
زندگی پای Life of Pi
کارگردان: آنگ لی. فیلمنامه: دیوید مگی. بازیگران: سوراج شارما (پای نوجوان)، عرفان خان (پای بزرگ سال)، عادل حسین (سونتاش پاتل). محصول 2012، 127 دقیقه.
داستان زندگی پای پاتل از کودکی روایت میشود. او در محیط زندگیشان یعنی هندوستان با انواع و اقسام ادیان و مذاهب روبهروست. اما حادثهای که برایش پیش میآید باعث میشود مدت زیادی را در دریا سرگردان بماند و ایمانش به خداوند محک سختی بخورد.
مهرزاد دانش: به عنوان یک علاقهمند به موضوعهای دینی و ایمانی، یکی از دغدغههای مهم سینماییام، چگونگی طرح این نوع مسائل روی پردهی سینما است. زندگی پای، فارغ از برخی زیادهرویها در کموکیف فضاهایی که وابسته به جلوههای ویژهی حیرتانگیز گرافیکیاش است، این دغدغه را به شکلی بسیار هنرمندانه مطرح کرده و با تشبیه حس و ادراک دینی به نوعی مکاشفه در جهان هستی که میتواند روندی دراماتیک و داستانی هم داشته باشد، دیگران را در پذیرش راست و دروغ آن مخیر ساخته است. شاید این تشبیه برای یک ماتریالیست چندان قابلدرک نباشد، اما برای مخاطبانی که در لحظات مختلف زندگیشان، لذت مواجهه یا درک فرایندی الهی را تجربه کردهاند، معنابخشی دراماتیک به پدیدههای عالم، برداشتی دقیق از یک حس مذهبی ناب به شمار میآید؛ حسی که شاید ترجمانش به واژگانی قابلفهم و قابلباور برای دیگران به همان دشواری گفتنی باشد که جناب سعدی به مثابه گنگی خوابدیده، برای خلقی عاجز از شنیدن داشت.
پای قصهی فیلم، در درک جهان معنا، از پای چوبین استدلالیون دوری میکند و تفسیرش را از معجزه و کرامت و لطف ساحتهای متعالی هستی، با تمثیل از ببر و قایق و دریا و جزیره شکل میدهد؛ منتها نه تمثیلی که در فاصلهای دور از واقعیت پیرامونی ما قرار دارد، بلکه قصهای که گویی حکایت اصیل حضور ما در این دنیا است.سینمایی که آنگ لی در فیلم آخرش ترسیم میکند، یک سینمای ناب ایمانی است و لذت تماشای آن، به همان میزان لذت مکاشفات ایمانی است. (امتیاز: 7 از 10)
انسان و اختیار
هومن داودی: اشاره به وجوه تکنیکی و گرافیکی زندگی پای و قدرت آنگ لی در به تصویر کشیدن فصلهای نفسگیر دریایی (بهویژه فصل غرق شدن کشتی) به احتمال زیاد چیزی جز تکرار مکررات نخواهد بود. اما گذشته از این وجوه تکنیکی آنچه باعث میشود زندگی پای به فیلمی شاخص تبدیل شود، نگاه پر از تساهل و تسامح و کمتر دیدهشدهای است که به مقولهی مذهب دارد. سرزمین 72 ملت هندوستان و همنشینی مذهبها و دینهای مختلف در آن، بستر مناسبی برای بسط این مضمون مترقی در فیلم پدید آورده است. درست است که بخش عمدهی فیلم به ارتباط پای با خداوند و گذر او از مرحلهی شک به یقین و شکلگیری ایمان او به قادر مطلق اختصاص دارد، اما در نهایت و در جهانبینی انسانگرایانهی فیلم، ایمان به خدا نه به عنوان واقعیتی قراردادی و اجباری، بلکه به عنوان راهی برای بهتر زیستن و آرامش معرفی میشود. بر همین اساس نمای پایانی زندگی پای که ترجمان هنرمندانهی این تفکر به سینماست (و مسلماً جایی در کتاب منبع اقتباس فیلم نداشته) به کلیدیترین عنصر برای درک جهانبینی آن تبدیل میشود. در این نمای پایانی عمق میدان و آبورنگ چشمنواز قاب از بین میرود تا بعد از اتمام فیلم، جریانی از پرسشها و اندیشهها به ذهن تماشاگر کنجکاو هجوم بیاورد. در واقع هرآنچه تا پیش از این در فیلم دیدهایم و همهی آن نظربازیها و رنگها و نورهای خیالانگیز، ممکن است حقیقت نداشته باشند و زادهی تخیل پای باشند. اما مسلماً تماشای چنین فیلم و داستانی بسیاز لذتبخشتر و جذابتر از داستان بهظاهر واقعیتریست که پای برای مأموران بیمه تعریف میکند. به همین ترتیب، ایمان به خدا و آرامشی که در برابر درک حضور یک قدرت برتر در انسان پدید میآید، بسی آرامبخشتر و خواستنیتر از دنیاییست که خیال و رؤیا در آن حضور ندارند و همه چیز با منطقهای علمی و ماتریالیستی سنجیده میشود؛ حتی اگر نشود در چنین دنیای رؤیاگونی همه چیز را توضیح داد و تفسیر کرد. این چنین است که آنگ لی در مقام کارگردان با همین یک نمای پایانی و کلیدی، کل جهانبینی اثرش را تبیین میکند و کاری میکند که شنوندهی داستان زندگی پای (چه در فیلم و چه در واقعیت)، با اختیار خودش، به وجود خداوند ایمان پیدا کند.
ایراد عمدهای که به زندگی پای وارد است نیم ساعت ابتدایی آن و شروع بسیار معمولی قصه و شخصیتهاست که به فیلمهای هندی نوعی نسب میبرد. برای مثال پای ناگهان این قدرت را پیدا میکند که چندصد رقم اعشار عدد معروف «پای» (پی، 14/3) را از حفظ روی تخته بنویسد؛ بدون آنکه پیش و پس از آن بسترسازی لازم برای چنین رخدادی صورت گرفته باشد. میشود به رابطهی ناتمام و نالازم پای با آناندی هم اشاره کرد که بهراحتی قابلحذف است و تأثیری بر روند ماجراها یا پرداخت شخصیت پای ندارد. با این همه، خروجی نهایی فیلم و تعریف یگانهای که ایمان و دین به دست میدهد و نقش هرچند کوچکی که در تقریب مذاهب ایفا میکند (و خواهد کرد) باعث میشود بهسادگی این اشکالها را فراموش کنیم. جواهر لعل نهرو میگوید: «اگر شاخوبرگهای اضافی که اغلب ادیان و مذاهب را پوشانده کنار بزنیم، آنچه از ادیان و مذاهب باقی میماند آن قدر شبیه هم است که نمیتوانیم بینشان تفاوتی قائل شویم.» (نقل به مضمون). زندگی پای یکی از مصداقهای بارز و کمیاب چنین اندیشهای است. (امتیاز: 7 از 10)