حیات در بیابان
تهیهکننده، نویسنده و کارگردان: فتحاله امیری، پژوهشگر: محمدصادق فرهادینیا، دستیار کارگردان و تصویربردار: نیما عسگری، صدا: مهدی رمضانی، تدوینگر: یاسر شعبانی، گویندهی متن: داود نماینده، مدیر تولید: مرتضی اسلامی، عکاس: محمدرضا صلواتی، مجری طرح: مؤسسهی تصویر حیات وحش و انجمن یوزپلنگ ایرانی، تهیه شده در ادارهی کل محیط زیست استان اصفهان، محصول ۱۳۹۲، ۴۰ دقیقه.
خوشبختانه در سالهای اخیر، رویکرد کموبیش پررنگی در اقبال به ساخت مستندهایی دربارهی حیات وحش در ایران دیده میشود. میدانیم که این گونه از مستند در ابعاد جهانیاش به مرزهای بسیار حرفهای دست یافته است، اما در ایران به دلیل دشواریهای مربوط به ثبت و ضبط حرکات و سکنات حیوانات، چندان مورد توجه نبود یا اگر هم مستندی ساخته میشد، کیفیت مطلوبی نداشت و با استقبال مواجه نمیشد. اما اخیراً، این فضا با جدیت و پشتکار بیشتری نگریسته شده است و آثاری که از لحاظ حرفهای بودن به استانداردهای خارجی نزدیک هستند، تولید شدهاند.
فتحاله امیری، مستندساز جوانی است که در این زمینه فعالیتهای قابلتوجهی داشته است. این فیلمساز ۳۳ ساله، متولد ایلام و دارای تحصیلات کارشناسیارشد از دانشکدهی صداوسیما است و تا کنون مستندهایی از قبیل آب را گل نکنیم، حیات وحش ایلام، غروب خجیر، زندگی در کسوف، در جستوجوی پلنگ ایرانی و خزندگان ایران را کارگردانی کرده است و آثارش نیز با اقبال محافل جشنوارهای و حرفهای متناسب با مستندسازی مواجه شده است. جدیت و پشتکار در مراحل پژوهش و اجرا از ویژگیهای اصلی مستندهای امیری است.
فیلم حیات در بیابان که سال گذشته نیز در جشنواره سینما-حقیقت شرکت داشت از بهترین مستندهای او است. این فیلم درباره زیستگاه عباسآباد است. پناهگاه حیات وحش عباسآباد چوپانان نایین در ۲۵۰ کیلومتری شرق اصفهان قرار دارد و با ۳۲۰ هزار هکتار وسعت، در آن تا کنون ۴۳ گونهی مختلف پستاندار، ۳۲ گونه خزنده، ۸۶ نوع پرندهی بومی و ۱۷۵ گونه پرندهی مهاجر و فصلی شناسایی شده است. این منطقه یکی از ده زیستگاه مهم یوزپلنگ آسیایی در کشور به شمار میرود.
فیلم با نمایی کنجکاویبرانگیز آغاز میشود: بسیاری از حیوانات اعم از چرنده و پرنده و جونده، در فضای بیابان در آرامشی مطلق به سر میبرند که ناگهان با اوجگیری موسیقیای مرکب از طبل و شیپور، به تکاپو میافتند و میگریزند و از نظرها پنهان میشوند و به موازات روند موسیقی، ناگهان با بلعیده شدن جانوری توسط یک خزندهی بزرگ بیابانی، فضا دوباره به سکوت میگراید. این مقدمهی ریتمیک، مطلع مناسبی برای ورود به یکی از شگفتانگیزترین مناطق ایران از حیث تنوع زیستی جانوری است.
حیات در بیابان قبل از هر چیز متکی به تحقیقی جامع و متناسب با تولید یک مستند جانوری است. فیلمساز ابتدا بهخوبی مختصات جغرافیایی و اقلیمی منطقه را شناسایی کرده است و با برشماری آنها در نریشن و نیز تأثیرگذاریشان در اکوسیستم منطقه، بافت و دامنهی اثر خود را مشخص و تبیین میکند. مثلاً کوههای اطراف این منطقهی بیابانی که در هدایت ذخایر آبی به دشتها مؤثرند، از توجه مستندساز دور نبودهاند و به نحو مقتضی اشارههایی به آنها میشود.
