مرور کارنامه و عملکرد چند چهرهی سینمایی برتر سال را با دو سینماگر برجسته دیگر ادامه میدهیم؛ بازیگر و کارگردانی که جدیدترین فیلمشان تنگه ابوقریب یکی از موفقترین آثار سیوششمین جشنواره ملی فجر بود و در نظرسنجی مجله «فیلم» هم یکی از برترینها. آنچه در ادامه میخوانید ترکیبی از شنیدهها، دیدهها و تحلیل نویسندگان این مطالب است؛ با هدف تهیه مجموعه مطالبی مختصر و مفید درباره سینماگرانی که سعی میکنند نهفقط به نقطهی اوج برسند بلکه در تداوم خط پروازشان بکوشند.
بهرام توکلی
پرسه در مه
مازیار فکریارشاد
بهرام توکلی فیلمساز 41 سالهی ایرانی، بر خلاف بسیاری از همتایانش، چندان به حفظ مواضع و در پیش گرفتن یک مسیر مشخص برای فیلمسازی اصرار ندارد؛ در کارنامهی او بهویژه در نیمهی دومش، تنوع و تفاوتهای زیادی میان آثارش به چشم میخورد. این دانشآموختهی مقطع کارشناسی ارشد فیلمنامهنویسی دانشگاه تربیت مدرس، در سالی که گذشت حسابی فعال و پرکار بود.
توکلی سال 95 را با یک اتفاق ناخوشایند حرفهای به پایان رساند. فیلم بلاتکلیف برف سرخ با نقشآفرینی فاطمه معتمدآریا و پارسا پیروزفر، اواخر پاییز 95 کلید خورد و در روز چهارم، به علت اختلاف میان تهیهکننده (مسعود ردایی) و کارگردان متوقف شد. هنوز هم پس از گذشت یک سال خبر دقیقی از سرنوشت این پروژه ناتمام منتشر نشده است. نوروز 96 هم سریالی با عنوان بیمار استاندارد بر اساس طرحی از توکلی روی آنتن رفت. ابتدا قرار بود کارگردانی مجموعه را هم بهرام توکلی بر عهده داشته باشد ولی سعید آقاخانی این مجموعه را کارگردانی کرد.
او که بهار گذشته همراه با حمید نعمتالله، شهرام مکری و نگار جواهریان عضو هیأت داوران بخش فیلم جشنواره امام رضاع در مشهد بود، نیمهی دوم سال را در مراحل پیشتولید، فیلمبرداری و امور فنی هفتمین فیلمش به نام تنگه ابوقریب گذراند. توکلی را عموماً به عنوان فیلمسازی متعلق به جریان هنری و روشنفکرانهی سینما قلمداد میکنند. اما او سخت در تلاش است تا این القاب را از پیرامون نام خود بزداید و پیشتر هم نشان داده است که میکوشد به همهی زوایای ممکن سینما در ایران سرکی بکشد و در قیدوبند یک سبک یا گونه از فیلمسازی باقی نمانَد. آخرین فیلم اکرانشدهاش یعنی من دیئگو مارادونا هستم نشان از این داشت که او تنها به سینمای جریانگریز و بهاصطلاح مستقل و صاحب اندیشه اکتفا نخواهد کرد. اکنون هم با ساخت یک فیلم پرهزینه و پرسروصدای دفاع مقدسی بار دیگر بر رویکرد خود پافشاری میکند.
تنگه ابوقریب به مانند سایر آثار توکلی، بحثبرانگیز شد. این فیلم که ماجرای روز 21 تیرماه 67 و حملهی سنگین نیروهای دشمن در آخرین روزهای جنگ به تنگه ابوقریب را به تصویر کشیده، با لحن و فضاسازی مستندگونهاش و بهرهگیری از حداکثر امکانات نظامی، در سینمای ایران تولید شد؛ فیلمی که به اعتقاد اغلب منتقدان، از جمله آثار برجستهی سینمای دفاع مقدس در سالیان اخیر به شمار میرود که استانداردهای این گونهی سینمایی را در ایران افزایش داده است. توکلی جایی درباره غیرمنتظره بودن حضورش پشت دوربین یک فیلم متعلق به جریان سینمای دفاع مقدس گفته بود: «کسی سینمای کوتاه و فیلمهایی که در این حوزه ساختهام را دنبال نمیکند، وگرنه ساخت فیلم تازهام تعجببرانگیز نیست. همیشه به دنبال ساخت فیلمی دفاع مقدسی بودم اما تا به حال این فرصت پیش نیامده بود.»
