واقعهنگاری اکران
در شرایطی که خیلی از فیلمهای مطرح سینمای ایران بیش از یک سال منتظر فرصتی برای اکران هستند و هنوز رنگ پرده را ندیدهاند، حسین فرحبخش و پویافیلم برای دومین سال متوالی برای تولید زمستانی جمعوجور و «فوریساز»شان اکران نوروزی گرفتند. سال گذشته پسکوچههای شمرون و اکران تقریباً بلافاصلهاش اتفاق تلقی شد، اما اکران نوروزی رژیم طلایی باعث شد صدای خیلیها دربیاید که چرا فیلمی تجاری بلافاصله پس از تولید سهمیهی اکران در بهترین فصل سال را میگیرد؟ البته فرحبخش چندان خودش را برای پاسخ دادن به این نوع اعتراضها خسته نمیکند و در جواب مخالفان این شیوهی سهمیهبندی هم خیلی خونسرد میگوید: «من و آقای علیخانی صاحب سینما عصر جدید هستیم و بنابراین حق داریم فیلممان را در سینمای خودمان که سرگروه هم هست اکران کنیم. در ضمن رژیم طلایی هم ستاره دارد و هم موضوعی که میتواند تماشاگر را جذب کند.»
رضا سبحانی کارگردانی رژیم طلایی دربارهی همکاریاش با پویافیلم میگوید: «یک سینماگر مراحل مختلفی را در دوران کاریاش پشت سر میگذارد و من هم دوست داشتم اثری در قالب کمیک خلق کنم. البته چهگونه کارکردن در این ژانر برایم مهم بود و میخواستم بحثی را مطرح کنم که جامعه را درگیر خودش کرده و مخاطب هم جذبش بشود. متأسفانه فیلمهای قبلیام در فضای متأثر از سینمای سطحی و کاسبکارانه درست دیده نشدند. اصولاً فیلمهای مستقلی که حمایتی پشتشان نباشد چنین سرنوشتی دارند.»
اما این بار سبحانی حمایت یکی از دفترهای حرفهای و قوی فیلمسازی در ایران را داشت و از آن استفاده هم کرد. رژیم طلایی با پایبندی کامل به الگوهای سینمای تجاری ساخته شد؛ جدال زنها و شوهرها، بحث چاقی و لاغری که جزو مدهای اجتماعی این روزهاست، کشمکشها و کلکلهای جنسیتی، به اضافهی مقادیر زیادی رنگ و لعاب و موسیقی و طنز و غیره... خلاصه اینکه در این معجون ترکیبی، هیچ عنصری که بالقوه بر جذب مخاطب عام اثر بگذارد نادیده گرفته نشد. اما نتیجه بسیار کمتر از حد پیشبینی سازندگان مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. البته علیخانی و فرحبخش معتقدند که فروش فیلمشان «طبیعی» است و شکست تجاری را قبول ندارند، اما به هر حال رقم نهایی فروش رژیم طلایی با فروش فیلمهای قبلی این دفتر قابل مقایسه نیست. عبدالله علیخانی میگوید: «من اعتقادی به این ندارم که این فیلم شکست خورده است. قرار بود این فیلم تا 500 میلیون بفروشد که در حال حاضر فروشش بیشتر از این مقدار است. فیلم ما تبلیغات نداشته است. فیلمی شکسته خورده است که مخاطب ندارد و هر روز به دروغ اعلام میکنند فلان قدر فروش داشته است. به خیلی از فیلمهای من گفتهاند شکست خورده اما واقعیت این است که کسی که شکست بخورد دیگر نمیتواند فیلم بسازد در حالی که من بدون وام گرفتن و بدهکاری به کسی در حال ساخت فیلم هستم و فیلمهایم نیز در حال فروش هستند.»
گپ با حسین فرحبخش
فروش واقعی
گیشهی محصولات پویافیلم مدتهاست که مثل قبل رونق ندارد و یکی پس از دیگری با فروش متوسط و زیر متوسط از پرده برداشته میشوند. البته این بیرونقی فقط به فیلمهایی که عبدالله علیخانی و حسین فرحبخش تولید میکنند منحصر نمیشود؛ اوضاع کلی سینمای ایران رو به کسادی و کمرونقی پیش میرود. رژیم طلایی کمدی تجاری امسال پویافیلم در حالی سهمیهی اکران نوروز گرفت که فیلمهای جشنوارهی فجر اخیر - و حتی فیلمهای جشنوارهی دو سال پیش- در صف اکران باقی مانده بودند. از آنجا که سال گذشته هم پسکوچههای شمرون خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت اکران شده بود، با تکرار این اتفاق در نوروز 92 مطالبی در این مورد با تیتر«سهمیهی دایمی فرحبخش برای اکران نوروزی» در برخی از خبرگزاریها قرار گرفت.
