سینمای ایران » چشم‌انداز1396/11/23


سینمای زندگی

گزارش برگزاری و اختتامیه‌ی سی‌وششمین جشنواره فیلم فجر - 12

سالار عقیلی و گروهش در اختتامیه

 

نگاهی به فیلم‌ها و جشنواره در پایان راه

شاهین شجری کهن

سی‌و‌ششمین جشنواره‌ فیلم فجر با تمام خوب و بدش تمام شد و پرده‌های تالار نمایش فرو افتاد، اما به مصداق «حکایت همچنان باقی» سینمای ایران در آغاز یک سال سینمایی جدید، به اکران ١٣٩٧ و ده‌ها جشنواره سینمایی پیش‌رو چشم دوخته و برای موفقیت‌های بیش‌تر آماده می‌شود. خیلی از ناظران و کارشناسان معتقدند که این دوره از جشنواره با این‌که فیلم‌هایش کم‌تر بود و اثر کامل و شش دانگ و فوق‌العاده‌ای معرفی نکرد، اما نسبت به دوره‌های قبلی در جذب مخاطب تازه و علاقمند کردن عموم مردم به سینما موفق‌تر بوده است. برگزاری منظم این دوره و پوشش خبری بسیار گسترده از یک سو، و سپردن مهم‌ترین برنامه سینمایی تلویزیون به مجری محبوبی مثل رضا رشیدپور از سوی دیگر، باعث شد سینما در این ده شب برای مردم جذاب جلوه کند و توجه عمومی به سینما معطوف شود. رونق چشمگیر سالن‌های سینما در ایام جشنواره و صف طولانی علاقمندان مشتاقی که حتی فیلم‌های متوسط امسال را هم به سانس های ویژه کشاند، نشان از اهمیت سینما در این سرزمین دارد. از این منظر جشنواره سی‌و‌ششم رسالت اصلی‌اش را که رونق بخشیدن به فضای عمومی سینماست به خوبی انجام داده است.

حضور ده‌ها عکاس خبری و چندصد خبرنگار و گزارشگر در کاخ جشنواره و سایر سینماهای برگزارکننده، نشان از ارزش رسانه‌ای این رویداد دارد و در طول ده شبانه روز، از موج خبرسازی جشنواره ذره‌ای کاسته نشد. نشست‌های خبری فیلم‌های امسال با شرکت جمع پرتعداد عکاسان و خبرنگاران برگزار شد و پوشش تصویری نشست‌ها بسیار گسترده بود. ده‌ها تیم تصویربرداری با گزارش‌های ویدئویی آنلاین باعث می‌شدند کوچک‌ترین حواشی و اتفاقات جشنواره به سرعت در فضای مجازی دست به دست شود و ناخودآگاه جشنواره به سوژه و خوراک خبری میلیون‌ها کاربر تلگرام و اینستاگرام تبدیل شد. ضمن این که در هیچ دوره‌ای تعداد برنامه‌های مستقل اینترنتی تا این حد زیاد نبود. جشنواره به صورت آنلاین از چندین برنامه اینترنتی پخش می‌شد و هر کدام از این برنامه‌ها در رقابتی شدید بود که خبرها و تحلیل‌های بهتر و ویدئوهای جنجالی‌تری ارائه دهد. اگر زمانی فقط برنامه اینترنتی «سی‌و‌پنج» با اجرای فریدون جیرانی آنلاین عرضه می‌شد، حالا دست‌کم ده برنامه اینترنتی دیگر در فضای مجازی قابل پیگیری است که همگی با حمایت اسپانسرهای مالی و بودجه‌های اختصاصی تولید می‌شوند. در دوره‌های آینده جشنواره، شاهد تنازع این برنامه‌ها برای جذب مخاطب خواهیم بود و شاید همین رقابت و برتری‌جویی اینترنتی هم به رونق و حرارت سینما اضافه کند.
پوشش تصویری جشنواره با عکس‌ها و ویدئوهای فراوان و مخابره‌ی لحظه‌ای اطلاعات، گستره‌ی بازتاب فیلم‌ها در فضای خبری و رسانه‌ای و حتی در ویترین شخصی موبایل‌ها و تبلت‌ها و کامپیوترهای خانگی را به سطح بی‌سابقه‌ای رساند، اما ضمناً شاهد آشفته بازاری از حضور همزمان ده ها عکاس در محیط برگزاری جشنواره بودیم که مدام از هر اتفاق ساده‌ای عکس می‌گرفتند. صدای شاتر و نور فلاش‌های عکاسی، آرایه‌ی بصری امسال جشنواره بود و در خیلی از موارد آسایش را از حاضران سلب می‌کرد. طراحی فضای مناسب‌تری برای جولان ستارگان سینما و برپایی آیین‌های فرش قرمز، در کنار نظم بخشیدن به نشست‌های خبری و ممانعت از حضور عکاسان در میانه‌ی پرسش و پاسخ و نقد و بررسی، می‌تواند در آینده این آسیب را کمرنگ کند.

از لحاظ داوری این دوره هم مثل تقریباً تمام دوره‌های قبلی، حاشیه‌های زیادی داشت. در خیلی از رشته‌ها ایراد مهمی به انتخاب‌ها وارد نیست، ولی در مواردی به نظر می‌رسد داوران مصلحت‌اندیشانه جایزه داده‌اند. مثلاً با این استدلال که فلان بازیگر قبلاً سیمرغش را گرفته و باز هم احتمال درخشش هست، جایزه را به بازیگر دیگری داده‌اند که پس از چند سال حضور مداوم و پیمودن مسیری صعودی، امسال در بهترین فرمش بود. یا در جایی دیگر به یک بازیگر سرشناس و محترم قدیمی سیمرغ داده شده، در حالی که قطعاً نقش‌های سنگین‌تر در بین همکارانش وجود داشت و البته جایزه‌ی بازیگری قرار نیست مثل سیمرغ «دستاورد حرفه ای» یا «یک عمر فعالیت هنری» محملی برای ادای احترام به کارنامه و شخصیت یک بازیگر باشد. در بعضی رشته‌ها هم لزومی نداشت دو سیمرغ بلورین داده شود، کما این‌که انتخاب اغلب نامزدها از چند فیلم مشخص و حذف کامل چند فیلم دیگر نیز باعث بروز حاشیه‌هایی شد که البته در مجموع چندان مهم نبود و کلیت داوری را زیر سؤال نبرد.

در مجموع برگزاری این دوره از جشنواره با نظم و کنترلی ستایش‌برانگیز انجام شد و از لحاظ اجرایی کیفیت بالایی داشت. حل فوری مشکلات و واکنش سریع به کاستی‌ها از امتیازهای گروه برگزارکننده بود، ضمن این‌که ابراهیم داروغه‌زاده (دبیر جشنواره) و مسعود نجفی (مدیر روابط عمومی) ارتباط مستقیم و همیشگی با اهل رسانه داشتند و در این ده شب مدام بین خبرنگارها و منتقدان پرسه می‌زدند که از نزدیک همه چیز را زیر نظر داشته باشند. البته اصرار عجیب برگزارکنندگان برای توزیع غذا بین خبرنگاران که فقط باعث حیف و میل و آلوده شدن محیط می‌شود و در شأن رسانه هم نیست همچنان وجود دارد. در حالی که ساعت برگزاری سانس‌ها در پردیس ملت نیز الزامی برای شام دادن ایجاد نمی‌کند و این فقط تمهیدی برای تألیف قلوب به نظر می‌رسد. حفظ تعادل و جلوگیری از امنیتی شدن بی‌دلیل فضا، امتیاز دیگر این دوره بود، هرچند هنوز هم کسانی صرفاً به قصد مچ‌گیری از فیلم‌ها به جشنواره می‌روند و هنرشان این است که کار دست سینماگران بدهند و با تفسیرهای غیرسینمایی و جهت‌گیری‌های جناحی و افراطی، آثارشان را «مورددار» کنند. با گسترش رسانه‌ها و رشد قارچ گونه‌ی سایت‌ها و نشریات خلق‌الساعه که به بودجه‌های حکومتی متکی‌اند، فضا برای جولان این افراد بازتر شده و عملاً نقد فیلم جایش را به تحلیل امنیتی داده است. اصلاً یک عده شغل شریف‌شان این است که برچسب‌هایی مثل ترویج همجنس‌گرایی، غربزدگی، سیاه‌نمایی و مانند این‌ها را به هر فیلمی که به مذاق‌شان خوش نمی‌آید بچسبانند و برای فیلم‌ها پرونده باز کنند. همین که مدیران این دوره تا حدی مانع از ترکتازی این طیف شدند و اصالت را به مؤلفه‌ها و استانداردهای سینمایی دادند خودش یک نکته مثبت است.