در منطقهای همچون عباسآباد که تنوع فراوان گونههای حیات جاری است، اینکه مستندساز از کدامشان شروع کند و به کدام یک بپردازد، از چالشهای اساسی کار است. به نظر میرسد امیری در این زمینه دو معیار را در نظر داشته است: نخست پرداختن به آن دسته که هم از نظر زیستی کمیابتر بودهاند و هم از نظر ظاهری جذابتر و هم از نظر دسترسی مستندسازانه قابلرؤیتتر؛ و دوم آنکه ربط دادن این جانوران را بر حسب خردهپیرنگهایی دراماتیک شکل داده است. مثلاً در وهلهی اول ربط چندانی بین قوچها و میشها با کبکها و تیهوها وجود ندارد. اما امیری با استفاده از المان چشمه و آب خوردن از آن، این ربط را برقرار میسازد؛ بدین گونه که ابتدا به نحوهی نگهبانی میشهای ماده برای در امان نگه داشتن برههای خود هنگام آب نوشیدن از چشمه از حملهی پلنگها اشاره میکند و مفهوم امنیت را مورد تأکید قرار میدهد و سپس با گسترش حوزهی امنیت، این معنا را در مورد کبکها هم که در همان حوالی به سر میبرند به کار میبرد و آنگاه سراغ این پرندهها میرود. در واقع یک جور تمهید کمرنگ دراماتیک در پیشبرد روایت مستند به چشم میخورد که از امتیازهای متن به حساب میآید. امتیاز دیگر تلفیق و هماهنگی مناسب بین موسیقی و فضای بصری است که در پیشبرد ریتم فضای اثر هم تأثیر مطلوبی دارد. موسیقی ریتمیک هنگام تکان خوردن کبکها برای دفع کک و کنه از خود که به رقصیدن بیشباهت نیست، یا نوای دف روی صحنهی صخرهنوردی کلها که نوعی وجههی حماسی/ عارفانه به فضا میبخشد، از این جمله است.
حیات در بیابان مستند جذابی است؛ چه آنکه با تمرکز درست و قاببندیهای استاندارد، بیننده را مواجه با رؤیت جانورانی شگفتانگیز میکند که کمتر دیده شدهاند. زاغ بور (که برای دفع تشنگی و گرما منقار خود را اغلب باز نگه میدارد)، هوبره (پرندهای بزرگ و در مرز انقراض که به رغم توانایی در پرواز بیشتر راه میرود)، پر شدن کف دشت از ازدحام ملخهایی بسیار انبوه و متراکم که در آستانهی انفجار جمعیت هستند، باقرقرههایی که برای خنک نگه داشتن تخمشان از شر سوزش آفتاب و ریگزار داغ، به طور متناوب و متوالی شکم خود را به آب میزنند و روی تخم خود میخوابند، آگامای حشرهخوار که با دمی شبیه عقرب خود را زیر ماسهها استتار میکند و... البته گاهی وقتها از عنصر تدوین برای برخی نقصها بهره گرفته شده که چندان مطلوب به نظر نمیرسد. مثلاً در صحنهای قرار است یک جوندهی کوچک مورد کمین و شکار ماری بزرگ قرار بگیرد. صحنهی هر یک از دو حیوان به طور مجزا گرفته شده است و صرفاً با استفاده از عنصر تدوین و کاتهای به هم ربطدهنده این طور القا میشود که مار در پی موش است. چنین فضاسازیهایی که البته در فیلم کم هستند، چندان در خور این مستند خوب نیستند.
حیات در بیابان (که تولیدش چهار سال به طول انجامیده است) مستندی حرفهای است که در هدف خود مبنی بر معرفی یک زیستگاه متنوع جانوری از یک طرف و لزوم حفظ بقای انواع کمیاب این حیوانات از طرف دیگر موفق به نظر میرسد.