کارگردانی این فیلم را رضا سبحانی بر عهده داشته که سالها در سینما فعالیتی نداشت، اما حتی زمانی که نامهای فعالتر و مشهورتر از سبحانی در تیتراژ محصولات پویافیلم دیده میشود باز هم کسی تردیدی ندارد که تأثیر حسین فرحبخش بر فیلم اگر بیشتر از کارگردان نباشد کمتر نیست. فرحبخش در مورد شروع ساخت رژیم طلایی میگوید: «رضا سبحانی طرحی را برای پویافیلم آورد، من و علیخانی طرح را خواندیم و به این نتیجه رسیدیم که طرح بدی نیست. بعد هم سبحانی و محمود مهرآور فیلمنامه را نوشتند و بازیگران را انتخاب کردیم. مهدی هاشمی و مریلا زارعی لطف کردند و حضور در این فیلم را پذیرفتند. امین حیایی هم با اینکه در تئاتر حضور داشت اما طی جلسات مختصری برای بازی در رژیم طلایی حاضر شد.»
معمولاً برای انتخاب بازیگران یک فیلم، چندین گزینه در نظر گرفته میشود و ممکن است بازیگری که مد نظر کارگردان یا تهیهکننده قرار دارد به دلایل مختلفی نتواند در فیلم بازی کند. فرحبخش در مورد انتخاب بازیگران میگوید: «مهدی هاشمی اولین بازیگری بود که برای این نقش در نظر گرفتیم و خوشبختانه پذیرفت. مریلا زارعی هم چون در حال بازی در فیلم چ ( ابراهیم حاتمیکیا) بود احتمال اینکه نتواند همکاری کند، وجود داشت اما آن پروژه تمام شد و خانم زارعی با وجود خستگی برای بازی در رژیم طلایی حاضر شد. به نظر من او این نقش را زنده کرد و شاید هر بازیگر دیگری بود نمیتوانست از پس این کار بربیاید.»
فرحبخش اصراری ندارد که نقش تصمیمها و شیوهی مدیریت خودش را در شکلگیری فیلم کمرنگ کند. بهوضوح میگوید او مهمترین و تعیینکنندهترین عضو گروه است، نه کارگردان. البته به طور طبیعی تهیهکننده میتواند در مراحل تولید فیلم ایدههایی را مطرح کند که شامل فیلمنامه و طرح اولیهی داستان هم میشود، اما ظاهراً سهم فرحبخش در کیفیت نهایی فیلمهایی که تهیه میکند بیش از سایر تهیهکنندههاست: «من و علیخانی بهصورت مشترک نظر میدهیم. در مورد رژیم طلایی هم طرح اولیه را ایشان خوانده بودند و موافق بودند که این طرح را کار کنیم. در بازنویسی فیلمنامه هم مهدی هاشمی ایدههایی را مطرح کرد که خیلی مؤثر بود. در واقع در یک فیلم همهی عوامل در روند کار تأثیرگذار هستند اما به نظر من تهیهکننده بهواسطهی ابزاری که در اختیار دارد عامل مهمتری است.»
فرحبخش در مورد تغییراتی که در فیلمنامه ایجاد شد میگوید: «با حضور مهدی هاشمی بعضی از بخشهای داستان تغییر کرد. مثلاً ماجرای چاقی و لاغری این شخصیت به گونهی دیگری بود یا ماجرای ازدواج مجدد مهدی (مهدی هاشمی) خیلی جدیتر اتفاق میافتاد. اما چون تغییرات مهمی نبود در برنامهریزیها مشکلی پیش نیامد، فقط تعدادی از کاراکترهای فرعی را تغییر دادیم. کاراکترهای اصلی زن و شوهری هستند که در فیلم میبینیم و مشاورهایشان که داستان اصلی را پیش میبرند.» هر کدام از شخصیتهای فرعی در روند ماجرای فیلم نقشی را بر عهده دارند و بخشی از اتفاقهای داستان به واسطهی حضور آنها شکل میگیرد اما در این میان بعضی نقشها را نمیتوان چندان تأثیرگذار دانست؛ شاید یکی از آنها هم نقش سولماز باشد با بازی یکی از جوانترهایی که معمولاً از طریق همکاری با پویافیلم به سینما معرفی میشوند. البته فرحبخش قبول ندارد که نقش سولماز به این دلیل طراحی شده که جا برای بازی این بازیگر جوان باز شود: «کاراکتر سولماز را نمیتوان از داستان حذف کرد چون این شخص با کار کردن در مغازهی مهدی، برای پری (مریلا زارعی) خبرچینی میکند. از طرفی نقشی که امین حیایی بازی میکند - که در طرح اولیه قرار نبود خواهرزادهی مهدی باشد - هم بهنوعی یک مشاور است و این دو کاراکتر داستان را پیش میبرند. گرچه محورهای اصلی داستان نیستند اما حذفشان هم به فیلمنامه لطمه میزند.»
این روزها گلایهها و هشدارها دربارهی فلج شدن بخش خصوصی در سینمای ایران مدام شنیده میشود، اما فرحبخش معتقد است او و همکارانش در پویافیلم جزو معدود نمونههای فعال بخش خصوصی هستند که همچنان توانستهاند روی پای خودشان بایستند. او دربارهی بودجهی رژیم طلایی توضیح میدهد: «پویافیلم بودجهی خوبی در اختیار این فیلم قرار داد و بخشی نبود که بگوییم اگر بیشتر خرج میکردیم به نتیجهی بهتری میرسیدیم. گرانترین لوکیشنها، لباسها، طراحی صحنه و... را در این فیلم داشتیم. در واقع پویافیلم تنها تشکیلات بخش خصوصی است که کاملاً متکی به خودش است.» او انتقادهایی که به شیوهی تولید سریع و بیسروصدای فیلمهای اخیرش میشود را بیاساس میداند و میگوید فیلمهای پویافیلم «سریدوزی» نمیشوند، بلکه با نظم حرفهای تولید و آمادهی نمایش میشوند: «زمان کوتاهی که صرف تولید فیلم شد بهدلیل حذف بخشی از ایدههای اولیه نبود، بلکه به دلیل برنامهریزی دقیقی بود که از ابتدای کار داشتیم. بعضی از پروژهها ممکن است نود روز هم طول بکشند اما در این مورد کل زمان فیلمبرداری چهل روز بوده است. فیلم باید برنامهریزی مدون داشته باشد. تولید رژیم طلایی در آذر شروع شد، و قبل از جشنوارهی فیلم فجر هم پروانه نمایش آن را گرفتیم و به خاطر اینکه فیلم شاد و مفرحی بود میخواستیم که در نوروز اکران شود. اگر تبلیغاتی که برای فیلمهای دیگر شد برای رژیم طلایی هم صورت میگرفت قطعاً نتیجهی کار بهتر میشد اما با وجود این شرایط از فروش فیلم راضی هستم. نکتهی مهم دیگر در مورد فروش این فیلمها این است که آمار فروشی که اعلام میکنند واقعی نیست و حدود سی درصد آن دروغ اعلام میشود. اما فروش رژیم طلایی کاملاً واقعی است. فکر میکنم با توجه به اینکه استقبال از فیلم در سینماهای پردیس، ملت، فرهنگ و... خوب است، فروش آن به پانصد میلیون تومان در تهران برسد.»
رژیم در وقت اضافه
نیکان نصاریان: هر سال معمولاً یک یا دو فیلم با مضمونهای کمدی و مفرح گزینههای اکران نوروز هستند. در سال 90 فیلمهای زنها شگفتانگیزند (مهرداد فرید)، اخراجیها3 (مسعود دهنمکی) بودند و در نوروز 91 گشت ارشاد (سعید سهیلی). امسال هم رژیم طلایی مسئولیت ایجاد فضای مفرح مناسب با این ایام را بر عهده دارد. رژیم طلایی روایتگر داستان ساده و بهدور از هرگونه پیچیدگی است که سعی میکند این داستان ساده را در قالب شوخیها و طنازیهای مکرر و سطحی به نمایش بگذارد.
طنز فیلم کممایه است و اغلب سعی میشود با تکرار آن (مثل خندیدنهای بیدلیل و بیوقفهی بازیگران که از سکانس اول فیلم هم شروع میشود) موجب خندهی مخاطب شود. سوژهی اصلی فیلم تکراری است و حتی جنس کشمکشها و درگیریهای بین زن و شوهر قصه را هم قبلاً دیدهایم. داستان فیلم از نقطهای شروع میشود که مهدی به خاطر بچهدار نشدن همسرش تصمیم میگیرد همسر دوم بگیرد و در مقابل این درخواست همسرش هم مهریهاش (طلا مطابق با وزن زوجین) را تقاضا میکند و این شروع نزاع و درگیری بین آنهاست. داستان غیرمنطقی و غیرقابل باور است اما از همان ابتدا میتوان به آخر ماجرا پی برد. زن برای بالا بردن مهریهاش سعی میکند وزنش زیادتر شود و مرد هم برای اینکه مهریهی کمتری پرداخت کند، به رژیم غذایی و ورزش روی میآورد که در نهایت به مصرف مواد مخدر هم میانجامد. هیچ دلیل عقلی و منطقی در پس تصمیمها و رفتارهای زوج داستان وجود ندارد. از همان ابتدا هیچ بحثی در مورد راه حلهای دیگر مشکل این خانواده نمیشود و در واقع انگار مخاطب ثمرهی چندین راهی را که از پیش امتحان شده است، میبیند و در نهایت تنها با یک راه چاره مواجه میشود. راهحلهایی مثل پذیرش کودک بیسرپرست، درمان، جدایی زن و شوهر به کلی نادیده گرفته شده و تنها راه ممکن موافقت زن برای ازدواج مجدد همسرش در نظر گرفته شده است.
بیشترین بخش فیلم را درگیریهای طنزآمیز این زوج در بر گرفته که گاهی آنقدر اغراقآمیز و تشدید شده است و موجب دلزدگی تماشاگر میشود. داستان مهریهی سنگین و مشکلاتی که بعدها برای پرداخت آن پیش میآید هم قرار است به خاطر بهروز بودنش و بیان یک دغدغهی اجتماعی از وجوه مثبت فیلم باشد. اما این سوژه آنقدر تکراری است (چه در سینما و چه در تلویزیون) که چندان مورد توجه قرار نمیگیرد.