
ماهنامهی «صنعت سینما» بیش از یک دهه همسایهی ما بود و با اینکه در ادامهی سنت مطبوعاتی مجلهی «فیلم» تولد یافته بود در طول دوران فعالیتش هویتی مستقل داشت. شکلگیری «صنعت سینما» حاصل دورانی بود که سینما رونق چشمگیری داشت و مطبوعات سینمایی در سایهی فضای ایجادشده در اواخر دههی 1370 و اوایل دههی 80 امکان تأسیس مییافتند. رونق و شور حاکم بر فضای اجتماعی، زمینهی مساعدی فراهم میکرد که نشریات تخصصی در حوزهی سینما شکل بگیرند و روی پای خود بایستند. در نتیجه محیطی چندصدایی ایجاد شد که در آن دیگر مجلهی «فیلم» تنها رسانهی تخصصی سینما نبود و اجباری وجود نداشت که همهی بار را بهتنهایی به دوش بکشد. «صنعت سینما» و چند نشریهی سینمایی دیگر، هر یک از زاویهای و با رویکردی فعالیتشان را شروع کردند و الگوی موجود را در ظرف دلخواه و مورد قبولشان بسط دادند. همهی این نشریات محصول فضایی بودند که امکان تکثیر الگوی موفق ابتدای دههی 1360 را فراهم میکرد و به نشریات تخصصی سینما اجازهی اعلام موجودیت و تداوم فعالیت میداد.
«صنعت سینما» از لحاظ رویکرد و هدف مسیری متفاوت از «فیلم» و بسیاری نشریات سینمایی دیگر را میپیمود و فضایی بود برای مرور جنبههای فنی و صنعتی سینما. با همین رویکرد وقتی فیلمی اکران میشد، جعفرینژاد و همکارانش سراغ عوامل فنی و گروه سازنده میرفتند و صرفاً به بازیگران اصلی و کارگردان و عوامل مشهورتر بسنده نمیکردند. در نشریهی او با کسانی گفتوگو میشد که معمولاً ما جایی برای پرداختن به کارشان نداشتیم و در اوج بحران کمبود صفحه و فراوانی مطالب، فقط میتوانستیم به این نکته دل خوش کنیم که اگر در مجلهی «فیلم» جایی برای بازتاب دادن به فن و هنر عوامل سازندهی فیلمها نیست، لابد شهرام و همکارانش به این وجه قضیه خواهند پرداخت. از این زاویه شاید «صنعت سینما» ظرفیتی را پر میکرد که اگر نبود خالی میماند.
کسانی که دستشان توی کار است میدانند که مجله درآوردن روز به روز سختتر میشود و عجیب اینکه در این اوضاع خراب، به همان نسبت که نشریههای جاافتاده و قدیمی برای حفظ حیاتشان با چالش روبهرو هستند، نشریات جدید اعلام موجودیت میکنند و عنوانهای تازه روانهی کیوسک میشوند. ناگزیر باید به این جمعبندی رسید که قواعد بازی برای بازیگران مختلف فرق میکند و همه یکسان نیستند. در همین دوسه ماه گذشته چند مجلهی تازهی فرهنگی و هنری شمارهی اول یا دومشان را منتشر کردهاند که یا اساساً سینمایی هستند و یا صفحههای مفصل سینمایی دارند. در این میان از نفس افتادن بیسروصدای نشریهای قدیمی مثل «صنعت سینما» از سویی غمانگیز و ناراحتکننده است و از سوی دیگر – با توجه به جمیع جهات – اجتنابناپذیر به نظر میرسد.شکی نیست که «صنعت سینما» دوران اوج را طی نمیکرد و با این میزان بضاعت و امکانات، ناگزیر باید دیر یا زود کنار میرفت. معلوم بود که جعفرینژاد و همکارانش دارند برای سرپا نگه داشتن مجله و گردآوری و تولید مطالب خوب نهایت تلاششان را میکنند، اتفاقاً در همین چند ماه گذشته مطالب قابلتوجهی در شمارههای مختلف «صنعت سینما» منتشر شد؛ از گزارشهای مفصل دربارهی فیلمهای در دست تولید تا ویژهنامهی پر از اطلاعات فیلم محمد رسولاللهص (مجید مجیدی). ولی این مقدار کافی نبود. مجله برای تأثیرگذاری در فضای سینما و برآورده کردن نیاز و خواستهی مخاطبان بالقوه، به چیزی بیشتر از تداوم حیات نیاز داشت. جعفرینژاد خود در سرمقالهی پایانیاش نوشته که وضعیت موجود راضیاش نمیکرد و چشماندازی برای بهبود کیفی مجله هم وجود نداشت و در نتیجه بهترین انتخاب تعطیلی و توقف انتشار بود. اما آیا این وضعیت نامناسب، دلیلی جز جبر زمانه و شرایط عجیبوغریب مطبوعات سینمایی داشته است؟
تردیدی نیست که اگر یک دهم حمایتی که شامل برخی نشریات سینمایی و غیرسینمایی میشود در اختیار «صنعت سینما» قرار میگرفت آن وضعیت نامناسب هم عوض میشد و مجله میتوانست به حیاتش ادامه دهد. گردانندگان «صنعت سینما» آدمهای نابلد و بیتجربهای نبودند که دلیل تعطیلی مجلهشان ضعف خودشان باشد. قطعاً کمبودها و اشکالهای موجود کار را به این نقطه کشانده که مجلهای با چهارده سال سابقه ناگهان چارهای جز توقف انتشار پیش روی خود نبیند. آیا نمیشد با درصد ناچیزی از بودجههای عریضوطویل حمایتی، کار را برای گردانندگان «صنعت سینما» قدری آسان کرد که ژورنالیستهایی نامآشنا با این همه سابقه و توانایی، در تنازع بیرحمانهی بقا دستتنها نمانند و به خاموشی تن ندهند؟ با توقف انتشار «صنعت سینما» جای خالی موجود را کدام نشریه یا سایتی پر خواهد کرد؟ اصلاً آیا یکی از این دهها و صدها نشریه و سایت فعالی که پس از تعطیلی «صنعت سینما» به حیاتشان ادامه خواهند داد برنامه و عزم و تخصصی برای پرداختن به جنبههای فنی و تخصصی سینمای ایران دارند؟ در هیاهویی که هر خبر و مطلب و تیتری صرفاً بر اساس میزان حاشیهساز بودن و جذابیت و تیراژآوری سنجیده میشود، جایی برای مصاحبه با فیلمبردار و تدوینگر و طراح گریم میماند؟ در بین منتقدان قدیمی و اهالی مطبوعات چند نفر باقی ماندهاند که اولاً سختجانی ادارهی یک نشریهی سینمایی هدفمند و خاصپسند را داشته باشند و ثانیاً هدف اصلیشان افزایش تعداد آگهیها یا زد و بند با سینماگران و تولیدکنندگان و مؤسسههای پولدار دولتی نباشد؟
از هر زاویهای که به موضوع نگاه کنیم خبر تعطیلی «صنعت سینما» طنین ناخوشایندی دارد و این واقعیت تلخ را یادآوری میکند که برقرار ماندن برای نشریات مستقلی که نمیخواهند به قواعد بازاری تن دهند چقدر دشوار است. نشریهای که خط مشی مشخصی دارد و میخواهد طبق الگوها و باورهای تثبیتشدهی خودش پیش برود از سویی با فشار شدید مالی مواجه است و از سوی دیگر باید از وسوسهی تن دادن به تیترهای زرد برکنار بماند و این یعنی شمارش معکوس برای توقف انتشار چنین نشریهای آغاز شده است. اوضاع برای نشریات مکتوب که هنوز درگیر دشواریهای چاپ و تأمین کاغذ و دردسرهای پخش و اشتراک و غیره هستند سختتر هم هست و باید از دهها مانع عبور کنند که هر یک به نوعی منابع انرژی و انگیزه و توان آدمیزاد را میخشکاند. تا همینجا هم که شهرام جعفرینژاد و همکارانش روی پا ماندند و با همهی کمبودها و نارساییها دوام آوردند دست مریزاد دارد؛ معلوم نیست این بازی تلخ برای بازندهی بعدی با چه سرعتی تمام شود و هزینهاش چقدر سنگین باشد. مراقب نشریههای باقیمانده و معدود چراغهای روشن عرصهی فرهنگ باشیم که به ثانیهای ممکن است خاموش شوند؛ چنان که چراغ «صنعت سینما» خاموش شد...