار، پریدخت، پلیس جوان و... که اغلب در استفاده از هنرِ چهرهپردازی به قاعده و بیزیاده روی، عمل میکردند و شاید برای همین است که مثلا چهرهپردازی شهاب حسینی در پلیس جوان همچنان در خاطرمان است یا گریمهای حسن جوهرچی و رضا توکلی در او یک فرشته بود، سالها بعد از این سریال همچنان محل رجوع سریال سازان دیگر بود. حتی در سریالی مانند احضار در گونه هارور (دلهره) نیز به جای گریمهای اغراق آلود، این نبض داستانی سریال و تعلیقهایش بود که جلب توجه کرد.
در سریال رحیل نیز با طراحی صحیح عباسیزاده، سیر معمایی داستان است که در انطباق با چهرهپردازیهایی ساده و گیرا، موجبات شکلگیری یک هارمونی مطلوب برای سریالی تاریخی شده است.
[مجله فیلم]