تنگه ابوقریب با کیفیت چشمگیر تولید و البته پارهای ضعفها در فیلمنامه، از جملهی مهمترین فیلمهای جشنواره سیوششم فجر بود. پنج سیمرغ بلورین جلوههای ویژهی میدانی (محسن روزبهانی)، چهرهپردازی (سعید ملکان)، صدابرداری (رشید دانشمند)، بازیگر مرد اصلی (امیر جدیدی) و بهترین کارگردانی (به طور مشترک با ابراهیم حاتمیکیا) دستاورد فیلم توکلی در جشنواره بود که به نظر میرسد در جدول اکران سال آیندهی سینماها فرصت و امکان حضور در میان پرفروشهای سال را داشته باشد. ضمن آن که تنگه ابوقریب در نظرسنجی منتقدان ماهنامهی «فیلم» عنوان دومین فیلم را در مجموع آرا به خود اختصاص داد.
توکلی که عمدتاً از جنجالهای رسانهای فاصله میگیرد، در آخرین روزهای جشنواره با یک اظهار نظر خبرساز شد. او در نشست مطبوعاتی فیلم گفت: «سینمای مستقل در ایران وجود ندارد. این مسأله دلایل پنهانی دارد که مشخص نیست. چرایی دارد که مفصل است، اما در ایران سینمای مستقل نداریم.» همین اظهار نظر بر بسیاری از سینماگران جریان مستقل گران آمد و عدهای در صدد پاسخگویی به توکلی و رد گفتهاش برآمدند.
جواد عزتی
پدیده اکران
برای بازیگری که کارش را از تئاترهای خیابانی در بوستانها و پارکها شروع کرد، حتماً رسیدن به جایگاهی که سال 96 کسب کرد یک موفقیت محسوب میشود، چرا که در میان پنج فیلم پرفروش سال، عزتی بازیگر اصلی و در واقع قهرمان داستان دو فیلم آینهبغل و اکسیدان بوده است؛ بهخصوص اکسیدان که در سه روز اول اکران خود توانست به فروش یک میلیارد و دویست میلیون تومانی دست یابد و رکورد فیلمهای فروشنده و ساعت پنج عصر را بشکند. از طرفی دیگر با اکران فیلمی مثل ماجرای نیمروز و بازی در نقش یک مأمور اطلاعاتی نشان داده است که در سینما، هم از عهدهی نقش کمدی برمیآید و هم جدی، و به خاطر این موفقیت میتوان او را به عنوان یکی از چهرههای برتر سال معرفی کرد که در جشنواره فجر هم با بازی در دو فیلم لاتاری و تنگه ابوقریب از نظر منتقدان جزو بهترینها بود، اما داوران خلاقیت و ظرافت بازیاش را ندیدند.
عزتی برای عموم مخاطبان با بازی در نقشهای کمدی شناخته میشود؛ از پیرمرد طناز و بانمک سریال قهوه تلخ تا سریالهایی مثل باغ مظفر، من یک مستأجرم، سهدونگ سهدونگ، چهاردیواری و... اما جالب اینجاست که در کارنامهی او بیشتر کارهایش جدی هستند تا کمدی. البته شاید سابقهی بیشتر او در تلویزیون نسبت به سینما هم مزید بر علت باشد. او که بازی در سینما را با ایفای نقش یک روحانی در طلا و مس (1387) شروع کرد، در تلویزیون اولین بار با سریال قصههای شبانه (سعید آقاخانی، 1381) به بینندگان معرفی شد.
عزتی از آن دست بازیگرانی است که به طور ذاتی و غریزی بانمک و بامزه جلوه میکند و به خاطر همین حتی در نقشهای جدی هم گاهی حضوری طنازانه دارد. به خاطر همین رعایت مرز باریک میان طنز و جدی، معمولاً به شکل یک کمدی زیرپوستی و غیرمستقیم، نقش را بازی میکند؛ به عنوان مثال در اکسیدان که بهظاهر فیلمی جدی است اما موقعیتها کمیک هستند و عزتی حضوری جدی دارد، فاصلهگذاری میان جدی و کمدی را بهخوبی رعایت کرده است و با اجرای ملموس خود در استقبال مخاطبانی که به قصد سرگرمی به سینما رفتهاند مهمترین نقش را ایفا میکند و آن شیرینی غریزی او در اینجا هم به شکل پررنگی دیده میشود. یک نوع شیرینی کاریزماتیک که مخصوص خود عزتی است و به خاطر همین، بیشتر نقش را زندگی میکند تا آن را بازی کند که همین ویژگی کارکرد بداهه را در بازی او زیاد برجسته میکند.
در ماجرای نیمروز شاید برای اولین بار یک نقش کاملاً جدی و تلخ را بازی میکند؛ نقشی که بهخصوص از لحاظ چهرهپردازی و فن بیان کاملاً با نقشهای قبلی او فاصله داشت و شاید سکوی پرتابی شد برای اینکه بتوان برای نقشهای جدی و متفاوت هم روی او حساب باز کرد. او درباره تجربهی حضورش در ماجرای نیمروز میگوید: «ذهن محمدحسین مهدویان خیلی آمادهی پذیرفتن ایدهها و پیشنهادات بود و خیلی زود با هم رفیق شدیم. نقش یک مأمور اطلاعاتی که با چهار نفر دیگر از همکارانش داستان فیلم را جلو میبرد که در فیلمنامه رنگآمیزی متنوعی شدهاند که جذاب و اثرگذار میشود. همهی بازیگران خیلی خوب با نقش ارتباط برقرار کردند و در کنار راهنماییهای دقیق کارگردان، در نهایت به یک اجرای ملموس رسیدیم. مهدویان فوقالعاده کار کرد و کارگردانی او واقعاً چند گام از فیلمنامه جلوتر است.»
عزتی با بازی در نقشهای متنوع از پیرمرد بامزهی قهوه تلخ و روحانی فرشتهها با هم میآیند تا جوان آسوپاس آفریقا و رزمندهی تنگه ابوقریب نشان داده است که استعداد لازم برای بازی در شخصیتهای مختلف و فیلمهایی با ژانرهای مختلف را دارد؛ مثلاً خلاقیت مثالزدنی او در حرافی و در واقع وراجی در فیلم اول هومن سیدی که مرز باریک میان کمدی و جدی را بهخوبی طی میکند یا ترسیم درست تیزهوشی و در واقع سکوت مرموز مأمور اطلاعاتی در ماجرای نیمروز و فن بیان خاصی که برای این نقش برگزیده یا حذف کردن فاصله خود از نقش در لاتاری که خصوصیات یک جوان خوشغیرت پایینشهری را بهدرستی القا کرده است. او درباره علت گرایشش به ژانرهای مختلف میگوید: «جذابیتهای نقش همیشه برای من در اولویت بوده است و اینکه حتماً در اجرا چالشی برای من داشته باشد؛ مثلاً ایفای نقش «بابا اِتی» در قهوه تلخ به خاطر همین پنهان بودن چهره یا تغییر صدایش بود که برای من جذاب و البته چالشبرانگیز بود. برای برقراری توازن بین نقشهایم خیلی صبر کردم و تصمیم جدی گرفتم از ایفای نقش در ژانرهای مختلف طنز، درام و اجتماعی بهره ببرم.»
عزتی در کنار پرکاری در سینما از تئاتر هم غافل نیست و بعد از چند سال دوری از تئاتر، امسال نمایش کمدی زندانی خیابان دوم را به کارگردانی همسرش (مهلقا باقری) روی صحنهی تماشاخانهی ایرانشهر داشت که مثل کارهای سینماییاش، فروش موفقی داشت و البته یک وجه تمایز هم داشت؛ در ایفای نقش مرد تنهای نیویورکی که به خاطر مشکلات شغلی، دچار مشکلات روحی و روانی شده، عزتی زیاد سیگار میکشید! که شاید برای اولین بار در بازی او اتفاق افتاد.
او در سال 97 علاوه بر تنگه ابوقریب و لاتاری دو فیلم هزارپا و پارادیس را دارد که خیلی از آنها به عنوان فیلمهای پرفروش سال جدید عنوان کردهاند؛ ضمن اینکه در فیلم چهار انگشت نیز قرار است بازی کند که در کامبوج ساخته میشود و عزتی برای بار سوم با حامد محمدی همکاری کرده است که شاید موفقیت اکسیدان را تکرار کند. عزتی که با زاپاس و در مدت معلوم هم توانست مخاطبان بالایی جذب کند، در سال 96 مجموع فروش فیلمهایش از همهی بازیگران سینما بالاتر است که این موفقیت در کنار جایزهی او در جشن حافظ و تحسین بازیاش در جشنواره امسال، این بازیگر را به پدیدهی تازه سینمای ایران تبدیل میکند که باید دید آیا میتواند این روند صعودی را ادامه دهد یا خیر.