جشنوارهی فیلم فجر دیگر بینالمللی نیست و فقط فیلمهای داخلی را در ویترین عریضوطویلش به معرض نمایش میگذارد، اما همین جشنوارهی بدون مهمان خارجی و بازار فیلم و بخش بینالملل، هنوز هم مهمترین رویداد سینمایی سال و محور اصلی شکلگیری وقایع تازه در سینمای ایران است. جشنوارهی سیوسوم با سروشکلی جدید و قانونهایی تازه نوعی آزمون وخطا برای رسیدن به الگوهایی کارآمدتر اعلام شده، اما باید دید که در عمل این تغییرها و جابهجاییها چه وضعیتی را برای سینمای ایران رقم خواهند زد.
در روزهای آینده (دستکم تا ده روز پس از امروز) سایت ماهنامهی «فیلم» هر روز با مطالبی متنوع دربارهی جشنوارهی فیلم فجر سعی میکند رویدادهای مرتبط با این جشن مهم سینمایی را پوشش دهد. امسال هم مانند سالهای قبل از منتقدان و همکاران نویسنده و روزنامهنگار خواستهایم یادداشتها و نقدونظرهایشان را در کوتاهترین فاصله از زمان نمایش فیلمها برای انتشار در سایت «فیلم» ارسال کنند و البته در کنار این یادداشتهای فیلم به فیلم، مطالب مستقل و متنوع دیگری هم تدارک دیدهایم؛ از جمله یادداشتهای روز، مطالب موضوعی، روزنوشتهایی دربارهی نکتههای برجستهی جشنواره و گزارشی روزانه از چندوچون برگزاری این دوره و حاشیههای نمایش فیلمها. تمرکز اصلی سایت روی محتوا و ساختار فیلمهاست و سعی شده نگاهی تخصصی، معتدل و منصف در همهی مطالب و نوشتهها رعایت شود. با این حال گاه ناگزیر از گزارش حاشیهها و وقایع جنبی هم خواهیم بود که فضای برگزاری این دوره را بهتر به خوانندگان و مخاطبان سایت منتقل کنیم.
تلاش میکنیم تداوم مطالب موضوعی را در روزهای پیش رو حفظ کنیم که در نهایت به نوعی مجموعهی کامل از یادداشتها و نقدها برسیم. اما طبعاً به اقتضای پیچوخمهایی که در مسیر جشنواره پیش میآید ما هم تغییرهایی در جدول مطالب ایجاد خواهیم کرد. ملاک حرکت ما در این جشنوارهی شلوغ و پرفیلم، برنامهی نمایش فیلمها در سینمای اهل رسانه است، اما به این روند منحصر نخواهیم ماند و برنامهی نمایش برج میلاد صرفاً جدولی برای منظم کردن مطالب است. پس اگر فیلمی در سینماهای دیگر به نمایش درمیآید و در سایت هنوز به آن پرداخته نشده، به این معنی است که در روزهای آینده و همزمان با نمایشش در سالن رسانه، مطالب مربوط به آن را منتشر خواهیم کرد. برای رفع این ناهماهنگی و به این قصد که در برنامهی یک سینما متوقف نمانیم، امسال مطالب موضوعی و مستقلی هم تدارک دیدهایم که قبلاً به شکل و محتوایشان اشاره شد .
سابقه نشان داده که روز اول جشنواره روز گرم شدن تنور و شکلگیری جریانهای سینمایی و غیرسینمایی است. از فردا این قطار در سرازیری تندی میافتد که هر روز بر سرعتاش افزوده میشود تا به ایستگاه آخر برسد و چهرهها و عنوانهای موفق این دوره شناخته شوند. سایت ماهنامهی «فیلم» در پی این است که پابهپای این سیر سریع و پرتحول پیش برود و بازتابی از وقایع هر روز را پیش روی مخاطبانش بگذارد. اما این نکته هم قابل توجه است که همهی این مطالب و یادداشتها، فقط بخشی از تدارک ماهنامهی «فیلم» برای دورهی سیوسوم جشنوارهی فیلم فجر است و بخش دیگری از این مجموعه را طبق روال سالهای گذشته در شمارهی اول اسفند مجله خواهید خواند.
آلیس در سرزمین عجایب
مصطفی جلالی فخر
خیلی سال است که هر سال، ده روز تمام در سالنهای واقعیت و رؤیای جشنواره مقیم میشوم. از خیلی وقت قبلتر از بهمن، به فکرش هستم و حواسم هست که آن روزها گرفتار کاری جز سینما نباشم. روز اول جشنواره که میشود یاد آن جملهی خسرو دهقان میافتم که میگفت لباس و کفش نو میپوشد و با ذوق و شوق کودکانه به این مهمانی باشکوه میآید. برای من که مثل روز اول مدرسه میماند. نه روز اول کلاس اولی. آن روزها که بزرگتر شده بود و تعطیلات تابستان که تمام میشد، با شور و هیجان به مدرسه میآمدم و باز به درک دوبارهی مدرسه میرسیدم. دوباره دنیایی که دوستش داشتم و بچههایی که همه انگار سر قرار آمدهاند. حتی اگر با هم دوست نبودیم، اما کنار هم بودنمان، به مدرسه، جان میداد. این جور فیلم دیدن یک شکل مستقل و متفاوت است؛ و فرق دارد با سینما رفتنهای عادی در طول سال. حتی اگر هر سال، قرار فیلم دیدنمان یک جا باشد، باز روز اول به کشف میگذرد. مثل روز نخست اعتکاف؛ حتی اگر تجربهی سالانهات باشد. این تازه روز اول من است که چندان اهل معاشرت و رفیقبازی و بحث و چاقسلامتی نیستم. سرم در لاک خودم هست و مثل آلیس در سرزمین عجایب، آغاز یک جشن ده روزهی باشکوه را ورانداز میکنم. سرک کشیدن در برنامه و نامها و فیلمها و باز همان حدس و گمان همیشگی که احتمالاً کدامشان مهمتر است. آنها که کلی رفیق و همکار دارند و در همین قرار سالانه به دیدار هم میرسند، احتمالاً روز هیجانانگیزتری هم دارند. همین حالا که دارم این حرفها را مینویسم و هنوز چند روز مانده، تپش قلب گرفتهام. همین کلمهها میکوشند بر غمگینی این لحظههای من غلبه کنند. میتوانند یا نمیتوانند؟ مسأله این است.
حالِ جوانِ سینما
رضا حسینی
جشنواره شروع شد؛ و امروز اولین روز از ضیافت سالانهی شیفتگان و دوستداران سینماست؛ روزی که بعد از نزدیک به یک سال دوباره پاتوق و محفلی برای کنار هم بودن پیدا میکنیم؛ روزی که تماشای آثار یک سال آیندهی سینمای ایران را آغاز میکنیم تا ببینیم اوضاع از چه قرار است؛ روزی که در کنار فیلم دیدن، دیداری با همکاران پرمشغلهتر و دورتر تازه میکنیم. مثل قوم و خویشانی که به سالی یک بار دیدن همدیگر بسنده میکنند. البته ما ده روز، تقریباً تماموقت، کنار هم خواهیم بود و تلافی آن یک سال را درمیآوریم. درست است که پس از چند روز بهتدریج از نفس میافتیم و مثل همیشه در این ماراتن فیلمبینی و گپوگفت و نوشتنِ طاقتفرسا از پا درمیآییم اما این کار را خودخواسته و با کمال میل انجام میدهیم و اجباری در کار نیست. پس با تمام انرژی شروع میکنیم. اولین قدمها را برمیداریم و خود را مثل همیشه به تاریکی سالن سینما و روشناییهای هنر هفتم میسپاریم. فقط یادمان نرود که بهتر است در وهلهی اول، خودمان را برای خوش بودن و لذت بردن از سینما آماده کنیم.
میگویند جشنواره نیست و جشن است: مگر فرقی هم میکند؟ اول و آخرش بازی با کلمهها نیست؟ بازی یا غیربازی، چندان فرقی هم نمیکند چون به هر حال در محفل ما، حکم جشن و سرور سالانه را دارد. ده روز است در یک سال؛ آن هم روزهای کوتاه زمستانیای که میتوانیم در پاتوق گرممان فقط و فقط درباره فیلم و سینما صحبت کنیم؛ و مدام از این سینماگر و آن بازیگر بگوییم و مرتب از این سالن به آن سالن برویم؛ تا شاید غافلگیر شویم و فیلمی ببینیم که روز و شبمان را مالِ خود کند.
میگویند مثل گذشتهها نیست: مهم است؟ برای ما که مهم نیست این «حال» با گذشتهی دیگران قابلقیاس نیست. چرا؟ چون روزی گذشتهی ما خواهد بود و شاید آن روز، ما آن را به رخ دیگران بکشیم و حالِ آنها را کوچکتر بدانیم. اگر آنها عیاری، مهرجویی، کیارستمی، بیضایی، تقوایی، کیمیایی و دیگران را با کلی خاطره از تماشای آثارشان در سرماهای استخوانسوز و صفهای طولانی در روزهای گذشته دارند، ما هم اصغر فرهادی و بهرام توکلی و شهرام مکری و کلی فیلمساز آوانگارد و خوشآتیهی دیگر را داریم که روزی خاطرههای جشنوارهای ما از زمستانهای بهاری در «کاخ» جشنواره را شنیدنی میکنند.
میگویند دیگر دود از کنده بلند نمیشود: ظاهراً امسال این طور نیست و شباهتی به سال گذشته ندارد؛ چون شنیدهایم که فیلمسازان قدیمی هم «جوان» شدهاند و فیلمهای بازیگوشانه ساختهاند. پس شاید رمزش همین باشد؛ بدون نیاز به ایدههای خاصی چون کمیتهی صیانت از «پیشکسوتان». انگار امسال جوانها هم «جوان»تر از قبل شدهاند و میخواهند حسابی خودی نشان بدهند. پس ما هم در این حالِ جوانِ سینما سهیم میشویم و با یادآوری گفتۀ مشهور اسکار وایلد که نمیتوان هنر را با «منطق» دوست داشت، با شور و احساسِ هنرمندانه به استقبالِ فیلمهای سیوسومین جشنوارهی فیلم فجر میرویم.