هفتههای پیش از آغاز جشنوارهی فیلم فجر با نمایش خصوصی و جمعی فیلمها همراه است و در نتیجه، هم منتقدها سرشان شلوغ است و هم فیلمسازهایی که در جشنواره فیلم دارند یا سرگرم انجام آخرین مراحل آمادهسازی فیلمهایشان هستند. امسال علاوه بر شیوههای معهود فیلم دیدن پیش از جشنواره، وزارت ارشاد هم در اقدامی کمسابقه، امکان نمایش چند فیلم را در سالن سینمای سازمان سینمایی فراهم آورد. از نیمههای دی خبر میرسید که سازمان سینمایی قصد دارد چند فیلم مسألهدار را برای اهل رسانه و منتقدان نمایش دهد که با مشورت آنها، دربارهی حضور یا عدم حضور این فیلمها در جشنوارهی فجر تصمیم گرفته شود؛ از جمله پاداش (کمال تبریزی)، گس (کیارش اسدیزاده) و آشغالهای دوستداشتنی (محسن امیریوسفی). البته این تصمیم بیسابقه نیست، اما با توجه به فعالیت شورای پروانهی نمایش و اینکه هر فیلمی به طور طبیعی مراحل بازبینی را میگذراند نمایش آن برای اهل رسانه و استفسار نظر آنها تصمیم جدیدی است. سالها پیش در وزارت ارشاد دولت اصلاحات فیلم دایره (جعفر پناهی) که حاشیههای زیادی به همراه داشت به همین ترتیب برای منتقدان و نویسندگان سینمایی به نمایش درآمد و در دوران معاونت سینمایی جواد شمقدری هم برای مشورت دربارهی اکران یا عدم اکران خانهی پدری (کیانوش عیاری) تصمیم مشابهی گرفته شد. جالب است که سازندگان فیلمها اغلب به این تصمیم روی خوش نشان ندادند و مخالف نمایش فیلمهایشان برای اهل رسانه بودند. مثلاً کمال تبریزی گفت حکمت این تصمیم را درک نمیکند و وقتی شورای پروانهی نمایش همهی فیلمها را بهدقت بازبینی میکند چه نیازی به نمایش آن برای رسانهایهاست؟
شاید برگزاری چنین جلسههایی برای نمایش فیلمها آن قدر مهم نباشد، اما اینکه مسئولان تا چه اندازه به نظر و برداشت منتقدان توجه میکنند محل پرسش است. آیا اگر برآیند نظر عمومی تماشاگران خانهی پدری این باشد که نمایش فیلم در جشنواره بلامانع است، وزارت ارشاد میتواند نیروی انتظامی را قانع کند که از پافشاری برای عدم نمایش فیلم عیاری دست بردارد؟ چون نهادی که مانع نمایش خانهی پدری شده پلیس است و این موضوع ربطی به توقیف یا رفع توقیف فیلم از سوی وزارت ارشاد ندارد. البته همین که فیلم امکان نمایش در جشنوارهی فجر را پیدا کرده خبر خوبی است و باعث میشود امیدواریها برای اکران عمومی آن هم بالا برود. به خصوص که شنیده میشود مشکل مالکیت خانهی پدری حل شده و گره کوری که در سه چهار سال گذشته دردسرهای زیادی برای کیانوش عیاری ایجاد کرده بود بهزودی باز خواهد شد.
اما گذشته از موارد خوشعاقبتی مثل خانهی پدری، فیلمهای دیگری هم هستند که هر کدام به دلیلی پشت خط اکران ماندهاند و مشکلشان حلناشدنی به نظر میرسد. صد سال به این سالها (سامان مقدم) یکی از این فیلمهاست که در هفتههای گذشته برای چندمین بار احتمال اکران عمومیاش مطرح شد و البته خیلی زود به بنبست رسید. فراموش نکردهایم که حتی مدیر سختگیری مثل شمقدری هم با اینکه در طول دوران مدیریتش مدام حکم غلاظ و شداد صادر میکرد، ولی در نخستین ماههای انتصابش حکم رفع توقیف اغلب فیلمهای به جا مانده از مدیریت پیشین را داد و در اولین جشنوارهی فجر دوران مدیریت او، حتی فیلمهایی پرحاشیه مثل به رنگ ارغوان هم پس از چند سال توقیف امکان نمایش پیدا کردند و بلافاصله به اکران عمومی هم درآمدند. طبیعیست که نشستن حجتالله ایوبی بر مسند مدیریت سینما این امیدواری را تشدید میکند که لااقل به بهانهی جشنوارهی آینده انبار فیلمهای توقیفی یک دور خالی شود و همهی فیلمها به نمایش دربیایند. اگر این کار از شمقدری برآمده، قطعاً از ایوبی هم برمیآید و نتیجهاش هم بدون تردید رضایت اهل سینماست.
البته فیلمهای بیرون مانده از جشنواره فقط به عنوانهای توقیفی منحصر نمیشود. چندی پیش اعلام شد که یکی از فیلمهای متقاضی، به دلیل اینکه نامش در فهرست پروانههای ساخت وزارت ارشاد ثبت نشده از جشنواره بیرون میماند. این موضوع با اعتراض سازندهی فیلم همراه بود و دبیر این دورهی جشنواره هم در پاسخ اعلام کرد که تابع تصمیم وزارت ارشاد است و جشنواره نمیتواند مستقلاً وارد این موضوع شود. در یکیدو سال اخیر همین چندگانگی نهادهای تصمیمساز در حوزهی سینما باعث شده خیلی از فیلمسازها (از جمله فیلمسازان جوانتر و آنهایی که اولین تجربههای سینماییشان را پشت سر میگذارند) ترجیح بدهند قید پروانهی ساخت را بزنند و فیلمشان را با هزینهی اندک و بیسروصدا بسازند. اتفاقی که مثلاً دربارهی مهمونی کامی (علی احمدزاده) و گس افتاد و البته سازندگان این نوع فیلمها در آینده فرصت خواهند داشت که برای نمایش عمومی آثارشان چانه بزنند و حتی به جشنوارهی فجر هم راه پیدا کنند. البته خیلی از این فیلمسازها در ادامه به جریان حرفهای سینما برمیگردند و برای فیلمهای بعدی تقاضای پروانهی ساخت میدهند. چنان که در جلسهی 18 دی شورای پروانهی ساخت برای دو فیلمساز نسل پنجمی سینمای ایران پروانهی ساخت صادر شد؛ علی احمدزاده و مرتضی فرشباف. هر دو فیلمساز فیلم اولشان را خارج از جریان مرسوم تولید در سینمای ایران ساخته بودند و هر دو با همان اولین فیلم به عنوان کارگردانهای جوان و آیندهدار مطرح شده بودند. اما این تغییر مسیر نشان دهندهی تمایل فیلمسازان جوانی مثل فرشباف و احمدزاده برای ورود به جریان اصلی سینما و ساختن فیلمهایی است که قابلیت اکران عمومی را داشته باشند و ضمناً بتوانند از سد ممیزی هم عبور کنند. طبیعتاً در جشنوارهی فجر امسال هم با تعداد دیگری از این نوع فیلمها و سازندگان جوانشان روبهرو خواهیم شد و ناگزیر از بین آنها هم در سالهای آینده عدهای جذب جریان اصلی سینما خواهند شد. به این ترتیب باید این جریان را به عنوان مسیری پررفتوآمد برای ورود به سطح حرفهای سینما به رسمیت شناخت؛ و شاید هم با توجه به تعداد زیاد کسانی که شورای پروانهی ساخت را دور میزنند و برای ساختن فیلمشان معطل مجوز نمیمانند، بتوانیم اسم این مسیر را به جای «میانبر» بگذاریم اتوبان استعدادهای سینمایی!