
تران: میراث TRON: Legacy
کارگردان: جوزف کَزینسکی، فیلمنامهنویسها: ادوارد کیتسیس، آدام هاروویتز، بازیگران: جف بریجز (کوین فلین)، گَرِت هِدلند (سَم فلین)، اولیویا وایلد (آئورا)، مایکل شین (کاستر). محصول 2010، 125 دقیقه.
پسر طراح یک دنیای مجازی برای پیدا کردن پدرش که در این دنیا اسیر شده به داخل آن دنیای دیجیتال که پدرش طراحی کرده میرود. او باید با مخلوقات پدرش که به موجودات خبیثی تبدیل شدهاند مبارزه کند...
بازی کامپیوتری
هوشنگ گلمکانی: یک نمونهی مثالزدنی از شبیه شدن برخی از فیلمهای بهاصطلاح علمیخیالی به بازیهای کامپیوتری. البته ایدهی کلی و خط داستانی ابتکاری فیلم هم به این ساختار راه میدهد، اما فقط برای دهپانزده دقیقه و نه یک فیلم بلند سینمایی، آن هم برای تماشاگری که میخواهد فیلم ببیند نه اینکه بازی کند. کاربرد فراوان خطهای نورانی در بافت گرافیک فیلم – که شبیه تابلوهای نئون است – حتی در قالب سهبعدیاش هم چشم را آزار میدهد. (امتیاز: 1 از 10)
دو روز در نیویورک 2 Days in New Yor
نویسنده و کارگردان: ژولی دلپی، بازیگران: ژولی دلپی (ماریون)، کریس راک (مینگِس)، آلبرت دلفی (ژانو)، آلکسیا لاندو (رُز). محصول 2012، 96 دقیقه.
ماریون و مینگس یک زوج ساکن منهتن هستند. وقتی خانواده ماریون که فرانسوی هستند تصمیم میگیرند برای سر زدن به او به نیویورک بیایند، اختلافهای فرهنگی بین مینگس و آنها دردسرساز میشود...
تقدیم به نیویورک بدون عشق
هومن داودی: با تماشای دو روز در نیویورک یک بار دیگر ثابت میشود که وودی آلن چه فیلمساز خوبی است! آلن در همین حالوهوا و با دستمایههایی مشابه، فیلمهایی گرم و روان دربارهی شهرهای مهم میسازد و دغدغههای همیشگیاش را در آنها میریزد؛ اما اینجا فیلمساز با اشباع کردن فیلم از شوخیهای پیشپاافتاده و دستمالیشده و آدمهایی که اصلاً معلوم نیست چه مشکلی دارند یا چه نوع ارتباطی بینشان برقرار است، آن را به اثری ملالآور و غیرقابلتحمل تبدیل کرده است. شوخیهای فیلم از نوع اشتباه در ترجمه فرانسوی به انگلیسی و برعکس یا ندیدبدید بودن فرانسویهاست و زمانبندی نادرست در کمدی و بازیهای بد بازیگران تمام شوخیهای فیلم را بر باد داده است. همان طور که از روی کاغذ هم مشخص است کریس راک و ژولی دلپی بههیچوجه نمیتوانند زوجی قابلباور را به تصویر بکشند و انگار در این فیلم از تواناییهایشان به جای آن دیگری استفاده شده است. راک که استاد کمدی «استندآپ» و شوخیهای رگباری است، به آدمی روشنفکر و آرام تبدیل شده و دلپی که پرسوناژ سینماییاش منطبق با روشنفکری و درونگرایی است رگبارهایی از جملههای هیستریک و بیادبانه به راه انداخته است. نتیجه این میشود که در دو روز در نیویورک همه چیز در سطح میگذرد و دلپی فیلمساز موفق نمیشود شوخیها و شخصیتهای جاافتادهای از تقابل دو فرهنگ اروپایی و آمریکایی بیرون بکشد. (امتیاز: 1 از 10)