در ماههای اخیر شاهد صدور مجوز ساخت فیلم اول برای 38 کارگردان بودیم. طبیعتاً این تعداد از میان سیل تقاضاهایی بوده که به سازمان سینمایی رسیده است. حضور این تعداد کارگردان فیلماولی واقعاً خوشحالکننده است. با یک نگاه خوشبینانه شاهد حضور یک نسل جوان و جدید و پرانرژی خواهیم بود که در کنار تمام مشقات و سختیهایی که این حرفه به هنرمند تحمیل میکند، تصمیم گرفتهاند شغل کارگردانی سینما را برای خود انتخاب کنند و فیلم بسازند. هر کدام از افراد این فهرست حتماً سینما را از زاویهی نگاه خود درک کرده و سلیقه و روش خودش را دارد. جوانترها حتماً سینمای روز دنیا را دنبال میکنند و سودای ساخت فیلمهایی مثل آثار کوئنتین تارانتینو و کریستوفر نولان را در سر میپرورانند.
در این فهرست چند نام شناختهشده هم مثل پیمان قاسمخانی دیده میشود که نیاز چندانی به معرفی ندارند. ستارهی فیلمنامهنویسی ایران بعد از حدود دو دهه حضور حرفهای در سینمای ایران، تصمیم به ساخت نخستین فیلم بلندش گرفته است. شنیدن همین خبر هم کنجکاویهای زیادی ایجاد میکند. اما این فهرست بلندبالا منتقدانی هم دارد. منتقدانی که نگاهشان به زیرساختهای سینمای ایران است. کمبود سالنهای سینما در کلانشهر تهران و تقسیم ناعادلانهی سالن در محلات و مناطق مختلف پایتخت بهاضافهی کمبود و نبود سینما در شهرها و شهرستانهای کوچک و بزرگ سراسر کشور، اصلیترین نقدِ مخالفانِ صدور این گونه مجوزهاست. متأسفانه باید این کمبودها را پذیرفت که یکی از معضلات اساسی سختافزاری سینمای ایران است. اگر خوشبینانه تصور کنیم که تمام این 38 نفر موفق به پیدا کردن سرمایهگذار و ساختن فیلمشان میشوند و سر وقت فیلمهایشان را به جشنوارهی فجر میرسانند، آن وقت با سیل عظیمی از تقاضا روبهرو خواهیم بود که سازوکار جشنواره قادر به پاسخگویی به تمام آنها نخواهد بود. به این فهرست باید نام فیلمسازانی را هم اضافه کرد که تا امروز فیلمشان را ساختهاند یا کلید زدهاند و مشغول به کارند. اگر همین تعداد فیلم ساخته شده باشد (که با توجه به حجم بالای تولیدات امسال سینما بعید نیست) آن وقت با فهرستی 74تایی مواجهیم که نه لزوماً حضور در جشنواره، بلکه اکران را حق خود میداند. به این تعداد در فاصلهی چند ماهِ باقیمانده تا جشنواره حتماً فیلمهای دیگری هم اضافه خواهد شد.
حالا سؤال اساسی منتقدان این سیستم، پاسخی نخواهد داشت: «تعداد سالنهای سینمای ایران ظرفیت اکران این حجم تولید را خواهد داشت؟» یا اینکه «اساساً آیا قبل از دزدیدن منار به کندن چاهش فکر کرده بودیم؟» اگر نگاه، نگاهی آماری است که باید گفت بدا به حال این نسل تازهوارد! در واقع نگاه بدبینانه یا بهتر بگوییم منطقی این گونه صدور مجوزها بر نگاهِ خوشبینانه غلبه خواهد داشت. حتی اگر تصور کنیم صحبتهای معترضان به مافیای اکران، از اساس توهم و اشتباه است با فیلمهایی که در گردونهی اکران جایی نداشته و همچنان در نوبت نمایشاند چه خواهیم کرد؟ یعنی باید منتظر باشیم تا به این فهرست، فیلمهای دیگری هم اضافه شود؟ این گردونهی غلط تا کجا ادامه خواهد داشت؟ صدور این مجوزهای پرشمار در کنارِ پیچیدگیهای اکرانِ سینمای ایران، آشِ شلهقلمکاری خواهد شد که روغنش از هر زاویهای برای سلامتی مضر است.
حالا که منار در دست ایستادهایم باید چه کرد؟ بیتعارف فصلِ اکرانِ خوبِ فیلم در سینمای ایران وابسته به عوامل بیرونی زیادی است. ماههای عزاداری محرم و صفر و رمضان به علت گردشی بودن در طول سال تأثیرشان را روی اکران میگذارند و محدودیتهایی را ایجاد میکنند؛ محدودیتهایی که امسال با یک برنامهریزی درست تبدیل به فرصت شد و استقبال مردم از فیلمهای روی پرده در ماه رمضان نشان داد که میشود هر تهدیدی را به فرصت تبدیل کرد.
از دید منتقدان یکی از راهکارهای رونقِ سینما افزایشِ تعداد سانسهاست. مثلاً میشود در پایتخت چند پردیس سینمایی به صورت شبانهروزی نمایش فیلم داشته باشند و این سانسهای آخرشبی، بهمرور به عادت مردم تبدیل خواهند شد. نکتهی بعدی حمایتِ صداوسیما از فیلمهای روی پرده است. پخش تیزر فیلمها از تلویزیون میتواند در رونق بخشیدن به اکرانِ فیلمها و جا افتادنشان تأثیرگذار باشد. یکی دیگر از پیشنهادهای منطقی، حمایت ارگانها و سازمانهای مختلف از تمامِ فیلمهای تولید و اکرانشدهی سینمای ایران است. اگر هر ارگانی بخشی از بودجهی فرهنگی خود را به خرید بلیت سینما اختصاص بدهد و لااقل ماهی یک بار، این امکان را فراهم کند، فرهنگِ (متأسفانه) فراموششدهی دیدن فیلم در سینما دوباره نهادینه میشود. یکی از حسرتهای نسل جوان نسبت به نسل پدران خود خاطرهی فیلمدیدنهای دستهجمعی در سالنهای سینماست؛ نسلی که بیشتر خاطراتش از فیلمها محدود به مانیتور کامپیوتر و نهایتاً سینمای خانگیاش بوده است. در مرحلهی بعد، شناسایی مراکز استانها و شهرهای مهمی است که فاقد سالن سینما هستند. طبیعتاً ساختِ سالن، یک برنامهی بلندمدت است، اما قدمهای اولیهاش را باید از همین امروز برداشت. نسل جدید سینماگرانی که آرامآرام جایگزین نسل قبل خواهند شد نیاز به دیده شدن دارند. تماشاگران سینما در سراسر کشور گستردهاند و آنها هم به اندازهی مخاطبان تهرانی حق دارند در سالنهای مدرن و خوب فیلم ببینند.