
پارانورمن ParaNorman
کارگردانها: کریس باتلر، سام فِل، فیلمنامهنویس: کریس باتلر، صاپیشگان: کودی اسمیت-مکفی (نورمن بَبکاک)، آنا کندریک (کورتنی ببکاک)، کیسی افلک (میچ)، لزلی مَن (ساندرا ببکاک). محصول 2012، 92 دقیقه.
نورمن پسربچهای است که میتواند با مردهها حرف بزند اما کسی حرف او را باور نمیکند. شهر محل سکونت او توسط جادوگری بدجنس از قرنها پیش طلسم شده و مسئولیت نجات شهر از این جادوی سیاه به گردن نورمن میافتد...
لولوخورخوره!
هوشنگ گلمکانی: ایدهی خوب پسربچهای که روح رفتگان – از انسان و حیوان – را میبیند و با آنها ارتباط برقرار میکند و حرف میزند، با خلق کاراکترهایی مشمئزکننده، روح و جذابیت کودکانهاش را از دست داده و آدم حیران میشود که این مخلوقات یأجوج و مأجوج در چنین فیلمی چه میکنند؟ کار به آنجا کشیده که فیلم درجهی PG گرفته؛ یعنی بچهها برای تماشای یک داستان کودکانه در فیلمی سهبعدی و کودکانه نیاز به همراهی والدینشان دارند تا مبادا هنگام تماشای آن پس بیفتند. (امتیاز: 1 از 10)
انتقامجویان The Avengers
نویسنده و کارگردان: جاس ودون، بازیگران: رابرت داونی جونیور (تونی استارک/ آیرنمن)، کریس اِوانس (استیو راجرز/ کاپیتان آمریکا)، مارک رافلو (دکتر بروس بَنر/ هالک)، کریس هِمزْورث (تور)، اسکارلت جوهانسن (ناتاشا رومانوف/ بیوة سیاه)، جرِمی رِنر (کلینت بارتن/ هاوکآی)، ساموئل ال. جکسن (نیک فیوری). محصول 2012، 143 دقیقه.
کرهی زمین از جانب یک خطر بالقوه تهدید میشود و نیک فیوری که رییس سازمانی با نام اختصاری شیلد است، ابرقهرمانهای مختلف را برای مقابله با این تهدید بزرگ دور هم جمع میکند. اما کار کردن ابرقهرمانها در کنار هم به این راحتیها نیست...
متوقف در اولین پله
مسعود ثابتی: نکتهی اصلی کاملاً مشخص و بدیهی است: شأن، تعریف، مختصات و ویژگیهای یک شخصیت در هر داستان و روایتی، وابسته به مجموعهی فضا، محیط، آتمسفر و ویژگیهای فضا و مکانی است که آن شخصیت، در آن زندگی میکند. یک شخصیت، مستقل از زمان و مکانی که در آن زندگی میکند، دیگر آن شخصیت مورد نظر نیست. لحظهای یکی از قهرمانهای یکی از فیلمها یا رمانهای محبوبتان را در یک فضا و محیط دیگر (اولین گزینهای که به ذهنتان میرسد) تجسم کنید تا دریابید که نتیجه تا چه حد مضحک و مسخره خواهد بود. معلوم است که شخصیتهای داستانهای مصور و ابرقهرمانهای معاصر، مستثنا از این قاعده نیستند که هیچ، دقیقاً به دلیل مصور بودنشان، وابستگی بیشتری به مکانها، فضاها، شخصیتهای مکمل و دیگر عواملی دارند که در مجموع، در کار «تعریف» و «معرفی» آن ابرقهرمان و آن شخصیت خاصاند. یک مخاطب از یک فیلم فانتزی ابرقهرمانی چه انتظاری دارد؟ اگر پاسخ محدود به مقادیری عملیات محیرالعقول و حجمی از جلوههای ویژهی کامپیوتری باشد، انتقامجویان گزینهی مناسبی است. اما وقتی پای شخصیتپردازی، روایت، و درام در میان باشد، انتقامجویان هیچ حرفی برای گفتن ندارد؛ و اصلاً با این ایدهی اولیه نمیتوانست که داشته باشد. هر یک از آن شش ابرقهرمانی که فیلمساز دور هم جمعشان کرده، صاحب مؤلفهها و ویژگیهایی وابسته به مکان و زمان خاص خود و ماجراها و بستر روایی ویژه و منحصربهفرد خود هستند؛ و طبیعی است که منفک از آن بستر خاص و یگانه، از بسیاری از ویژگیهایشان تهی خواهند شد. درست به همین دلیل انتقامجویان فیلم بیروحی است. شش شخصیت با شش پسزمینه و وابسته به شش فضا و موقعیت خاص، در فضایی مشترک، دیگر آن شش شخصیت نیستند. موجوداتیاند بیهویت و فاقد شناسنامه که هیچ فرقی نمیکرد عدهای دیگر هم به آنها بپیوندند و فیلمساز نام آنها را بتمن و کتوُمن و سوپرمن و از این قبیل بگذارد. بودهاند فیلمهایی در تاریخ سینما که به طریقی مشابه سعی در چنین گردآوریها و تجمعاتی داشتهاند، و تقریباً همگی آثاری ناموفق و شکستخورده بودهاند. اشکال اصلی در ایدهی اولیه و اصلی فیلم است. با این ایده، ارائهی یک فیلم قابلقبول اگر نگوییم محال، که بسیار دشوار است و انتقامجویان هم جدا از این قاعدهی کلی نیست. (امتیاز: 1 از 10)
آینه آینه Mirror Mirror
کارگردان: تارسِم سینگ، فیلمنامهنویس: مارک کلِین،جیسن کِلِر، بازیگران: جولیا رابرتز (ملکه)، لیلی کالینز (سفیدبرفی)، آرمی هَمِر (شاهزاده اَلکات)، نِیتن لِین (برایتن). محصول 2012، 106 دقیقه.
در سرزمینی در دوردست، مردم تحت سلطهی پادشاهی مهربان زندگی میکنند. همسر شاه فوت کرده و تنها فرزند او سفیدبرفی نام دارد. پادشاه چون جانشینی ندارد به دنبال همسر جدیدی میگردد چون سفیدبرفی آن قدر معصوم و مهربان است که توانایی حکمرانی ندارد. اما پادشاه فریب ملکهای بدذات را میخورد و با او ازدواج میکند. ملکه هم بعد از ازدواج شاه را تبعید و سفیدبرفی را زندانی میکند. اما سفیدبرفی فرار میکند و در جنگل با هفت کوتولهی یاغی آشنا میشود...
لذتهای کوچک در دل افسانهای قدیمی
هومن داودی: تارسم سینگ که همه فیلمهایش پر است از نقشها و رنگهای زیبا و طراحیهای صحنه و لباس چشمنواز، این بار با فیلمی بازگشته که داستانش، همهی دستمایههای لازم برای بازیهای بصری را به او میدهد و باعث میشود مشکل همیشگی فیلمهای او که فیلمنامه است، اینجا کمتر به چشم بیاید. سینگ داستان پریانی سفیدبرفی را با لحنی شوخوشنگ بازخوانی کرده و در چندین مورد مثل پایانبندی دخل و تصرف کرده است. اما فیلم در کلیاتش تابع همان اتفاقها و روابط داستان افسانهای «سفیدبرفی» است. در آینه آینه جزییات کوچک است که تغییر کرده و آنچه باعث شده فیلم با وجود داستان هزاران بار گفتهشدهاش، ملالانگیز نباشد همین لذتهای کوچک و شوخیهای بانمک است. (امتیاز: 5 از 10)