درباره دوره سی‌و‌ششم و تمام ماجراها و حاشیه‌هایش در شماره اول اسفند ماهنامه «فیلم» مفصل خواهید خواند، ولی در حد یک اشاره باید به برگزاری این دوره نمره قبولی داد و امیدوار بود که این همه اشتیاق و علاقه در میان مردم به اکران عمومی هم بسط پیدا کند و در اکران هم شاهد همین صف‌های گرم و طولانی باشیم.

 

شگفتی‌ها و قدرندیده‌های سی‌وششمین جشنواره فیلم فجر

رضا حسینی

جشنواره امسال با تمام مشکل‌ها و حتی مصایب خاص خودش (از جمله امکان دسترسی از نقاط مختلف شهر به محل برگزاری‌اش در پردیس ملت به‌خصوص در هوای سرگیجه‌آور ایام وارونگی، پارکینگ، اینترنتی که در این روزگار سرعت‌زده پهنای باند لازم برای پاسخ‌گویی به نیاز اهالی رسانه را نداشت، کارت‌هایی که «ی» عربی داشتند و تا روز آخر هم مشکل شناسایی‌شان پابرجا بود و...) اما یک ویژگی ارزشمند داشت: آرامش خبرنگاران و منتقدان در رسیدن به سالن‌ها سینما و این‌که نمی‌ترسیدند جای مناسبی برای تماشای فیلم گیرشان نیاید! خب، از یک سو می‌توان گفت این موضوع یک اصل اولیه و بدیهی است اما در این صورت باید به حافظه‌مان رجوع کنیم و یاد روزها و سال‌های پی‌درپی برگزاری جشنواره در برج میلاد را زنده کنیم که بارها و بارها اصلاً جایی برای نشستن گیرمان نمی‌آمد (بله، در سالن 1600 نفری! میلاد) و حتی یک سال، گروهی از منتقدان جلوی پرده نشستند و آخرین فیلم جشنواره را تماشا کردند تا اعتراض‌شان را نشان دهند (و به یاد داریم که سال بعد هم فقط چند روز ابتدایی اوضاع کمی بهتر شد! و دوباره روز از نو و روزی از نو). بنابراین خیلی مهم بود که امسال می‌توانستیم دوسه دقیقه مانده به شروع نمایش فیلم‌ها (و نه از نیم ساعت تا یک ساعت قبل) به سمت سالن حرکت کنیم و بدون هر گونه مشکلی در جای مناسبی مستقر شویم و فیلم ببینیم.

اما در خصوص حواشی همیشگی پیرامون اعلام نامزدها و برندگان جشنواره فیلم فجر باید دست‌کم به دو موضوع توجه داشت؛ اول این‌که ممکن نیست نظر و خروجی دو هیأت داوری یکسان باشد و ترکیب اعضا و سلیقه‌شان به‌شدت تأثیرگذارست (پس بهتر است به رأی هم احترام بگذاریم) و دوم این‌که بدیهی است هر سال از یک سو، نامزدها و برندگان، خود را محق بدانند و حتی در مواردی لایق حقی که از آن‌ها در دوره‌های قبل ضایع شده، و از سوی دیگر کسانی باشند که - درست یا نادرست - ادعای «دیده نشدن» را مطرح کنند (و می‌دانیم که از کن و اسکار تا هر جشنواره و مراسم دیگری همیشه پای «سیاست‌های جلو و پشت پرده» هم در میان بوده و خواهد بود؛ یک جا کم‌تر و یک جا خیلی بیش‌تر!). پس در این شرایط بهتر است ما هم به بازی جهانی و متداول این عرصه تن دهیم و مثل تمام روزنامه‌نگاران و نشریه‌ها، نظرات و دلایل‌مان را مطرح کنیم و فهرست‌های خودمان از شگفتی‌ها و قدرندیده‌های فجر را منتشر کنیم.

بهترین فیلم‌ها و کارگردانان!

تنگه ابوقریب و بهرام توکلی به‌درستی مورد قدردانی قرار گرفتند و واقعاً تنگه ابوقریب یکی از بهترین فیلم‌ها و حتی دستاوردهای سینمایی سی‌وششمین دوره است. اما به طور طبیعی این جوایز ممکن بود به نامزدهای شایسته‌ی دیگری هم برسند و فیلم‌های مغزهای کوچک زنگ‌زده (که در اغلب نظرسنجی‌های مستقل صدرنشین است) و حتی سرو زیر آب (محمدعلی باشه‌آهنگر) می‌توانستند در رشته بهترین فیلم برنده باشند یا هومن سیدی هم یکی از دریافت‌کنندگان جایزه کارگردانی باشد؛ جایزه‌ای که امسال دو برنده مجزا - و نه مشترک - داشت. البته سیدی دست خالی هم نماند و سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه «هنر و تجربه» را به خانه برد. او پس از دریافت جایزه به نکته‌ای اشاره کرد که احتمالاً ما نیز با او هم‌نظریم: «نمی‌دانستم چنین جایزه‌ای وجود دارد...» البته این ابراز تعجب به رضا مقصودی هم سرایت کرد که برای خجالت نکش سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول را برنده شد. جالب بود که فیلم متفاوت امیر (نیما اقلیما) که آشکارا اثری هنری و تجربی است و می‌توانست به عنوان بهترین فیلم از نگاه «هنر و تجربه» یا بهترین فیلم اول در کانون توجه قرار گیرد، به‌کل نادیده گرفته شد. اما یک جایزه بهترین فیلم دیگر هم به انتخاب هیأت داوران به پیمان معادی و بمب؛ یک عاشقانه رسید تا به‌خوبی از همه قدردانی شده باشد؛ یا دست‌کم کسانی که ممکن بود معترض شوند.

اما اولین سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی به ابراهیم حاتمی‌کیا برای به وقت شام رسید که حتماً تا این لحظه از سخنرانی جنجالی‌اش باخبر شده‌اید. اما همه می‌دانیم که فیلم‌سازی سخت است. توکلی درباره تنگه ابوقریب گفت که سخت‌ترین فیلم کارنامه‌اش بوده یا باشه‌آهنگر آرزو کرد که فیلم بعدی‌اش را بتواند زیر شش سال بسازد(!) پس این دلیل خوبی برای اعتراض و افراط و حتی طلبکاری و شکایت بردن به خدا نیست. به هم احترام بگذاریم.

پس از این‌که توکلی دومین سیمرغ کارگردانی را گرفت و خیلی ساده از داوران و همه‌ی یاورانش تشکر کرد، سعید ملکان سیمرغ بهترین فیلم را برای تنگه ابوقریب دریافت کرد و بعد از دعوت از همه اعضای گروه تولید فیلمش، با توجه به شرایط پیش‌آمده پس از سخنرانی حاتمی‌کیا گفت: «چون فضا تلخ شد من یک نکته‌ی شیرین می‌گویم: مردم برای اسم شهدا در آخر فیلم ما دست می‌زدند و این اتفاق برای‌مان بسیار ارزشمند بود.»

اما دو جایزه‌ی بهترین فیلم آخر، یعنی بهترین فیلم از نگاه ملی و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران به‌ترتیب به سرو زیر آب (باشه‌آهنگر) و مغزهای کوچک زنگ‌زده (سیدی) رسید. جالب است که با وجود اهدای این همه جایزه، باز هم شعله‌ور و کارگردان توانمندش حمید نعمت‌الله بی‌نصیب ماندند و جالب‌تر این‌که شعله‌ور با تمام ویژگی‌هایش که آن را به یکی از بهترین فیلم‌های این دوره بدل کرده‌اند، حتی در رشته‌های بهترین فیلم و کارگردانی نامزد هم نشده بود!

بهترین بازیگران اصلی

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اصلی زن به سارا بهرامی برای دارکوب (بهروز شعیبی) رسید که حقیقتاً بازی درخشانی دارد و به بهترین شکل نشان داد که درخشش سال گذشته‌اش در ایتالیا ایتالیا (کاوه صباغ‌زاده) اتفاقی نبوده است و توانایی‌های زیادی دارد. او پس از تشکر از «همه» که از هیأت داوران آغاز شد و بعد از کارگردان و تهیه‌کننده و دوستان به نویسندگان و فیلم‌بردار و امین حیایی هم رسید، جایزه‌اش را به خانواده‌اش تقدیم کرد و از حضار خواست برای مادرش در سالن دست بزنند. اما در این رشته، باران کوثری برای عرق سرد (سهیل بیرقی) و هانیه توسلی برای سوءتفاهم (احمدرضا معتمدی) هم می‌توانستند برنده‌ی دیپلم افتخار باشند.

سیمرغ بهترین بازیگر مرد اصلی هم به‌درستی به امیر جدیدی برای دو بازی فوق‌العاده‌اش در فیلم‌های عرق سرد و تنگه ابوقریب تعلق گرفت. او در صحبت‌هایش ضمن تشکرهای لازم، ابراز امیدواری کرد که بتواند راهش را به‌خوبی ادامه دهد. اما در این رشته، دیپلم افتخاری به امین حیایی برای شعله‌ور (نعمت‌الله) رسید که امیدواریم با این فیلم مسیر تازه‌ای در کارنامه‌اش باز شده باشد. در این بخش نوید محمدزاده هم بازی درخشانی را در مغزهای کوچک زنگ‌زده (سیدی) ارائه داده است که به‌راحتی می‌توانست برنده دیپلم افتخار باشد یا حتی جای جدیدی را بگیرد؛ هرچند نباید فراموش کرد که جدیدی دو شخصیت کاملاً متفاوت را در دو جهان داستانی خلق کرده است.
در این دو بخش، بازیگران امیر (اقلیما) به‌کل نادیده گرفته شدند که می‌توانستند در حد نامزد مطرح شوند.

بهترین بازیگران مکمل

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن مکمل به سحر دولتشاهی برای عرق سرد (بیرقی) و چهارراه استانبول (مصطفی کیایی) رسید که جا داشت به بازی دیدنی او در امیر (اقلیما) هم اشاره می‌شد. دولتشاهی، هم از کیایی تشکر کرد و گفت جای او در مراسم خالی است و هم با اشاره به نامزدی هر پنج بازیگر عرق سرد از کارگردانی بیرقی تعریف کرد. او در پایان گفت که امیدوارست دلخوری‌ها کم‌تر شود (که این آرزوی همه ماست!) اما در این رشته سایر نامزدها هم بازی‌های درخور توجه و تماشایی‌ای دارند: لیلی رشیدی و هدی زین‌العابدین برای عرق سرد و نگار عابدی برای دارکوب.

سیمرغ بهترین بازیگر مکمل مرد به جمشید هاشم‌پور برای دارکوب رسید که دخترش به نیابت از داوران تشکر کرد. این بخش هم بازی‌های درخور توجه و دیدنی زیادی را در خود داشت: فرهاد اصلانی و نوید پورفرج برای مغزهای کوچک زنگ‌زده، مسعود کرامتی برای چهارراه استانبول و سیامک انصاری برای بمب؛ یک عاشقانه.

اما همان طور که می‌دانید همیشه رشته‌های بازیگران مکمل، هم پربارند و هم نمی‌توانند خیلی‌های دیگر را در خود جای بدهند. به عنوان مثال فیلم‌های تنگه ابوقریب، مغزهای کوچک زنگ‌زده، سرو زیر آب و... بازی‌های دیگری هم داشتند که می‌توانستند دیده شوند. اما بزرگ‌ترین بازنده این بخش شاید جواد عزتی باشد که بازی فوق‌العاده‌اش در تنگه ابوقریب دیده نشد.

سایر جوایز و شگفتی‌ها

* اولین سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌نامه به کامبوزیا پرتوی برای کامیون رسید تا او هم که با مصلحت‌اندیشی برنده شد، روی صحنه انتقاد کند و با دعوت از سعید آقاخانی به روی صحنه، جایزه‌اش را با «دست‌ودلبازی» به او تقدیم کند. البته آقاخانی جانب انصاف را رعایت کرد و گفت: «امسال آن قدر بازی‌ها خوب بود که انتخاب سخت شده بود...» هومن سیدی که دومین سیمرغ بهترین فیلم‌نامه را دریافت کرد با اشاره به هیجان‌های گروهی از تماشاگران به‌شوخی گفت: «فکر کردم سالن را اشتباه آمده‌ام و مراسم در سالن دیگری است...» در این بخش می‌شد به فیلم‌های سرو زیر آب و شعله‌ور هم توجه شود.

* سیمرغ بلورین بهترین مدیر فیلم‌برداری به علیرضا زرین‌دست رسید که در سرو زیر آب درخشان و حتی حماسی عمل کرده است. البته از تلاش‌های متفاوت پیمان شادمانفر و حمید خضوعی‌ابیانه برای فیلم‌های مغزهای کوچک زنگ‌زده و تنگه ابوقریب هم نباید غافل شد. اما غایب بزرگ این رشته روزبه رایگا برای شعله‌ور بود.

* سیمرغ بلورین بهترین تدوین به بهرام دهقانی و محمد نجاریان برای عرق سرد تعلق گرفت و دهقانی به‌شوخی گفت که امیدوارست برادرش در هیأت داوران (خسرو دهقان) این جایزه را به او نداده باشد!

* سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن نصیب کارن همایونفر برای به وقت شام شد؛ افتخاری که می‌توانست به حامد ثابت برای تنگه ابوقریب یا سهراب پورناظری برای شعله‌ور هم برسد.

 

سرباز نظام­

محمدسعید محصصی

حاتمی‌کیا در اختتامیه‌ی جشنواره جمله‌ی آشنایی را بار دیگر بر زبان آورد: «خودم را سرباز این نظام می‌دانم.» هرچند شناخته نیست چرا فیلم‌سازی با این درجه‌ از اهمیت و جایگاه برجسته‌اش در سینمای ایران باید چنین کلماتی را مدام بر زبان آورد، اما حرف بر سر چون‌وچرای این­‌گونه حرف­‌ها نیست نکته این است که مگر سربازی و جنگیدن فقط در جبهه و با اسلحه و خون است؟ مگر با خون دل نمی‌شود جنگید و با عرق جبین، در پهنه‌ی علم و هنر و سیاست و فرهنگ؟ و مثلاً برای خدمت‌رسانی به محرومان از نیازهای اولیه‌ی زندگی؟ سینمای ما در مورد جنگ هشت‌ساله و سپس جنگ در افغانستان و بوسنی و حالا در مورد جنگ با تروریست­‌ها در عراق و سوریه، فیلم­‌های بسیار زیادی ساخته است. هرچند نگاهی که غالب فیلم­‌سازان سینمای ایران به مقوله‌ی جنگ داشته‌­اند نگاهی ایدئولوژیک بوده و هست و همین امر باعث شده این سینما هنوز وارد بسیاری از ابواب جنگ نشود، اما خلاصه کردن جنگ صرفاً در عرصه‌ی نظامی، باعث شده بسیاری از فداکاری­‌ها و قهرمانی­‌ها در جنگ­‌های غیرنظامی از چشم سینمای ما پنهان بماند. جنگ دیپلماتیک سیاست­‌مردان ما در مقاطع گوناگون تاریخی چیزی بوده که هنوز سینمای ایران به آن ورودی نداشته است: از گذشته­‌های دور چیزی نمی­‌گویم اما در کمتر از 200 سال گذشته سیاست­‌مردان ما قهرمانی­‌های خاطره­‌انگیزی داشته­‌اند که پیروزی در آن نبردها کم از دلاوری‌­ها و جان­بازی­‌های نبرد نظامی نبوده و نیست: عهدنامه‌ی ارزروم در اواخر دوران قاجاریه و نبرد سرنوشت­‌ساز ایران با اتحاد شوروی بر سر خروج ارتش سرخ از صفحات شمالی کشور که به‌­نام عهدنامه‌ی قوام-سادچیکف مشهور شد، شکست بریتانیا در مورد پرونده‌ی نفت در دوران دکتر محمد مصدق، پیروزی دکتر ولایتی و تیم وزارت خارجه‌ی ایران در مذاکرات سه­‌جانبه در سازمان ملل در پایان جنگ تحمیلی که به اعلام عراق به‌­عنوان آغازکننده‌ی جنگ منجر شد و مذاکرات موفق دکتر جواد ظریف که منجر به توافق‌نامه‌ی برجام شد.   

چرا سینماگران ما به این عرصه­‌ها اصلاً نگاهی نکرده‌­اند؟ آیا بار دراماتیک کافی نداشته­‌اند؟ آیا نسبت به اصل مذاکرات و نوع برخورد دیپلمات­‌های ایران در آن مذاکرات مشکل دارند؟ شاید فکر می‌­کنند با ورود به این عرصه­‌ها در عمل پذیرفته­‌اند که اصلاً جنگ کار خوبی نیست و به بیان دیگر با اصل صلح مشکل دارند؟ این­‌جا باید پرسید چرا؟ مگر کل شاهنامه سرتاسر پر از صحنه‌های جنگ و خون­ریزی نیست؟ آیا فردوسی با بزرگ کردن سیاوش و کی­‌خسرو درواقع طرف‌داری از صلح را به خوانندگان کتابی سراسر جنگ و خون­ریزی، توصیه نمی‌­کند؟ باید پرسید مگر هنرمند نباید فارغ از نزاع­‌های ایدئولوژیک به جایگاه خود در بعدی تاریخی نگاه کند و همه‌ی واقعیت را ببیند و همه نوع قهرمانی را در تصویرگری جنگ‌­ها تشخیص دهد و بدان‌ها بپردازد؟ هنرمندی هم که مفتخر است به سربازی نظام، چرا به دیگر سربازان نظام نگاه نمی­‌کند؟ کار هنرمند برکشیدن نوعی از سربازان و نادیده‌گرفتن نوعی دیگر از سربازان نیست. هست؟

کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:

https://telegram.me/filmmagazine

آرشیو

کتاب کاریکاتورهای مسعود مهرابی منتشر شد
فیلم ۷۶۰۰ به نویسندگی و کارگردانی بهروز باقری
 اولین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه عباس کیارستمی برگزار شد
فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۵۵)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: