مسابقه عنوانی بسیار کلی است که انواع مختلفی از رقابتهای تلویزیونی را شامل میشود. بعضی از این رقابتها به شکل سؤال و جواب و بر مبنای اطلاعات عمومی افراد شرکتکننده و بر مبنای یک موضوع خاص یا موضوعهای کلی برگزار میشوند که یکی از محبوبترین و پرطرفدارترین نمونههای آن، برنامهی خاطرهانگیز مسابقهی هفته در دههی هفتاد بود؛ برنامهای که حدود سه سال بدون وقفه روی آنتن بود و پس از آن به دلیل بیماری مرحوم منوچهر نوذری، مرحوم کمالالحق سلامی اجرای آن را عهدهدار شد.
نوع دیگری از مسابقهها، آنهایی هستند که مبنایشان بر هوش و سرعت عمل افراد شرکتکننده استوار است و برای مثال در آنها حل یک مسألهی عددی یا رقمی از شرکتکننده خواسته میشود که نمونههای این دست از مسابقهها هم بیشتر در آنهایی که شکل تلفنی دارند و شرکتکننده خارج از استودیو و از راه دور مخاطب سؤالهاست، اجرا میشود. دستهی دیگری از مسابقهها جنبهی عملی، اجرایی و ماجراجویانه دارند که برنده شدن شرکتکنندگان در آنها وابسته به تواناییهای فیزیکی و عملی خاص است (مثل برنامهی قویترین مردان یا مسابقههایی که در آنها شرکتکنندگان باید از موانع و مسیرهایی مثل تونل و دریاچه و... عبور کنند و تواناییهای فیزیکیشان را در انجام مراحل مختلف مسابقه محک بزنند).
مسابقههایی هم هستند که پیرامون یک مهارت و توانایی خاص و ویژه طراحی میشوند و شرکتکنندگان عموماً صاحب تخصص و توانایی مشترکی هستند؛ مثل مسابقهی ادبی مشاعره با اجرای دکتر اسماعیل آذر که حدود ده سال پیش در گروه کودک و نوجوان کانال دو ساخته شد و تا همین امروز هم شاهد پخش آن هستیم. مسابقههای دیگری هم هستند که بر ثبت واکنش شرکتکنندگان در شرایطی مستندوار و ظاهراً طبیعی تکیه دارند که از این دست مسابقهها، نمونهی قابلذکری را در تلویزیون ایران سراغ نداریم. بدیهیست که دستهبندی مسابقههای مختلف منحصر به چند نمونهی ذکرشده نیست و نمونههای دیگری هم وجود دارند که میتوانند ترکیبی از قالبهای پرکاربرد باشند، یا به طور کلی قالب و روش جدیدی را در پیش بگیرند.
اما واقعیت این است که در مسابقههای تلویزیونی، آنچه در درجهی دوم اهمیت قرار دارد، یا اصلاً اهمیت ندارد، تواناییها و استعدادهای شرکتکنندگان و احیاناً تلاش برای بالا بردن سطح دانش و معلومات آنهاست. در اکثر قریب به اتفاق مسابقههای تلویزیونی، سؤالهایی که مطرح میشوند، و البته مخاطبان پای گیرندهها را هم درگیر خود میکنند، از جنسیاند که آگاهی از پاسخ آنها، بهروشنی نه به درد دنیای فرد میخورد و نه به کار آخرتش میآید. وقتی مجری مسابقه از شرکتکننده میپرسد که مثلاً نام معروفترین اثر باستانی شهر کاشمر کدام است، اوحدی مراغهای در قرن چندم هجری میزیسته، یا نام فلان قبیلهی ابتدایی در استرالیا چیست، بیش از آنکه دغدغهی سنجش سواد و آگاهی مخاطب، یا افزودن چیزی به سطح آگاهی و معلومات او را داشته باشد، تنها و تنها در حال ایجاد نوعی تعلیق و انتظار لحظهای برای جذاب شدن برنامه و مسابقه است. در واقع بسیاری از سؤالهای این گونه برنامهها هیچ ارزشی ندارند و در خارج از دنیای این مسابقهها کسی اهمیتی نمیدهد که آیا شما از نام اثر باستانی شهر کاشمر یا سال تولد اوحدی مراغهای خبر دارید یا نه.
این مسابقهها نوعی توهم لحظهای و زودگذر سواد و دانایی را در مخاطبشان برمیانگیزند و با فرصت دادن به آنها برای پاسخگویی به سؤالهایی از این دست، نوعی حس زودگذر و باطلِ پیروزی و آگاهی را در او به وجود میآورند که به هر حال یکی از اهداف برنامههایی از این دست است. اما آنچه اصل است، چیزی نیست جز ارائهی یک برنامه و شوی تلویزیونی، و مهم نه سؤالها و جوابها و سطح سواد و آگاهی شرکتکنندگان و مخاطبان، که هرچه جذابتر شدن آن برنامه و شو است. این برنامهها به دلیل همین جذابیتها و نوع پرداخت و اجرایشان است که جزو محبوبترین برنامههای تلویزیونی در همهی دنیا هستند، و حتی موارد بسیاری از اعتیاد به این گونه مسابقهها در کشورهایی که به شکل حرفهای به ساخت و نمایش چنین برنامههایی میپردازند، گزارش شده است.
به هر حال این شکل از برنامهسازی، بسیار مورد توجه و علاقهی تهیهکنندگان تلویزیونی است. نهفقط به دلیل مسائل اقتصادی و سود سرشاری که عاید سازندهاش میکند، بلکه به این دلیل که مخاطب عمومی تلویزیون اساساً با چنین برنامههایی سهلتر و راحتتر ارتباط برقرار میکند. نخست اینکه این برنامهها ساختار روایی و دراماتیک ندارند و در هر قسمت از آنها شرکتکنندگان جدیدی حضور دارند و نیازی به پیگیری همهی قسمتهای یک مسابقه نیست. بگذریم از اینکه خود قسمتها هم معمولاً انسجامی ندارند و بیننده اگر مثلاً فلان مرحله و بخش از مسابقه را هم از دست داده باشد، میتواند به تماشای مراحل دیگر بنشیند. دلیل مهمتر استقبال از مسابقهها هم برمیگردد به همان نکتهای که قبلاً به آن اشاره شد: بینندهی تلویزیونی یک مسابقه، احساس همسانپنداری با شرکتکنندهی برنامه میکند و با تصور و تجسم اینکه اگر به جای فلان شرکتکننده بود، چه میکرد و چه پاسخی به فلان سؤال میداد، ناخودآگاه تبدیل به یکی دیگر از شرکتکنندگان مسابقه میشود. به هر حال کشیده شدن دامنهی یک مسابقهی تلویزیونی به درون خانه، و تبدیل همهی اعضای خانواده به مخاطبان آن سؤال، و رقابت بین این اعضا، تصویر آشنایی است که شاید همهی ما زمانی تجربهاش کرده باشیم. هرچند همهی اینها در نهایت بستگی به میزان جذابیت یک مسابقه و شکل اجرای آن، و شیوهی ساخت و پرداخت آن دارد؛ چیزی که در حال حاضر حلقهی مفقودهی برنامهسازی تلویزیونی ما در این حوزه است.
واقعیت این است که هیچ مخاطب تلویزیونی صرفاً برای افزایش سطح سواد و دانش و آگاهیاش پای تلویزیون نمینشیند. وظیفهی اصلی تلویزیون در وهلهی نخست ایجاد سرگرمی، و انتظار هر مخاطبی از آن، اهمیت دادن تلویزیون به «اوقات فراغت» بینندهای است که ترجیح داده ساعتهای بیکاریاش را پای آن بنشیند. یکی از موارد عمدهای که مسابقههای تلویزیونی ما را با محدودیتی مواجه میکند که گاه در تناقض با ذات آن است، مسألهی جایزهها و شکل و مقدار آنهاست. در اشکال حرفهای و کلان قضیه در دنیا، هستند شرکتکنندگانی که با شرکت در یک مسابقهی تلویزیونی، یکشبه ره صدساله رفتهاند و ناگهان میلیونر شدهاند.
در یازدهم نوامبر 2009، سؤال آخر مسابقهی معروف چه کسی میخواهد میلیونر شود؟ چنین بود: تعداد تقریبی کل انسانهایی که تا کنون روی کرهی زمین زندگی کردهاند چند نفر بوده؟ الف: پنجاه میلیارد. ب: صد میلیارد. ج: یک تریلیون. د: پنج تریلیون. کافهداری به نام سام موری از فیلادلفیا گزینهی ب را انتخاب میکند، مجری میگوید درست است، و سام میلیونر میشود... به دلیل حضور اسپانسرهای قدرتمند و نگاه سرمایهسالار به چنین برنامههایی، جنس و نوع مسابقههای تلویزیونی دنیا با آنچه در تلویزیون ایران دیده میشود گاه بسیار متفاوت است، و البته به تبع چنان جایزهها و رقمهایی، شکلگیری و حضور فساد و تبانی هم بیشتر. در اواخر دههی پنجاه در آمریکا، وقتی مشخص شد بعضی از مسابقههای تلویزیونی سؤالها را در اختیار شرکتکنندگان میگذاشتهاند، افتضاحی بار آمد که حتی پای کمیسیون ویژهی نمایندگان مجلس را هم به ماجرا باز کرد. بالأخره هر جا که پای پول، آن هم با رقمهایی چنین نجومی و بالا در میان باشد، پای شیطان و فساد و تبانی هم در میان است. نمونهی معروف سینماییاش را هم که خیلیها دیدهاند: میلیونر زاغهنشین (دنی بویل) که به فراگیر شدن یک مسابقه بین اهالی یک شهر میپردازد و البته به تلاش برگزارکنندگان مسابقه برای شانه خالی کردن از دادن جایزه.
به هر حال این جذابیت عمده و حیاتی برای یک مسابقهی تلویزیونی، در کشور ما تقریباً منتفی است که بخشی از دلایل آن حاصل عرف و شرع جامعهی ماست. هستند کسانی که معتقدند چنین جایزههایی افراد را به تنبلی تشویق میکنند و بدآموزی دارند. بگذریم از اینکه اسپانسرها و سفارشدهندگان آگهی هم که قاعدتاً تأمینکنندهی منابع مالی چنین مسابقههاییاند، به دلیل هزینههای پخش آگهی در تلویزیون، آنقدرها راغب نیستند هزینههای چنین جایزههایی را تقبل کنند و ترجیح میدهند در همین حدی که امروز در شبکههای مختلف میبینیم، در خدمت بینندگان عزیز باشند!
در غیاب چنین امکانی، آنچه باقی میماند، تلاش برای جذاب کردن مسابقه و دادن رنگ و لعابی به آن است، که در این زمینه هم متأسفانه تلاشهای چندانی در تلویزیون دیده نمیشود و از بین این همه مسابقهی ریز و درشتی که هر روز از شبکههای مختلف تلویزیون در حال پخش است، کمتر موردیست که رغبتی برای تماشا و پیگیری در مخاطب ایجاد کند. واقعیت این است که در بسیاری از مسابقههای تلویزیونی، حداکثر تلاش و زحمت سازندگان در رونویسی کردن یک مشت سؤال باری به هر جهت از کتابهای اطلاعات عمومی خلاصه شده، و بار اصلی مسابقه به دوش مجری و برگزارکنندهی آن است. موردی که نمونهی معروف و موفقش همان برنامهی مسابقهی هفته بود که تنها و تنها به دلیل حضور مرحوم نوذری و شکل خاص اجرای او محبوب و خاطرهانگیز شد. اما به نظر میرسد این جنبه از قضیه کمتر مورد توجه سازندگان مسابقهها و واحد سرگرمی تلویزیون قرار گرفته و طرح همان سؤالهای نهچندان مفید و بیخاصیت هدف اصلی آنها شده است.
این باری به هر جهت بودن و سردرگمی تا حدی است که خیلی وقتها، همان سؤالها هم بهانهایاند تا فقط برنامه به هر نحو ممکن که هست برگزار شود. برای مخاطبان این برنامهها، تصویر مجری که به انحای مختلف، مستقیم و غیرمستقیم، جواب سؤال را در دهان شرکتکننده میگذارد تا مبلغ ناچیزی را که اسپانسر در اختیار برنامه گذاشته، به او تحویل بدهند و قال قضیه را بکنند، تصویر آشنایی است. به هر حال با همین امکانات و در همین تلویزیون بودهاند مسابقههایی که توانستهاند در مقطعی معروف و محبوب شوند و تا حدی به استانداردهای چنین برنامههایی دست پیدا کنند، مثل مسابقهی بزرگ، راز سیب، تلاش و حتی مسابقههای بهظاهر کمخرج اما موفقی مثل مسابقهی محله و هشیار و بیدار در مقاطعی از تاریخ تلویزیون، نشانگر این هستند که با اندکی حوصله و ذوقورزی و خلاقیت، میتوان از دل همین محدودیتها و نقصانها، فرصتها و لحظههای جذابی بیرون کشید و از یکنواختی و رخوتی که امروز دامنگیر بیشتر مسابقهها و برنامههای تلویزیون شده فاصله گرفت.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine