
یك) بسیارى جشنوارهی فجر را مرور سینماى ایران طى یك سال میدانند. وقتى معیارهاىمان ملى و در سطح بومى است، چه اصرارى در بینالمللى خواندن جشنواره است؟ حتى دبیر جشنواره هم آن را «جشن سینماى ایران» نامید. اما نحوهی برگزارى جشنواره هم بهدور از معیارهاى معمول جشنوارههای بینالمللى است. مثلاً همه جاى دنیا رسم است اولین عضو هیأت داوران كه معرفى مىشود، رییس هیأت داوران باشد؛ اما اینجا هیأت داوران جشنوارهی فجر رییس ندارد. دیگر اینكه امسال معرفى عوامل فیلم قبل از شروع نمایش آن در سالن ویژهی مطبوعاتىها صورت گرفت. تا اینجاى كار مشكلى نیست، اما پس از معرفى عوامل، مثل همه جاى دنیا آنها باید سالن را در نمایش مطبوعاتى ترك كنند. متأسفانه حضور عوامل فیلمها اتفاق خوبى نبود. علاوه بر خود عوامل، معلوم بود هر یك از آنها با خود افرادى را به سالن آورده، چون هنگام معرفى هر یك از عوامل فیلم در تیتراژها، صداى كف و سوت از یك گوشهی سالن به گوش مىرسید. و در پایان هم البته همگى فیلم را بدون توجه به كیفیتش بهشدت تشویق میكردند. گاهی هم عوامل به قدرى ذوقزده میشدند كه پس از شروع فیلم نیز با حضور هر بازیگر تازه در صحنهای از فیلم، به سبك استادیومهاى فوتبال كف و سوت میزدند و جیغ میكشیدند كه نمایش فیلم بهكلى مختل میشد. اما حضور عوامل فیلمها روى صحنه، فرصت خوبى برای كارگردان به وجود آورد كه البته از این فرصت كمتر استفاده شد. علیرضا فرید كارگردان دو ساعت بعد، مهرآباد گفت كه فیلمش متفاوت است و باید با نگاهى متفاوت تماشایش كرد. اما مهدی پاكدل چنین نكرد و اشاره نكرد كه فیلمش را صبورانه تا انتها باید دید تا با غافلگیرى به سرانجام برسد. پاكدل كه به گفتهی خودش همه جا و به همه این نكته را گفته، ظاهراً روى صحنه یادش رفته بود آن را یادآورى كند.
دو) گاه سلیقه در جشنواره جاى ضابطه را گرفته است. طبق گفتهی برنامهی هفت، ابراهیم داروغهزاده (قائممقام دبیر جشنواره)، وقتی منتقدان از حضور افراد بدون كارت در سالن سینما هنگام نمایش فیلم معراجىها پرسیدند، گفت: «چارهای نداشتیم؛ یا باید میگذاشتیم در سرما بمانند یا راهشان بدهیم!» و با این جملهی كاملاً مستدل و منطقى(!) كل سینماى مطبوعات، گزینش منتقدان و كارت صادر نكردن براى عدهای را زیر سؤال برد. با این توجیه، البته در جشنوارهی برلین كه همزمان با جشنوارهی فجر در سرما و برف بهمن ماه برگزار میشود هم، كسى نباید پشت در بماند.
سه) اعتراض به فیلمها و لحظههاى بد فیلمها در همهی جشنوارهها صورت میگیرد. این اعتراض، به هیأت انتخاب و برگزاركنندگان هم هست، كه وقت تماشاگران را گرفتهاند و البته حق فیلم دیگرى را كه میتوانست در جشنواره باشد، ناديده گرفتهاند. براى فیلم خوب كسى اعتراض نمیكند و راستش جرأت این كار را پیدا نمیكند. اتفاق بدى كه در مورد اعتراضها افتاد، سوءاستفادهی برخى كارگردانها از این ماجرا بود كه بد بودن فیلمشان را به گردن معترضان انداختند و گفتند كه با اعتراض برخى، دیگر حاضران هم تحت تأثیر قرار میگیرند و نقدهاى منفى مینویسند. سؤال اینجاست كه چرا براى فیلمهاى كمال تبریزى، حمید نعمتالله و بهروز افخمى كسى اعتراض نكرد و دست نزد؟ تفاوت تماشاگران را هم واقعاً باید در این اتفاق در نظر گرفت. امسال تركیب تماشاگران سالن اصلى و بخش مسابقه كاملاً با تركیب تماشاگران بخش «نوعى تجربه» متفاوت بود. جالب اینكه فیلمهای این بخش، از فیلمهای بخش مسابقه (سوداى سیمرغ) كندتر و پیچیدهتر بودند، اما تماشاگرانش صبورتر و آرامتر رفتار كردند. به قول فرهاد مهرانفر، تماشاگران بخش «نوعى تجربه» خودشان فیلمها و سالن نمایش مورد نظرشان را انتخاب كردهاند، اما در سالن اصلى انتخابى وجود ندارد.
البته در مورد نحوهی اعتراض و تمسخر فیلمها و كارگردانها نكتههایی قابلطرح است. سه سال قبل فیلم درخت زندگى (ترنس مالیك) كه اتفاقاً نخل طلا را گرفت، هنگام نمایش مطبوعاتى در جشنوارهی كن، توسط عدهای از منتقدان هو شد! چند دقیقه از فیلم نگذشته بود كه عدهای سالن را با غرولند ترك كردند. اما كسى بین نمایش فیلم دست نزد و مزاحمت ایجاد نكرد. در جشنوارهی برلین سال گذشته (دو مثالم را از معتبرترین جشنوارههای جهان انتخاب كردهام) هنگام نمایش دو فیلم، كار كشید به خنده و فریادهاى «براوو!». عدهای هم متلكهایی را در سالن با صداى بلند میانداختند. كسى هم نمیتوانست جلوىشان بایستد. اما دست زدن به شكلى كه امسال در سالن منتقدان رخ داد، تحریك عدهای دیگر و مزاحمت براى دیگران محسوب میشود. چرا كه دست زدن مصداق بارز تحریك دیگران است اما قضیهی فریاد زدن و خندیدن فرق میكند. البته باید توجه داشت كه اینجا هم دست زدنها شكلى منظم و حسابشده ندارند. هنگام نمایش فرشتهها با هم میآیند جوانى در ردیف جلوى نگارنده نشسته بود كه هم براى تمسخر فیلم - با همراهى دو همراهش- كف میزد و هم براى براى تشویق فیلم در صحنههای جدى و تأثربرانگیز! به همین دلیل این مثل برخى پدیدههای اجتماعى خودبهخود درست خواهد شد. نباید بیش از حد جدىاش گرفت، جلوى عوامل فیلمها روى صحنه مطرحش كرد و موضوع را به رسانهها كشاند. ضمن اینكه باز هم باید اشاره كرد كه این افراد لزوماً منتقد نیستند و تركیب سالن از دیگر تماشاگران هم متأثر شده است.