زمانی خبر تولید فیلمهای تازه را برای مطبوعات و سایتها میفرستادند و تازه پیگیری هم میکردند که خبر و عکس مربوطه در جای مناسبی چاپ شود. اصلاً جلب توجه نسبت به تولید یک فیلم سینمایی امتیاز بود و سازندگان فیلمها سعی میکردند از همان نخستین مراحل تولید و حتی پیشتولید فیلمهایشان توجه مردم و سینماروها را نسبت به فیلمشان جلب کنند؛ فرایندی که پس از پایان فیلمبرداری هم با انتشار خبرهای گاهبهگاه ادامه مییافت و اغلب تا اکران عمومی فیلم تداوم داشت. به این ترتیب سازندگان فیلمها مطمئن میشدند که اسم و عنوان و ویژگیهای فیلمشان برای مخاطبان بالقوه آشنا خواهد بود و کمتر امکان دارد که فیلمشان لای دستوپای فیلمهای مهمتر و پرسروصداتر گم شود.
این روزها مد عوض شده و خیلی از تهیهکنندهها و صاحبان فیلم ترجیح میدهند در زمان تولید فیلمی سینمایی، همهی دریچههای اطلاعرسانی را ببندند و بهاصطلاح خودشان چراغخاموش پیش بروند. شاید اگر پای صحبت دفاتر تولید بنشینید و دلایل و توضیحاتشان برای ساخت فیلم در «سکوت خبری» را بشنوید قانع شوید که حق با آنان است. دلیلی که گروههای تولید ارائه میدهند نیز گاهی قانعکننده است. میگویند نمیخواهیم سوءتفاهمی راجع به فیلم به وجود بیاید یا قصهی فیلم باعث پیشداوریهایی شود. اینها دلایل قابلقبولی هستند، اما مسأله اینجاست که عمدهی تولیداتی که اصرار بر سکوت خبری دارند، بیشتر از تولیدات دیگر عکس و خبر در فضای مجازی منتشر میکنند! اخبار دقیقی که دسترسی به آن تنها برای عوامل اصلی است. مثلاً عنوان میشود که مذاکره با فلان بازیگر به نتیجه نرسید و بازیگر دیگری جایگزین شد یا بخشی از فیلمنامه بر اساس انتخاب بازیگر تازه بازنویسی شده است. جزییاتی که فقط میتوان انتظار داشت کارگردان و تهیهکننده از آن آگاهی داشته باشند؛ و این در شرایطی است که خبر رسمی و مورد تأیید فیلم، طبق روال استاندارد همیشگی، هنوز منتشر نشده و کسی نمیداند آنچه در فضای مجازی پیچیده، شایعه است یا خبر.
انتشار اخبار به این شکلی که گفته شد، بیشتر باعث به وجود آمدن کنجکاویهای عمومی پیرامون فیلم میشود و چندان هم بد نیست. اما نکته اینجاست که وقتی اصحاب رسانه از مجرای رسمی سعی در ارائهی اطلاعات فیلمی دارند اکثراً با جواب منفی روبهرو میشوند و همراهی و کمک چندانی از طرف گروه تولید صورت نمیگیرد. اما در همان روزهایی که تهیهکننده یا کارگردان اصرار دارد که فعلاً صلاح نیست اخباری به بیرون درز کند، گروه بازیگران و دیگر عوامل سرخوش و خوشحال مشغول گذاشتن عکس از پشت صحنه در صفحههای مجازی خود هستند و روز به روز اخبار دقیق پیشرفت کار را به اطلاع هوادارانشان میرسانند. نگارنده چندی پیش در جستوجو برای نوشتن فهرست عوامل یک فیلم با جواب منفی روابط عمومی و گروه تولید مواجه شد و جملهای شبیه اینکه «ما به هیچ رسانهای اخبار و اطلاعات فیلم را ندادهایم!» البته همان روزها در صفحهی اینستاگرام تهیهکننده هر روز عکسهای جدیدی منتشر میشد که تهیهکننده با ذوق فراوان از «ناهار خوردن با کارگردان»، «سر صحنه یهویی با کارگردان»، «سر صحنه با دوستان» و «خسته نباشی بازیگر» و غیره میگفت. حالا حق بدهید که اصحاب رسانه چندان این استراتژی سکوت خبری را جدی نگیرند.
چندی پیش خبر اتمام فیلم سایه (مسعود نوابی) با بازی رضا کیانیان در جراید منتشر شد؛ فیلمی که تولید آن را میتوان نمونهی کامل سکوت خبری دانست. فیلم بدون هیچ هیاهو و تبلیغاتی در فروردین و اردیبهشت فیلمبرداری و در خرداد خبر اتمام تولیدش در رسانهها منتشر شد؛ یا همین چندی پیش که اکران نهنگ عنبر (سامان مقدم) در هالهای از ابهام قرار داشت و کارگردان تلاش میکرد با آرامش فیلم را بهسلامت به اکران برساند یکی از بازیگران اصلی فیلم هر چند روز یک بار تاریخ جدیدی برای اکران فیلم اعلام میکرد. فیلم در شرایط چندان متعادلی قرار نداشت و همین خبرهای گاهوبیگاه بازیگرش، این پرسش را ایجاد میکرد که مجرای رسمی اطلاعات اکران فیلم کیست؟ به این بینظمیها نداشتن خلاصه داستان را هم اضافه کنید. مثلاً فیلم اژدها وارد میشود (مانی حقیقی) که فهرست عواملش بدون حتی یک خط خلاصه داستان برای مطبوعات ارسال شد و به همین شکل در شمارهی 493 ماهنامهی «فیلم» چاپ شد. نداشتن خلاصه داستان حتی یکخطی چه توجیهی میتواند داشته باشد؟ خلاصه قصههایی که این روزها منتشر میشود بیشتر به جملههای قصار شبیه هستند تا خلاصه قصهای که بتوان با خواندن آن روابط و شخصیتها و ژانر و فضای فیلم را حدس زد و کنجکاو اکران آن شد. واقعاً گروههای تولید گمان کردهاند ممکن است با این یک خط خلاصه داستان، فیلمی مشابه ساخته شود و طرح و ایدهی کارگردان و فیلمنامهنویس به سرقت برود؟ به این شکل غیرحرفهای ارائهی اطلاعات فیلم در رسانهها، مطلقاً اطلاعات ندادن را هم اضافه کنید. سینما نیمکت (محمد رحمانیان) با اینکه مدتهاست به پایان رسیده است بنا بر ملاحظاتی از ارائهی هر گونه اطلاعاتی به رسانهها خودداری میکند. دلیل هرچه هست چندان منطقی به نظر نمیرسد، چون امکان ندارد در یک مرغدانی، از تخم یک مرغ معمولی، غاز بیرون بیاید! محمد رحمانیان از فعالترین کارگردانان تئاتر ایران بهخصوص در این دو سال اخیر بوده و تقریباً در هر فصل نمایشی را در یکی از سالنهای تئاتر اجرا کرده و بهتازگی هم نمایش سینماهای من او در مجموعهی چارسو به پایان رسیده است. حالا ارائه ندادن اطلاعات نخستین فیلم بلندش کمی شبیه تعارف و بازارگرمی است. چون اسم رحمانیان به خاطر تئاترهایش به قدر کافی در رسانهها به گوش میرسد و این سکوت خبری توجیهی ندارد. به نظر میرسد گروههای تولید قبل از هر چیزی باید قانون جمعآوری تلفنهای همراه عوامل را رسمی کنند و بعد به فکر تولید در سکوت خبری باشند. پرسش اینجاست که وقتی عوامل یک فیلم اصحاب رسانه یا لااقل بخشی از آنها را محرم نمیدانند چهگونه با به وجود آمدن سوءتفاهمها و مشکلات در مورد فیلمشان انتظار کمک و یاری از همان اصحاب رسانه را دارند؟