بهانه نگارش این یادداشت و سوژه آن، نمایش مستند میدان جوانان (سابق) (مینا اکبری) است در دوازدهمین جشنواره سینماحقیقت؛ که پس از سالها روزنامهنگاری حالا در کسوت یک مستندساز، نخستین فیلم خود را ساخته که درباره روزنامهنگاری است و بهویژه مورد توجه روزنامهنگاران قرار گرفته است. همنشینی این دو، ذهن را به سمت این موضوع سوق میدهد که چه سنخیت و نسبت نزدیکی بین این حرفه و مقوله وجود دارد؛ چه بسیار روزنامهنگارانی که پا به دنیای مستند گذاشتند و چه مستندسازانی که سابقه روزنامهنگاری داشتند و حتی این دو حرفه را به موازات هم تجربه میکنند.
جالب اینکه مستندهایی که محور آنها یک سوژه ژورنالیستی بوده هم کم نداریم؛ از نمونههای اخیر میتوان به کایه دو فیلم (میلاد ثابتکار) اشاره کرد که درباره مجله «فیلم» ساخته شده یا خیلی خیلی محرمانه (محمدرضا مقدسیان) که به نحوه انتشار ماهنامه طنز «خطخطی» میپردازد و هر دو فیلم در گروه سینمایی «هنر و تجربه» اکران شدند. برخی از این مستندها نیز به معرفی برخی روزنامهنگاران معروف میپردازند و در ذیل مستندهای پرتره قرار میگیرند؛ مثلاً وارسته محبوب (وحید صادقی) پرتره کوتاهی از دکتر یونس شکرخواه به عنوان پدر روزنامهنگاری آنلاین است. سلطان بیتاجوتخت بخارا که اکنون در «هنر و تجربه» در حال اکران است نیز یک مستند پرتره درباره فعالیت فرهنگی از جمله روزنامهنگاری علی دهباشی و تلاشهای او در انتشار مجله «بخارا» است.
ما روزنامهنگاریم (احمد جلالیفراهانی) که خود یک روزنامهنگار بود نمونه دیگری از مستندهایی است که به روزنامهنگاری و مسائل آن میپردازد. فرخی یزدی (هومن ظریف) نیز در کنار پرداختن به فعالیتهای سوژهاش در مقام شاعر به حرفه روزنامهنگاری او هم پرداخته است. واقعیت این است که در نسبت بین «روزنامه»، «روزنامهنگاری» و «مستند» و «مستندسازی» میتوان دو رابطه مهم ترسیم کرد. مستندهایی که به روزنامهنگاری و روزنامهنگاران پرداختند و روزنامهنگارانی که مستند ساختند یا مستندساز شدند. ضمن اینکه مطبوعات و رسانهها به عنوان یکی از ابزارها و مصالح مهم در مستندسازی بهویژه مستندهای پژوهشی و تحقیقی مورد استفاده قرار گرفته و به تولید مستند بهخصوص از حیث محتوایی و تأمین مضمون کمک کردهاند. از سوی دیگر روزنامهنگاران نیز گاهی در تکمیل گزارشهای خود به مستندهای مختلف ارجاع دادهاند. این رابطه متقابل بین مستندسازی و روزنامهنگاری برآمده از اشتراکاتی است که ماهیت و کارکردهای این دو حرفه دارد مثلاً ثبت و گزارش واقعیت، اطلاعرسانی و آگاهی بخشی و مهمتر از همه رسالتی مشترک به نام حقیقتطلبی. وقتی به تعاریف کلاسیک و آکادمیک مستند رجوع میکنیم متوجه میشویم که چهقدر بین آنها و تعاریف و کارکرد روزنامهنگاری اشتراک وجود دارد؛ مثلاً یکی از مهمترین تعاریف خبر این است که گزارشی از واقعیت است. جان کُرنر هم مستند را هنر ضبط واقعیت میداند یا جان گریرسن مستند را برداشت خلاق از امر واقع تعریف میکند. روزنامهنگاری نیز روایت خلاقانه از واقعیت است. طبیعتاً این شباهت و سنخیت ماهیت و هویت روزنامهنگاری و مستندسازی در تعامل بین آنها نقش مؤثری دارد؛ تعاملی که بین روزنامهنگاری و سینمای داستانی نیز وجود دارد. در سینمای داستانی نیز کارگردانهای زیادی داشتیم که از روزنامهنگاری شروع کردند و بعد به سینما کشیده شدند و حتی همان دغدغههای روزنامهنگاری را در سینما دنبال کردند.
در سینماهای خودمان کارگردانهایی مثل فریدون جیرانی، رسول صدرعاملی، حیمد نعمتالله، حسن فتحی، رضا درمیشیان، سیروس الوند و... از روزنامهنگاری و خبرنگاری پا به عالم فیلمسازی گذاشتند. اما در گونههای مختلف فیلمسازی، بیش از همه این مستندسازی است که با روزنامهنگاری، سنخیت و شباهت ماهوی دارد و در تعامل بیشتر با آن است. جالب اینکه یکی از مهمترین مخاطبان سینمای مستند نیز روزنامهنگاران و اهل قلم و رسانه هستند که یا درباره آن اطلاعرسانی میکنند و خبر میزنند یا به نقد آثار مستند میپردازند. از این رو مستندسازان نیز به سخنان و نظرها و تحلیلهای آنها توجه داشته و از آنها تأثیر میپذیرند. در یک نگاه درونمتنی، روزنامهنگاران و خبرنگاران به دو شکل در ساختار یک اثر مستند نقش دارند و مداخله میکنند؛ یا موضوع مستند درباره یک روزنامه و روزنامهنگار است یا روزنامهنگاران به عنوان کارشناس در بسیاری از مستندها حضور داشته و به تحلیل سوژه میپردازند. قطعاً یکی از عواملی که روزنامهنگاری و مستندسازی را به هم نزدیک میکند ابزارها و لوازم مشترک بین آنهاست؛ مثال بارز این مدعا مصاحبه است. مصاحبه به عنوان یک ابزار رسانهای هم در روزنامهنگاری مورد استفاده قرار میگیرد و هم در مستندسازی. جالب اینکه هم در روزنامهنگاری شاهد تولید کتابهایی درباره مصاحبهها و فوتوفنهای آن هستیم و هم کتابهای مختلفی درباره مصاحبه در مستند به نگارش درآمده است. این آشنایی و تجربه کار با لوازم و ابزارهای مستند در کار رسانهای و مطبوعاتی یک عامل مهم در گرایش یا موفقیت روزنامهنگاران در حوزه مستندسازی است. نگاه عمیق و تحلیلگر و بهویژه مشاهدهگری به روزنامهنگاران کمک میکند تا مستندسازان خوبی شوند. خود همین مشاهدهگری یک عنصر مشترک و مهم بین دو حوزه روزنامهنگاری و مستندسازی است که در نهایت به ثبت واقعیت و بازنمایی یا رمزگشایی از حقیقت میانجامد.
در واقع روزنامهنگار و مستندساز اهداف مشترکی را دنبال میکنند اما با دو ابزار قلم و دوربین. دوربین مستندساز حکم همان قلم روزنامهنگار را دارد و برعکس. چهبسا بتوان روزنامهنگار را یک مستندساز مکتوب دانست یا مستندساز را یک روزنامهنگار تصویری. با توجه و ارجاع به این واقعیت باید گفت که روزنامهنگاران به شکل بالقوه یک سرمایه و ظرفیت درخشان در مستندسازی هستند که اگر از این ظرفیت بهخوبی و بهموقع استفاده شود میتواند در جهت توسعه کیفی مستندسازی در کشور ما تأثیرگذار باشد و باید شرایط و بستری برای تعامل بیشتر روزنامهنگاران و مستندسازان فراهم شود تا هر دو از این تعامل بهره برده و در یک همافزایی حرفهای به رشد هر دو مقوله کمک کنند. دوربین و قلم هر دو ابزارهای بسیار قدرتمند و تأثیرگذاری در بازنمایی واقعیت هستند. اگر رماننویسان و نویسندگان ادبی از پتانسیل بالقوهای برای تبدیل شدن به کارگردانی موفق در سینمای داستانی برخوردارند، خبرنگاران و روزنامهنگاران نیز از این فرصت و ظرفیت برای تبدیل شدن به مستندسازان حرفهای برخوردارند. با این حال به نظر میرسد باید به این نکته هم توجه داشت که هر روزنامهنگاری لزوماً قابلیت تبدیل شدن به یک مستندساز خوب را ندارد و برای رسیدن به این نقطه، علاوه بر تجربههای ژورنالیستی باید قواعد و قوانین مستندسازی را نیز آموخت و در این زمینه مهارتآموزی کرد. مستندسازی لزوماً روزنامهنگاری تصویری نیست و مؤلفهها و شاخصهای حرفهای خودش را دارد که هر روزنامهنگاری اگر روزی تصمیم به مستندساز شدن گرفت باید با این ملزومات آشنا شود و زبان مستند را بشناسد. با دوربین هم میتوان نوشت اما این نگارش به قواعد و ابزارهای حرفهای نگریستن نیاز دارد.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: