نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

سینمای جهان » گفت‌وگو1395/12/16


برخورد نزدیک از نوع...

گپ دیمین شزل و بری جنکینز درباره لحظه‌ی شوک‌آور اسکار و...

مریم شاه‌پوری

 

هشتادونهمین مراسم آکادمی علوم و هنرهای سینمایی یا همان اسکار از جنبه‌های بسیاری منحصربه‌فرد و به‌یادماندنی است؛ به‌خصوص برای ما ایرانیان که از این پس هر وقت به یاد امسال و این دوره از اسکار بیفتیم، پیش از هر چیز ذهن‌مان به یاد افتخارآفرینی اصغر فرهادی می‌افتد که نه‌فقط با کسب دومین اسکار برای سینمای ایران و خودش رکوردی دست‌نیافتنی را به‌جا گذاشت، بلکه با تیزهوشی و عملکرد درستش اعتباری برای نگاه و باور مردمان ایران زمین به ارمغان آورد و به شیوه‌ی خودش هنر و هنرمند را ارج نهاد.
اما در مقابل شکوه و عظمت و افتخارهای شب رؤیایی سینما، هشتادونهمین مراسم اسکار به طرز غریب و باورنکردنی با بی‌نظمی همراه شد (که ظاهراً در تاریخ این رویداد بی‌سابقه بوده) و حتماً تا حالا شنیده یا دیده‌اید که هنگام اعلام برنده اسکار «بهترین فیلم» چه اتفاقی افتاد؛ البته فقط همین مورد نبود و تصویر جن چپمن تهیه‌کننده به‌اشتباه به جای همکار و دوست مرحومش جنت پترسن در بخش یادبود درگذشتگان استفاده شد. جالب‌تر از این‌ها واکنش دانلد ترامپ رییس‌جمهور به این وضعیت بود که در نهایت خودشیفتگی آن را نتیجه‌ی حواس‌پرتی بیش از حد هنرمندان به خودش ارزیابی کرد. بگذریم که وزارت امور خارجه آمریکا هم گاف داد و پس از انتشار توییت تبریک به اصغر فرهادی و ایرانیان، آن را پاک کرد و سخن‌گویش در توجیه این اقدام به «رویترز» گفت: «خواستیم از هر گونه برداشت اشتباه مبنی بر صحه گذاشتن دولت آمریکا بر نکته‌های مطرح‌شده در نطق پذیرش این جایزه جلوگیری کنیم.»
اما آن‌چه این‌جا برای شما تدارک دیده‌ایم، بخش‌هایی از گپ‌وگفت دیمین شزل و بری جنکینز است درباره اتفاق شوک‌آور پایان مراسم، تغییر نام برنده‌ی اسکار «بهترین فیلم» و همه‌ی آشوب‌هایش، اولین دیدار این دو فیلم‌ُساز جوان، نظرشان درباره سینما و فیلم‌های یکدیگر و... کریستوفر تَپلی ترتیب‌دهنده‌ی این گپ بوده و متن و فایل ویدئویی آن در سایت «ورایتی» منتشر شده است.

***

وقتی بری جنکینز پس از یک شب سوررئال در اسکار، به اتاقش در هتل بازگشت، چند ساعتی خوابید و بعد کلیپی از پایان مراسم را روی گوشی‌اش تماشا کرد و این بار آن لحظه‌های پایانی شوک‌آور مراسم زنده‌ی یک‌شنبه شب را به طرز غریبی دل‌انگیز و مسحورکننده یافت. نویسنده و کارگردان مهتاب در توصیف لحظه‌ای که او، تماشاگران «دالبی تیاتر» و میلیون‌ها بیننده‌ی تلویزیونی از فهمیدن بروز اشتباه و این‌که در واقع فیلم او - و نه لالا لند اثر دیمین شزل - برنده تندیس بهترین فیلم شده، می‌گوید: «همه چیز به‌هم ریخته بود اما یک‌جورهایی شگفت‌انگیز هم بود. برای یک لحظه دو گروه از آدم‌ها روی صحنه قرار گرفتند. عکسی به جا مانده است که در آن من، جردن (هوروویتز، از تهیه‌کنندگان لالا لند‌) را در آغوش گرفته‌ام و دست اَدل (رومنسکی، تهیه‌کننده‌ی مهتاب) هم روی شانه‌ی اوست.»
شرم‌آورترین اشتباه تاریخ مراسم آکادمی به طرز عجیبی به فرصتی کوتاه برای تجلی وقار، مروت و رفاقت در بین رقبای دوآتشه و مصمم در مسیر دریافت بزرگ‌ترین جایزه سینمایی هالیوود بدل شد. شزل در این خصوص می‌گوید: «من و بری در این باره هم حرف زدیم. عجیب است که با کسی صمیمی و همراه باشی اما با او در یک رقابت سخت و مردانه قرار بگیری، موضوعی که به نظرم ماهیت اسکار است. از این رو دلپذیر بود که این تصور و پنداشت قدیمی تا حدی روی صحنه شکسته شد.»
تقریباً غیرممکن است که این اتفاق را بازتاب مستقیم این روزگار ندانیم و آن را جلوه‌ای از اتحاد و همبستگی روحی ملتی تقسیم‌شده نبینیم. انتخابات ماه نوامبر گذشته، فضا را به‌کل دگرگون کرد و مضامینی چون تنوع نژادی و اعتقادی، و همدلی را در محصولات صنعت سرگرمی قدرتمندتر از همیشه کرد.
شزل این طور ادامه می‌دهد: «همه چیز پر شور و انرژی به نظر می‌رسید؛ من که ابتدا فکر کردم با نوعی شوخی طرفیم.» در این لحظه‌ها، جنکینز هم‌چنان روی صندلی‌اش نشسته بود و صحبت‌هایش را آماده می‌کرد تا در صورت پیروزی فیلمش چیزی بگوید: «صحبت‌هایی را آماده کرده بودم که با این اتفاق فراموش‌شان کردم. می‌خواستم بگویم من و تارل (آلوین مک‌کرنی، همکار فیلم‌نامه‌نویس مهتاب) همان بچه‌ی داستان فیلم هستیم، بچه‌ای که بزرگ نشده تا اثر هنری‌ای بسازد که هشت نامزدی اسکار را کسب کند. این رؤیایی است که من هرگز به خودم اجازه‌ی داشتن آن را ندادم. وقتی در انتظار نشسته بودیم و رؤیای‌مان تحقق نیافت، این حرف‌ها را فراموش کردم. اما بعدش باید به‌سرعت دوباره در این حال‌وهوا قرار می‌گرفتم. این بار اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که روی صحنه بروم و جردن را فوری در آغوش بکشم.»
جنکینز و شزل از نظر استعداد، سن‌وسال و تجربه‌ی حرفه‌ای، تقریباً شرایط مشابهی دارند. جنکینز 37 ساله است و تا امروز دو فیلم ساخته است و لالا لند سومین فیلم شزل 32 ساله است. اما مسیرهای جداگانه‌ی دو فیلم جدید آن‌ها در فصل جوایز، از حدود شش ماه پیش آغاز شد؛ زمانی که دو فیلم به فاصله‌ی دو روز اولین نمایش جهانی‌شان را تجربه کردند. فیلم شزل 31 ماه اوت در جشنواره ونیز روی پرده رفت و جنکینز دوم سپتامبر با فیلمش به جشنواره تِلیوراید (و نه تلوراید) رفت. پس از آن شزل برای نمایش فیلمش در جشنواره کالِرادو به تلیوراید می‌رود و این دو فیلم‌ساز جوان برای اولین بار دیدار می‌کنند و فیلم‌های یکدیگر را هم می‌بینند. جنکینز در رویدادی ویژه‌ی فیلم‌سازان، شزل را غافلگیر می‌کند و سؤالی مطرح می‌کند درباره تجربه‌ی سینمایی او در مدرسه فیلم، یعنی اولین فیلمش گای و مدلین روی نیمکت پارک. شزل می‌گوید: «بلافاصله قلبم را به دست آورد.»
جنکینز هم وقتی لالا لند و آن آپارتمان جنوب‌شهری در لس‌آنجلس ابتدای فیلم را می‌بیند به‌سرعت به یاد زادگاهش می‌افتد و دلش می‌گیرد: «آن زمان دو ماه بود که لس‌آنجلس را ندیده بودم و در سفرهای خارجی بودم. تماشای فیلم باعث شد احساس نوستالژیکی نسبت به لس‌آنجلس کنم که تا آن روز تجربه‌اش نکرده بودم.» از سوی دیگر، شزل هم درست مثل دیگر تماشاگران جشنواره‌ای تحت تأثیر مهتاب قرار گرفت: «فوق‌العاده زیبا بود و این حس را می‌توانستید از دیگران هم دریافت کنید.» البته شزل پیش از این از طرفداران فیلم اول جنکینز با عنوان دارویی برای مالیخولیا بود و پیش از تولید کمی در جریان ساخت مهتاب در گفت‌وگو با جرمی کِلاینِر قرار گرفته بود: «آرزوی موفقیت کردم چون واقعاً حیرت‌انگیز به نظر می‌رسید.»
شزل با فیلم قبلی‌اش ویپلش (2014) حضور در فصل جوایز و موفقیت‌های جشنواره‌ای را تجربه کرده بود و از نمایش موفق در جشنواره ساندنس تا خود اسکار را پشت سر گذاشته بود، اما تجربه‌ی فیلم جدیدش واقعاً متفاوت‌تر از این، ممکن نبود: «ویپلش به‌نوعی که دوستش دارم، واقعاً غافلگیرکننده بود. تدوین، بسیار سریع انجام شد و ما فوری به ساندنس رفتیم. پس من زمان زیادی برای هراسیدن نداشتم و بیش از این‌ها سرم شلوغ بود. اما درباره لالا لند همه چیز فرق می‌کرد. شش سال به دنبال ساختنش بودیم و حدود یک سال روی تدوینش کار کردیم. در طول چنین زمانی شما بیش از حد دست به تکرار می‌زنید و فکر و ذکرتان می‌شود نقص‌های فیلم و دائم می‌کوشید آن‌ها را برطرف کنید. این موضوع در کنار نمایش افتتاحیه در جشنواره ونیز، همه‌ی توجه‌ها را معطوف ما کرده بود و فشار زیادی روی‌مان بود.»
اما جنکینز که با مهتاب به تلیوراید رفته بود، انگار در خانه‌ی خودش بود! چون سال‌ها به عنوان برنامه‌ریز با این جشنواره کار کرده بود. در واقع فیلم همان‌جا و پس از نمایش دوازده سال بردگی در سال 2013 شکل گرفت؛ زمانی که جنکینز به سراغ تهیه‌کنندگان کمپانی «پلن بی» یعنی جرمی کلاینر و دیده گاردنر رفت و درباره پروژه‌اش با آن‌ها صحبت کرد.
در یکی از نمایش‌های مهتاب در تلیوراید، حتی مشتریانی که برای نمایش بعدی در صف ایستاده بودند، در زمان خروج جنکینز و گروهش از سالن، آن‌ها را تشویق کردند. جنکینز می‌گوید: «هرگز چنین اتفاقی را در جشنواره ندیده بودم. از همان لحظه بود که احساس کردم اتفاق متفاوتی در حال وقوع است؛ البته منظورم اتفاقی متفاوت با انتظارهای خودم است. فکر می‌کردم در آن‌جا با واکنش‌های نسبتاً خوبی مواجه شویم؛ که اوضاع به‌مراتب بهتر پیش رفت و شگفت‌زده و غافلگیر شدیم.»
دیمین شزل و بری جنکینز علاوه بر تجربه‌ی رویدادی عجیب و دور از ذهن در اسکار، هر یک در شب سرنوشت‌ساز برگزاری هشتادونهمین مراسم آکادمی به نوعی تاریخ‌ساز شدند. شزل جوان‌ترین برنده تندیس طلایی کارگردانی شد و مهتاب اولین برنده اسکار «بهترین فیلم» از نویسنده و کارگردانی سیاه‌پوست. جنکینز می‌گوید: «فکر نمی‌کنم دیمین برنامه‌ریزی کرده بود که جوان‌ترین کارگردان تاریخ اسکار شود. ما فقط فیلم‌مان را ساختیم و این چیزها اتفاق افتاد... نمی‌توانم انکار کنم اتفاق بزرگی برای ما افتاده است. دیمین فیلمی سی میلیونی ساخته که سیصد میلیون دلار فروخته است و من فیلمی یک‌ونیم میلیون دلاری که اسکار بهترین فیلم را برنده شده است. این اتفاق‌ها اوضاع را برای ما تغییر می‌دهد اما امیدوارم که راه و رویکرد ما در مواجهه با اثر هنری را تغییر ندهد.» شزل می‌افزاید: «در واقع امیدواریم شرایط بهتر شود و آزادی عمل بیش‌تری پیدا کنیم. اما همیشه این ترس وجود دارد که همه چیز بدتر شود و فشارها و تردیدها کار را خراب کنند. هر دانشجوی تاریخ سینما می‌تواند به مثال‌های فراوانی از موفقیت‌های بزرگی اشاره کند که خیلی زود به دست آمده‌اند و سپس مشکل‌ساز و ویرانگر شده‌اند. ما از این موضوع آگاهیم. اما خیلی از فیلم‌سازانی که الهام‌بخش بری و من بوده‌اند، هرگز اسکاری نبرده‌اند یا حتی نامزد هم نشده‌اند. این موضوعی است که باید در ذهن داشته باشیم.»

کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:

https://telegram.me/filmmagazine

آرشیو

فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۳۰)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: