بیمقدمه از هر که درباره حال و روز سینما میپرسم، سری تکان میدهد. نفس عمیق و آهی عمیقتر میکشید. و بعد پاسخی که دو کلمه بیشتر نیست. با حالتی که گویا یاس و شاید نمیدانم و کاری از دستم برنمیآید باشد، نفس داخل میدهد و میگوید: «خوب نیست». و من هم معتقدم روزگار سینما خوش به نظر نمیرسد. اپیدمی کرونا و اثر مخربی که انتشار ویروس کوید 19 بر فعالیتهای مختلف از جمله در بخش فرهنگ و هنر وارد کرد، به طور قابل اعتنایی به سینما هم رسید و این در حالی روی داد که پیش از آن هم قاطبه سینما گران و علاقهمندان به فیلم و سینما از شرایط موجود بسیار ناراضی بودند. یک سخن دیگر این که «فقط همین را کم داشتیم. طوفان سهمگین کرونا، سینمای بیجان با نفسهای بریده را از جا کند و با خود بُرد.» این را سینماگری میگوید که پیش از کرونا با خود میگفته است: مگه بدتر از این هم میشه. سینما مُرده. و به یکباره وقتی کرونا سالن های سینما را به تعطیلی کشانده و در مسیر گشایشِ مجدد با اِعمال پروتکلهای بهداشتی و همچنین حمایت از آسیبهای کرونا، متوجه اجحافهایی در حق سینما شده. و دوباره با خود میگوید: همیشه حالت بدتری وجود دارد.
این یک بخش نا امید کننده از سینماست که متاسفانه چندان دور از واقعیت هم نیست. طبیعتا استثناهایی هم وجود دارد. همچون فیلمهایی که در جشنوارههای معتبر میدرخشند و برای ایران افتخار میآفرینند. اما آنچه به عنوان صنعت سینما در گستره مرز و بوم کشور برقرار است، تصویر خوشایندی به دست نمیدهند.
رقابت زندگی و سینما
فرهاد صبا خاطرهای درباره زنده یاد کیارستمی نقل کرده که یک میزانسن طبیعی از عبور یک زن و سایه درازی که تنها تصویر موجود از اوست و صدایی که به زیبایی هر چه تمام به آن صحنه حالتی دست نیافتنی میدهد، استاد کیارستمی را به وجد میآورد. آنقدر از دیدن این صحنه و تلفیق عناصر آن متاثر میشود که میگوید: ما به عنوان سازندگان فیلم، هر چهقدر بدویم، به زندگی نمیرسیم. زندگی خیلی جلوتر از ماست. زندگی گاهی خالق صحنههایی شگرف است که بازسازی آن ممکن نیست. اما سعی سینما در بازسازی یا بیان انعکاسی از زندگی جایگاه والایی به این هنر میدهد. به نظر نگارنده اظهار کیارستمی نه بیهودگی سینما که شگفتی آن را میرساند. سینما باید چنان جذاب باشد که با وجود چنین ویژگی از زندگی، مخاطب را به سمت خود بکشاند. در رقابت زندگی و سینما یک موضوع مهم دیگر هم هست. وقتی رویدادهایی به غایت شوکه کننده در اطراف ما رخ میدهد و هر لحظه و مکان ممکن است برای ما هم اتفاق بیفتد و شرایط بحرانی به وجود آورد، حساسیت زدایی صورت میگیرد و متناسب با شدت و تداوم این وضعیت، با شرایط خو میگیریم. نمای جالبی در فیلم فهرست شیندلر هست که در آن ...... صبح از خواب پاشده از پنجره بیرون را نگاه میکند. مردم خسته و مظلومی را میبیند که انگار در آن شرایط مرگبار به زندگی روزمره خود میپردازند. به یکباره دلش هوای شکار میکند! تفنگ را به سمت خیابان نشانه میرود. بدون انتخاب قبلی به طور تصادفی یکی را انتخاب و به سمتش شلیک میکند. در پلان بعدی شخصی نشسته بر روی پلههای خانه، گلوله به سرش اصابت با حفظ حالت نشسته خود به یک طرف میافتد. بغل دست او در فاصه کمتر از یک متریاش، یک زن در حال جارو کردن است. با دیدن صحنه افتادن شخص قربانی نگاه بیتفاوتی به او میکند و بعد بدون هیچ عکس العملی به جارو زدنش ادامه میدهد. خیلی عادی و معمولی. در اردوگاه آشوویتس مردن آدمها عادی است. در صحنههای نبرد هم برای یک سرباز کشتن و مردن عادی میشود. در زمان صلح اما چهطور؟ سینما باید چگونه باشد تا ما را به سمت خود بکشاند؟
رقابت سینما و زندگی باز هم ادامه دارد و اخیرا کار سینما در این رقابت دشوارتر هم شده است. هر روزه در فضای مجازی که به موجب رشد تکنولوژی وگسترش استفاده از شبکههای اجتماعی و پیامرسانها خاصه در تلفنهای هوشمند، جنبه همگانی به خود گرفته، شاهد ویدیوهای نامتعارف و تاثیرگذاری هستیم که ما را بسیار درگیر خود میکند. ویدیوهایی از رویدادهای واقعی، رعبآور، حزنانگیز. ویدیو از اتفاقی که بر کسی میرود. رویداد وحشتناکی که تا پیش از این فقط بر روی پرده سینما یا در قاب تلویزیون میدیدیم. برخی نیز از فرط شدت خشونت یا شوربختی در ذهن نمیگنجند. پس برای تسلی خاطر خویش، به ساختگی بودن آن پناه میبریم. ولی واقعیت دارد. آنگاه است که انسان به زیست خود و بودن در آن لحظه از تاریخ شک میکند. میگوید: «مگر ممکن است؟ مگر میشود؟ چطور شد؟ چگونه توانست؟ عجب و ...» اما میدانی که حقیقت دارد. و آن اتفاق چند کوچه آنطرفتر یا یک محله و منطقه و شهر دورتر یا نزدیکتر رخ داده. گاهی کلیپهایی دست به دست میشود که نظیر آن در سینما هم رخ نداده. سینما هم از بازتاب آن قاصر است. متاسفانه شمار آنها روز به روز بیشتر میشود.
راه دوری نمیرویم. در همین اطراف خودمان. سقوط آدمهایی که از ترس طالبان به چرخها و درز و فرج بدنه هواپیما پناه برده و از ارتفاع زیاد همانند یک شی نقش بر زمینِ سفت میشوند، از آن دست اتفاقاتی است که در سینما هم به ندرت دیده میشود. چند روز بعد از این واقعه همان فرودگاه بستر بدن های تکه تکه شده انسان های بی گناهی است که قربانی جهل و بی تر از آن خباثتِ صاحبانِ قدرت و نفوذ شدند. و بعد از آن خرده جنایتهایی در اقصی نقاط خاورمیانه در حق زنان و کودکان هر از گاهی به اشکال مختلف دیده و شنیده میشود.
انسان در چنین شرایطی بیحس میشود (اگر نخواهیم از لفظ عادی شدن استفاده کنیم). و سینما و فیلم نمیتواند جوابگوی چشم و ذهنی باشد که دقایقی پیش از تماشای فیلم، مقابل صحنهای واقعی از تجاوز و یا خشونت بوده است. تضادی که در جنایت با شعارِ صلح و برابری مستتر و هویداست، اگر از تضادی که در بستر پیرنگهای سناریو موجود است، غنیتر نباشد، دست کم خامتر هم نیست. دنیا در اطراف ما در این برهه از تاریخ، خاصه در محدوده خاورمیانه و شمال آفریقا و بخشهایی از آسیا و آمریکا، خود سینماست؛ با فیلمهای تلخ و تراژدیهای غمبار و فیلمهای ترسناک. تصاویر کتکزدن یک یا چند زن بدون مقدمه، فقط به دلیل ذکوری همراهشان نیست بیشباهت به حرکات زامبیها نیست؟ بالا رفتن از سرکول هم و تقلا برای گرفتن غذا در نقاط جنگزده، بیشباهت به تصاویری که از حلب در سوریه دیده میشودنیست؟ و خیابانها و آپارتمانهای نصفه ریخته با مصالح و سنگهای ترکش خورده را فقط در فیلمهای جنگی و آخرالزمانی میبینیم. تصویر شلیک موشک به هواپیما بیشباهت به ژانر خاص در سینما نیست که در آن به دنبال یک سهل انگاری یا بروز نقص فنی و یا وقایع شدید جوی هواپیما با بحران مواجه و در معرض سقوط قرار میگیرد. اما تلاشهای کاپیتان و همکاری چند نفر آخر داستان را خوش میکند. اما نقطه نورانی که در آسمان به زیبایی میدرخشد و در مسیر رنگین کمان آسمان را به دو نیمه تقسیم میکند، چیزی نیست جز هواپیمایی که درون آن جیغ و داد زنان و کودکان و نعرههای مردانی است که دیگر توان دلداری دادن ندارند و نیک می دانند ثانیههایی که چون سالها میگذرد تا با زمین برخورد کنند را فقط نگران عزیزتر از جانش باشد و او را محکم بگیرد؛ کودک به او پناه می برد: « بابا چی شده....». و بعد صدای انفجار و در کسری از ثانیه همه زندگی و خاطره و آن همه عشق به یکباره به نیستی می گراید.
مردم امروز را با ساختن چگونه فیلمی به سینما بکشانیم؟
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine
آدرس اینستاگرام:
https://www.instagram.com/filmmagazine.official
آدرس کانال آپارات: