تحلیل فروش در «گزارش اکران» همیشه بر اساس فروش فیلمها در تهران صورت میگیرد. دلیل این توضیح و تأکید، سردرگمی طبیعی تعدادی از خوانندگان است که از یک طرف در طول ماه آمار میلیاردی شدن تعدادی از فیلمهای روی پرده را میخوانند و میشنوند، و از سوی دیگر در ابتدای ماه بعد با گزارشی روبهرو میشوند که در آن به فروش نیممیلیاردی همان آثار اشاره شده است. فیلمهای آذر، شهدخت، پرویز و دیگران (بهروز افخمی) و امروز (رضا میرکریمی) میلیاردی شدهاند ولی فروششان در تهران تا روز بیستم شهریور به ترتیب هشتصد و هفتصد میلیون تومان بوده است؛ فروشی مقبول و البته کمی عجیب. اختلاف اندک فروش امروز با آذر، شهدخت... از آن اتفاقهایی است که کسی پیشبینیاش را نمیکرد. این نکته هیچ ربطی هم به کیفیت این دو فیلم ندارد، چون افخمی و میرکریمی فیلمهایشان را با دو هدف متفاوت ساختهاند. اولی خواسته فیلمی مقبول مخاطبان عام بسازد و دومی سراغ ایده و داستانی متفاوت رفته که برای هر فیلمنامهنویس و فیلمسازی یک چالش ترسناک است. اکران فیلمهایی که قرار بود نیمهی شهریور روی پرده بیایند، به دلیل فروش مناسب آثار روی پرده، به تعویق افتاد و کدام سینمادوستیست که از تعویق اکران به چنین دلیلی ناراحت شود؟
در یکی از اتفاقهای کمسابقه در اکران سینمای ایران، در آخرین روزهای شهریور از شش فیلم روی پرده، سهتایشان در تهران مرز فروش یک میلیارد تومان را رد کردهاند. دربارهی دو فیلم ردکارپت (رضا عطاران) و کلاشینکف (سعید سهیلی) در شمارهی گذشته نوشتهایم ولی حکایت فیلم سوم فرق میکند. فیلمی که از ابتدا پیشبینی میشد فروش خوبی داشته باشد ولی به محض اکران از این پیشبینی هم فراتر رفت: شهر موشها2 (مرضیه برومند). منیژه حکمت و علی سرتیپی (تهیهکنندگان فیلم) در مصاحبههای پیش از اکران، از یک جشن ملی صحبت میکردند و برای رسیدن به این هدف کارهای خلاقانهای کردند. مثل راهاندازی سایت «موشنا» برای اطلاعرسانی دربارهی فیلم یا برگزاری افتتاحیهای پرسروصدا در برج میلاد با حضور عروسکهایی که از بهترین خاطرههای دستکم دو نسلاند. مراسم افتتاحیهی شهر موشها2 متناسب با حسوحال قصهی عروسکهای دوستداشتنی با صرف نان و پنیر و گردو همراه بود و حدود یک ماه پیش از اکران تعدادی از سینماداران شهرستانها به دعوت تهیهکنندگان فیلم برای اکران فیلم به شکلی هماهنگ، به تهران آمدند و دو روز مهمان تهیهکنندگان فیلم بودند. همهی اینها یعنی مقدمهی اکران فیلمی که برای صاحبان و سازندگانش مهم است. شاید این بیانصافی به نظر آید و برخی بگویند این امکانات برای همهی فیلمهای روی پرده فراهم نمیشود. ولی تعدادی از راهکارهای صاحبان شهر موشها2 هیچ ربطی به تبلیغات شهری و تلویزیونی ندارد، امکانات خاصی در اختیارشان گذاشته نشده و حاصل خلاقیت خود سازندگان است. به هر حال شهر موشها2 با اتکا به همین تمهیدها اکران شد و در نخستین روز نمایشش با فروش 75 میلیون تومانی در تهران (طبق اعلام بنیاد فارابی) رکورد شکست، در حالی که اعلام پخشکننده حاکی از رقمهایی بالاتر است. با در نظر گرفتن فروش شهرستانها، باید برای موفقیت این فیلم، حسابی کاملاً جداگانه باز کرد، چون طبق گفتهی سازندگان، به عنوان نمونه در یک جمعه فروش این فیلم در تهران و شهرستانها به بیش از ششصد میلیون تومان رسید که حدود نیمی از این رقم به تهران مربوط است. در روزهای دیگر هم هیچوقت رقم فروش شهر موشها2 به عددی دورقمی نرسیده و در هر روز بالای صد میلیون بوده است. کلاً به نظر میرسد در سینمای ایران عروسکهای اسفنجی بهتر از ستارههای میلیونی و گاه میلیاردی توان جذب مخاطب را دارند! سازندگان شهر موشها2 پس از آغاز اکران فیلمشان هم هدف اولیه را فراموش نکردند و با درخواست مجوز برای بازی رایانهای شهر موشها نشان دادند که داستان اکران این فیلم سر دراز دارد.
شهر موشها2 تصویرهایی فراموششده را برای سینمادوستان زنده کرده و صفهای طولانی برای خرید بلیت فیلم، نشاندهندهی حس خوبی است که سازندگان این فیلم توانستهاند در مخاطبانشان ایجاد کنند؛ کسانی که از قهر خانوادهها با سینمای ایران گله میکردند حالا میتوانند از دیدن تصویر کودکانی که دست در دست پدر و مادرشان به سینما میروند، لذت ببرند و کسانی هم که عادت کرده بودند به سینما بروند، بلیت بخرند و وارد سالن شوند حالا با سانسهای فروشرفته روبهرو میشوند و ناچارند برای ساعت یا روزی دیگر بلیت تهیه کنند. ظاهراً خیلی از کسانی که از روز اول اکران این فیلم، قصد تماشایش را داشتند تا پایان هفتهی اول صندلی خالی گیرشان نیامده و پشت سر هم با سانسهای پر روبهرو شدهاند. ظرفیت بلیتفروشی اینترنتی و رزرو بلیت برای این فیلم از همان روز اول تکمیل شد و در بعضی سینماها مثل پردیس آزادی، فقط دو ردیف جلو برای مراجعان حضوری در نظر گرفته شد که برای دسترسی به آن هم متقاضیان باید از یکیدو ساعت قبل در صف میایستادند. میتوانیم چشمانتظار روزهای بهتری هم باشیم. فروش شهر موشها2 با آغاز کار مدارس افزایش خواهد یافت و تجربه نشان داده در چنین مواردی سایر آثار روی پرده هم در صورت بهرهمندی از مؤلفههای مخاطبپسند از رونق سینما سود خواهند برد.
خوشبختانه تعدادی از فیلمهای در نوبت اکران هم این ویژگی را دارند و آثار مردمپسندی به حساب میآیند؛ نمایش عمومی آتش بس2 (تهمینه میلانی)، خانوم (تینا پاکروان)، آرایش غلیظ (حمید نعمتالله) و خوابزدهها (فریدون جیرانی) از 26 شهریور آغاز شد و امیدواریم با آنها رونق اکران تابستان ادامه پیدا کند؛ آثاری که نام بازیگران، سازندگان و جذابیتهای داستانیشان در شرایط عادی هم نویدبخش اکرانی موفق است. آتشبس2 مثل شهر موشها2 دنبالهی یک فیلم پرمخاطب است و نمایش همزمان این دو فیلم میتواند از دیگر اتفاقهای سینمایی جالب امسال باشد. خانوم هم فیلمی اپیزودیک است که ساختار و داستان و شیوهی روایتش در خدمت جذب مخاطبان با تکیه بر روایت درست داستان است؛ از آن فیلمهایی که قصهگوییاش به یک اندازه برای منتقدان و مخاطبان عام دلچسب است. خوابزدهها هم یک کمدی رومانتیک است که بخش مهمی از فروشش با هر میزانی به پای حضور اکبر عبدی در نقش دو خواهر نوشته خواهد شد. ترکیب فرهاد اصلانی و اکبر عبدی در این فیلم (که فیلمنامهاش بر اساس یک کمدی قدیمی ایتالیایی نوشته شده) میتواند جزو جاذبههای اصلی خوابزدهها باشد و فیلم پرفروش دیگری را به کارنامهی جیرانی اضافه کند؛ و دستآخر آرایش غلیظ قطاری از اتفاقها و شخصیتهای عجیبوغریب است که به گفتهی کارگردانش از ابتدا با هدف رونق بخشیدن به سالنهای سینما نوشته و ساخته شده است. مواد تبلیغی فیلم با حالوهوایی شبیه پوسترهای فیلمهای دههی 1360 طراحی شده و همین ارجاع نوستالژیک خیلی از خاطرهبازها و دوستداران سینمای (حالا دیگر عتیقهشدهی) دههی شصت را به سالنهای سینما میکشاند. حمید نعمتالله هم فیلمسازی نیست که هر سال فیلم بسازد و سینماروها از فرصت تماشای فیلمی از او ساده نخواهند گذشت.