
خواهر خواهرت Your Sister's Sister
نویسنده و کارگردان: لین شلتُن، بازیگران: امیلی بلانت (آیریس)، مارک دوپلاس (جک)، رزماری دوویت (هانا). محصول 2011، 90 دقیقه.
یک سال از فوت تام برادر جک میگذرد اما او هنوز نتوانسته با قضیه کنار بیاید. نامزد سابق تام، آیریس، به جک پیشنهاد میکند که برای عوض کردن حالوهوایش به خانه قدیمی خانوادگی آیریس در یک جزیره دورافتاده برود و مدتی را با خودش خلوت کند. جک قبول میکند اما وقتی به خانه میرسد متوجه میشود که خواهر بزرگتر آیریس، هانا، هم بیخبر به آنجا آمده. فردا سروکله آیریس هم پیدا میشود که میخواسته با حضورش جک را سورپرایز کند...
فرصت ازدسترفته
رضا حسینی: خواهر خواهرت چهارمین فیلم بلند لین شلتن که چند اپیزود از سریالهای تلویزیونی مختلف را هم کارگردانی کرده، چیزی بیشتر از یک فیلم معمولی و متوسط نیست. پیرنگ فیلم تا حدودی قابلقبول است اما این پیرنگ بهخوبی شاخوبرگ نمیگیرد و میان نقاط عطف یا لحظههای خوب فیلم خلأهای متعددی ایجاد میشود که حوصله را سر میبرد و حتی او را دفع میکند. از این جهت خواهر خواهرت را میشود با کمدیرمانتیک موفق نامزدی پنجساله مقایسه کرد که علاوه بر یک پیرنگ قابلقبول مملو از ایدههای کوچک و بزرگ است و دائم تماشاگرش (حرفهای یا غیرحرفهای) را غافلگیر میکند و برای او برگ برندهای رو میکند. از این رو ابتداییترین وجه تمایز نامزدی پنجساله با خواهر خواهرت فیلمنامهای است که بهخوبی شاخوبرگ گرفته و موقعیتها و دیالوگهای خوبش با دقت خلق و نوشته شدهاند. بداههپردازی که ظاهراً قرار بوده به عنوان تمهیدی برای جبران کمبود مصالح داستانی به کمک خواهر خواهرت بیاید، در نهایت به ضرر فیلم تمام شده و بیشتر لحظههای خستهکنندهی فیلم در نیمهی اول آن را رقم زده است.
فیلم با یک مهمانی به مناسبت سالگرد مرگ برادر جک (شخصیت اصلی داستان) آغاز میشود و ما از بدگوییهای جک دربارهی برادرش که همه را آزرده میکند، متوجه میشویم که او هنوز نتوانسته با مرگ برادرش کنار بیاید. اما اینکه رابطۀ عمیق جک با برادرش چهگونه بوده که هنوز نتوانسته آن را هضم کند، در ادامه بیپاسخ باقی میماند و ظاهراً تنها کارکرد فصل افتتاحیۀ فیلم در مهیا شدن بهانۀ سفر جک به یک کلبهی جنگلی خلاصه میشود تا شاید او بتواند در خلوتش با این موضوع کنار بیاید و زندگی نویی را شروع کند. تا همینجا اگر برای آشفتگی و استیصال جک و بهانهی سفرش، دلیل و منشأ بهتری در نظر گرفته میشد، هم یک رابطۀ کنجکاویبرانگیزِ تعریفنشده در فیلم باقی نمیماند و هم فیلم کلیت منسجمتری پیدا میکرد؛ به عنوان مثال اگر منشأ درماندگی جک و سفرش به نوعی به زندگی اجتماعی انسان مدرن پیوند میخورد (مرگ استعاری که بهمراتب بامعنیتر از مرگ منفعل فعلی است)، آن وقت سفر جک به دل طبیعت و کشف دوبارهی زندگی و عشق، معنا و مفهومی پیچیدهتر پیدا میکرد و اصلاً بار معنایی فصل پایانی فیلم (انتظار برای تولد) را دوچندان میکرد. صحنۀ پایانی فیلم در کلیت فعلی قابلقبول و خوب است اما اگر به پتانسیل دراماتیک آن در حالتهای مختلف (مثلاً منفی بودن جواب آزمایش) فکر کنید، بیشتر دلتان برای از دست رفتن چنین موقعیتی میسوزد. (امتیاز: 5 از 10)
عملیات وَلُر Act of Valor
کارگردانها: مایک مککوی، اسکات وا، بازیگران: ستوان رورک (خودش)، کاپیتان دِیو (خودش)، سرباز سانی (خودش)، سرباز ویمی (خودش). محصول 2012، 110 دقیقه.
یک تیم زیده از نظامیان نیروی دریایی آمریکا به دنبال نجات دادن یک مأمور سیا هستند که گروگان گرفته شده است. آنها در خلال این ماجرا متوجه میشوند که یک عملیات تروریستی گسترده که بسی هولناکتر از حادثهی یازده سپتامبر است در شرف وقوع است...
جنگ کسبوکار من است
هومن داودی: عملیات وَلُر یکی دیگر از بازتابهای اجتنابناپذیر یازده سپتامبر است. فیلم نشاندهندهی عملیاتی واقعی است که طی آن گروهی از نظامیان زبده جلوی حادثهی مشابهی را که قرار است به طور همزمان در چند شهر اتفاق بیفتد میگیرند. رویکرد فیلمسازان به تصویر کشیدن هرچه واقعیتر کل این عملیات است. فیلم تا جایی به جزییات نظامی اجرای این عملیات توجه کرده که میتواند به عنوان یک کلاس آموزشی برای آنها که به این نوع مسائل علاقه دارند مورد استفاده قرار بگیرد. استفاده از نماهای نقطهنظر، پرهیز از نورپردازی مصنوعی و استفاده از بازیگرانی که در واقع نظامیانی هستند که در عملیات مورد نظر حضور داشتهاند، باعث شده عملیات وَلُر به آثار مستند جنگی پهلو بزند. اما مشکل اینجاست که در پس این صحنههای پر از گلوله و انفجار تقریباً چیزی به اسم داستان یا درام وجود ندارد. آن قدر این موضوع در فیلم پررنگ است و آن قدر پایانبندی فیلم شعارگونه است که انگار کل فیلم برای شجاعت بخشیدن و به دست آوردن دل نظامیهای آمریکایی ساخته شده تا انگیزهای مضاعف برای جنگیدن در راه کشور به آنها بدهد؛ که اگر هدف این بوده، فیلم تا حد زیادی به آن دست پیدا میکند. اما تماشاگری که در پس این سکانسهای اکشن خوشساخت و جذاب به دنبال یک جهانبینی قابلبحث و یک درام قدرتمند میگردد (مانند نمونهی خوبی چون سقوط بلک هاوک)، دستخالی خواهد ماند. اتفاقاً جایی از فیلم و پیش از یک عملیات مهم، فرمانده عملیات تأکید میکند که: «نمیخواهیم مثل موگادیشو سقوط بلک هاوک داشته باشیم.» (امتیاز: 4 از 10)