آدمکش (هو شیائوشین) در نهایت از بین رقیبان رشتهی اسکار بهترین فیلم خارجی حذف شد و گروهی را حیرتزده کرد. با این وجود نهتنها منتقدان «سایت اند ساند» آن را به عنوان بهترین فیلم سال 2015 انتخاب کردند بلکه برخی از دیگر منتقدان مطرح نیز دربارهاش چنین نظری دارند. داستان فیلم در دوران حکومت سلسلهی تانگ در قرن نهم میلادی رخ میدهد. یک آدمکش حرفهای زن، مأمور کشتن یک مقام فاسد دولتی میشود. اما مأموریت در مسیر غلطی میافتد و زن جوان دلباخته کسی میشود که نباید بشود. هو شیائوشین در این گفتوگو از علاقهاش به ساخت فیلمی در ژانر محبوب هنرهای رزمی گفته و نکتههای جالبی را برملا کرده است.
از تاریخ گونهی ووشو و آثارش بگویید.
کلمهی وو به دو معنی «بریدن» و «توقف» است؛ و همچنین اشاره و ارجاعی است به سلاح. معمولاً شمشیری که توسط آدمکش/ قهرمان داستان حمل میشود. این ژانر در دوران حکمرانی سونگ (960 تا 1279) خیلی معروف شد. این داستانها معمولاً به تعریف ماجراهای سربازی میپردازند که علیه یک رهبر سیاسی فاسد قد علم میکند. قهرمان باید برای توقف فساد و کشتار مردم بیگناه، تبدیل به یک آدمکش شود. داستانهای ووشویی با مضمون پایان دادن به خشونت از طریق توسل به آن مرتبط هستند. گرچه اقدام آنها با انگیزههای سیاسی است، اما سفر قهرمان حالوهوایی حماسی دارد و شامل تحولهای فیزیکی، احساسی و روحی و روانی میشود. در دوران حکومت تانگ، شاعر برجستهای به نام لی بای تعدادی شعر درباره آدمکشها سرود. آنها اولین مثالها در ارتباط با ادبیات ووشویی موجود است. این داستانها با آنکه اغلب الهام گرفته از حوادث و ماجراهای واقعی هستند، برای من بسیار امروزی به نظر میرسند. ووشو یکی از قدیمیترین ژانرها در ادبیات چین است و امروز شما میتوانید رمانهای بیشماری را در این رابطه پیدا کنید. آشنایی خودم با آنها به دوران دبیرستان برمیگردد که خیلی زود مشتاق خواندنشان شدم.
اولین رویاروییتان با فیلمهای ووشویی چه زمانی بود؟
آنها هم در کنار بقیهی فیلمهایی بودند که از بچگی تماشا میکردم. آویزان بزرگترها میشدم تا مرا هم به سینما ببرند. در دوران متوسطه با دوستانم به سینما میرفتم. همیشه اولین نمایش فیلمها در اولین روز نمایش مال ما بود. در شهر ما فنگشان فقط چهار سالن سینما وجود داشت که سهتایشان فیلم نشان میدادند و چهارمی مخصوص اپرا و تئاتر بود. سرانجام برای حضور در مدرسهی فیلم راهی تایپه شدم. تا یک سال بعد از پایان تحصیل، در کار خریدوفروش وسایل رایانه بودم. اما بهمرور وارد صنعت سینما شدم و کارم را با نوشتن و دستیاری کارگردان شروع کردم. در طول این سالها هیچوقت مطالعهی رمانهای ووشویی را رها نکردم.
چه زمانی تصمیم گرفتید از رمان «نی یینیانگ» اثر پی ژینگ اقتباس کنید؟
در دانشگاه بخش اعظمی از ادبیات دورهی حکمرانی تانگ را خواندم. در آن دوران داستان کوتاه «چوآنجی» از این نویسنده، خیلی معروف و محبوب بود. در این داستانها تعداد زیادی شخصیت زن وجود دارد. ایدهی تبدیل یک شاهزادهخانم به یک آدمکش را دوست داشتم. کتاب را به خاطر سپردم و از زمانی که وارد عرصهی فیلمسازی شدم، به اقتباس از آن فکر میکردم.
پس مدتها بود که در فکر ساخت یک فیلم ووشویی بودید.
برای هر چیزی، جریان و روالی وجود دارد. همان ابتدا فهمیدم که نمیتوانم به فروش فیلم بیتوجه باشم. باید به گیشه فکر میکردم و تواناییهایم را به عنوان فیلمساز به نمایش میگذاشتم. قدم اول، کسب اعتماد آدمهایی بود که با آنها کار میکردم؛ تا بتوانم سرمایهگذاریشان برای فیلمهای بعدیام را داشته باشم. در آن زمان همه میخواستند کمدی بسازم و من هم همین کار را کردم. این فیلمها بازار خیلی خوبی داشتند. بعد از اثبات خودم، صاحب موقعیتی شدم که به من اجازهی ساخت فیلمهایی را میداد که دوست داشتم؛ فیلمهایی درباره تجربههای شخصی خودم از دوران کودکی و رشدم. اما دلیل این همه تأخیر در ساخت فیلمی ووشویی کاملاً مشخص است. این فیلمها سختترین تولید را دارند و طراحی صحنههای رزمی و میزانسنها زمان میبرد. در سالهای اخیر بارها این فکر به ذهنم آمد که اگر زودتر یک فیلم ووشویی نسازم، پیرتر میشوم و دیگر نمیتوانم سراغ آن بروم. با این حال، اصلاً کار سادهای نبود چون پسزمینهی تاریخی و فرهنگی حکومت تانگ بسیار پیچیده است. به همین دلیل اغلب فیلمسازان ترجیح میدهند که سراغ این دورهی تاریخی نروند.
کار روی فیلمنامه چهطور پیش رفت؟ از همکاریتان با سه فیلمنامهنویس دیگر بگویید.
یکی از آنها، ژیهای منگ، نویسندهی مورد تحسینم و متخصص دوران تانگ است. با او و دیگر فیلمنامهنویسان خیلی صحبت کردیم. بحث اصلی درباره پسزمینهی تاریخی فیلم بود. جزییاتی از دربار حکومتی آن دوران جمعآوری کردیم. دنبال جزییاتی بودیم که ظرفیت دراماتیک داشته باشند. این مهمترین نکته برای تعیین لحظههای تاریخی و بزنگاههای داستان بود؛ و لازم بود قبل از اندیشیدن به تواناییها و ظرفیتهای درونی شخصیتها، این موضوع را بدانیم.
شو کی و چانگ چن از همان ابتدای کار درگیر پروژه شدند؟
از زمانی که فیلمنامه را مینوشتیم، آنها در ذهنم بودند. شو کی در فیلمهای قبلیام بازی کرده است و با احساسات او آشنایی دارم. میدانم که چانگ چن هم چهگونه میتواند با نقش خو بگیرد.
بزرگترین چالش بازیگران فیلم چه بود؟
رسیدن به درستترین گام بیانی و احساسی، متناسب با شخصیتهایشان که به یک زبان بسیار قدیمی صحبت میکردند. زبان محاورهای با زبان نگارش در آن دوران بسیار فرق میکرد. آنها باید تمرین زیادی میکردند تا بتوانند اجرایی خوب داشته باشند.
معمولاً در زمان فیلمبرداری، فیلمنامهها را کنار میگذارید. این اتفاق درباره این فیلم هم افتاد؟
با اینکه زمان زیادی را صرف فیلمنامه کردیم، با شروع فیلمبرداری با واقعیت زمان حاضر روبهرو شدیم. بعد از دیدن بازیگران در آن لباسهای قدیمی برای اولین بار، و آن نورهای طبیعی لوکیشن که تصویر را تحت تأثیر قرار میدادند، نوعی تعدیل و سازگاری ضروری بود. وقتی به لوکیشن میروم، باید تمام جوانب کار را در نظر بگیرم تا بتوانم خودم را متقاعد کنم که این صحنهای از گذشته است و طعم و چاشنی حکومت تانگ را در خود دارد. بعد از آن است که احساس میکنم حالا میشود کلید فیلمبرداری را زد. در کنار خلق فضای مورد نظر، باید برخی لحظههای دراماتیک را اصلاح و بازبینی کنیم. پس فیلمنامه هم برای همراهی با این موضوع، دستخوش تغییر میشود.
در اینجا هم از قانون «تمرین ممنوع» استفاده کردید؟
کاملاً، تمرین ممنوع. تنها تمرینی که انجام دادیم برای یک سکانس رقص بود. این کار هم فقط برای این بود که طراحی حرکتها را به خاطر بسپاریم و یادآوری کنیم. تمام صحنههای دیگر و از جمله سکانسهای نبرد، خودجوش و فیالبداههاند.
آدمکش هشت سال بعد از آخرین فیلمتان پرواز بادکنک قرمز به نمایش درآمد. از تغییرهای گستردهای بگویید که طی این مدت در صنعت سینمای آسیا رخ داده است.
سه سال از این هشت سال را در جشنوارهی فیلم تایپه گذراندم. پنج سال بعدی هم مدیر مراسم جوایز اسب طلایی (گلدن هورس) بودم. از این منظر به چشمانداز سینمای معاصر آسیا نگاه کردم و نه از دید یک فیلمساز. در فیلمهای چینی تحول عظیمی، سال به سال، صورت گرفته است. تولیدات هنگ کنگ نیز به شکل قابلتوجهی کاهش یافته است. این یک واقعیت انکارناپذیر است که بازار فیلم بومی در چین در حال گسترش است. با افزایش تعداد سالنهای نمایش و تعداد جمعیت، این مسأله جای شگفتی و تعجب ندارد. ولی متأسفانه بازار تایوان کوچکتر شده است و فیلمهای کمتری در مقایسه با هشت سال پیش ساخته میشوند.