نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

سینمای ایران » نقد و بررسی1393/06/03


حکایتی پرسوز از غارت و تخریب

سینما-حقیقت (11): نگاهی به مستند «سوز»

مهرزاد دانش

 

سوز (شوش)
کارگردان، صداگذار و تدوین‌: فرشاد اکتسابی. پژوهشگر، نویسنده گفتار متن و تهیه کننده: عبدالحمید ارجمند. دستیاران کارگردان: وحید رشیدی و پدرام علیزاده. تصویربردار: بابک نعمتی و سروش مرشدیان. صدابردار: سیامک کاظمی. گوینده متن: داوود نماینده و ناصر طهماسب. آهنگ‌ساز: امید فتح‌الهی. مدیرتولید: علیرضا علیمردانی. تهیه شده در گروه مستند شبکه یک سیما. محصول ۱۳۹۱، ۷۱ دقیقه.‌

یکی از رایج‌ترین رویکرد‌ها در مستندسازی، پرداختن به کاوش‌های باستانی است. بازیابی تمدن‌های پیشین که در گرد و غبار تاریخ فرو رفته‌اند و با تلاش باستان‌شناسان و حفاران و مورخان، در فضایی شفاف‌تر قرار می‌گیرند، از سوژه‌های هم‌چنان جذاب در حوزه‌های فیلم مستند است که البته در سرزمین‌هایی که عمق تاریخی و تمدنی وسیع‌تری دارند، موقعیتی مضاعف دارد. ایران ما، با توجه به سابقه پرقدمت مدنی‌اش، فضایی پهناور و پرتنوع در این زمینه دارد که در ابعاد مختلف دست مستندساز‌ها را در انتخاب سبک‌و‌سیاق توجه به این مقوله باز نگه می‌دارد.
سوز (یا‌‌ همان شوش) یکی از همین مستند‌ها است که توسط فرشاد اکتسابی (متولد ۱۳۴۹/تهران) کارگردانی شد. اکتسابی که دانش آموخته رشته‌های کارگردانی سینما و کار‌شناسی ادبیات دراماتیک است، سابقه‌ی قابل توجهی در مستندسازی دارد که البته عمده فعالیت‌هایش را هم در تلویزیون انجام داده است. شاخص‌ترین آثار مستند اکتسابی عبارتند از: نقاشی ایرانی (درباره‌ی تاریخ تصویرگری در ایران از دوران کهن تا اواخر قاجار)، مسجد جامع اصفهان (درباره‌ی ساخت و سبک‌های معماری این بنای تاریخی)، سعدی کارنو (درباره‌ی لازار کارنو، یکی از رهبران انقلاب فرانسه که به‌خاطر علاقه وافر به اشعار سعدی، وصیت‌ کرد تا نام نسل‌هایش سعدی باشد. بعد‌ها نوه او به‌نام سعدی کارنو، در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار، رئیس‌جمهور فرانسه شد)، فرزند اصفهان (روایتی از سرگذشت ارنست هولتسر، عکاس آلمانی که در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار به اصفهان آمد و برای نخستین‌بار عکس‌هایی از معماری و زندگی مردمان تهیه کرد)، ماست سیاه است (روایتی از یک محقق که با ایده‌هایی علمی قصد دارد ثابت ‌کند که رنگ ماست سیاه است)، و راز یک مجسمه (مروری بر مراحل کشف مجسمه‌ی داریوش در خرابه‌های باستانی کاخ آپادانا توسط باستان‌شناس فرانسوی ژان پرو).
همان‌طور که از شرح مربوط به این آثار پیدا است، اغلب کارهای اکتسابی در حوزه کاوش‌های تاریخی/فرهنگی جاری در مراودات ایران با جهان است. مستند سوز هم در همین مسیر ساخته شده است: مروری بر فعالیت و حضور طولانی کاوشگران و باستان‌شناسان فرانسوی در خرابه‌های باستانی منطقه شوش؛ از زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار تا آستانه‌ی انقلاب اسلامی.
شوش یکی از قدیمی‌ترین سکونتگاه‌های معروف بشری است که قدمتش به ۷۰۰۰ پیش از میلاد مسیح برمی گردد. این شهر مرکز برخورد دو تمدن مهم بود: تمدن میانرودان و تمدن عیلام. در دوره‌های بعدی شوش به عنوان پایتخت سیاسی هخامنشیان قرار گرفت. بعد از آن نیز متاثر از رویدادهای تاریخی، دستخوش تحولات بوده و پس از حمله اسکندر، به تدریج مرکزیت خود را از دست داد. شوش در دوره هخامنشیان مرکز چهارراه شرق وغرب شد و با توجه به اهمیت موقعیت جغرافیایی و سیاسی خاص آن، راه‌های بسیاری و به ویژه «راه بزرگ» موسوم به «راه شاهی»، ارتباط این شهر را به نقاط گوناگون جهان برقرار کرد. کاخ آپادانا، کاخ اردشیر، ایوان کرخه، چغازنبیل و هفت تپه از نمودهای باستانی این منطقه است.
اما نگاه فرشاد اکتسابی به این سپهر تاریخی/ملی، مبتنی بر بازخوانی آن‌چه از شروع مدنیت تا مراحل بعدی‌اش سپری شده است نیست. او شوش را به مثابه گمشده‌ای در اعماق زمین نگریسته است که توسط کسانی از نسل‌های آینده در هزاران سال بعد، مورد جست‌و‌جو قرار گرفته است. به عبارت دیگر، رویکرد مستند سوز، نه تاریخی که کاوشی است. روند فعالیت کاوشگران در بازیابی دفینه‌های زیر زمین، اعم از بنا‌ها و صنایع دستی و سنگ نبشته‌ها و الواح، موضوع اصلی این مستند است. اما این روند، دست کم برای ما ایرانیان روند خوشایندی نیست. مرور فیلم‌ساز بر فعالیت کاوشگران فرانسوی در این منطقه که از دوران سلطنت ناصرالدین شاه آغاز شد، شرح تلخی‌های مکرر از تخریب و غارت یک میراث و گنجینه بزرگ ملی و بلکه بشری است. کاوشگران خارجی، به قصد کسب سرمایه‌های هنگفت از طریق انتقال این میراث کهن به موزه‌های کشورشان، وارد ایران می‌شدند و با انعقاد قراردادهایی نابرابر با دولت‌های وقت ایران در عهد قاجاریه، که کم‌ترین آگاهی و علاقه به ارزش مادی و معنوی این میراث داشتند، اجازه پیدا کردند تا هر آن‌چه را به میل خود از ایران با پرداخت مبلغی بسیار مختصر‌تر از ارزش واقعی دفینه‌ها، از ایران خارج کنند و به موزه لوور پاریس بفروشند. جدا از این، فقدان تخصص کاوشگران در زمینه باستان‌شناسی و نحوه درست حفاری و استخراج، منجر به تخریب بخش بسیار زیادی از بنا‌ها و یادگارهای باستانی شد. برخی از این کاوشگران حتی اگر به دلیل فقدان امکانات، نمی‌توانستند بخشی از بنا‌ها یا اشیا را از ایران خارج کنند، به تخریب آن می‌پرداختند که به دست گروه‌های دیگر باستان‌شناسی نرسد! با حضور متفقین در ایران و استفاده از سنگ‌های بناهای تاریخی این منطقه جهت ساخت و ساز تأسیسات نظامی‌شان و حتی تیراندازی به بناهای قدیمی به قصد تفریح، ابعاد فاجعه آمیز قضیه، روندی فزاینده به خود گرفت. البته این ایده هم قابل توجه است که به هر حال حضور این کاوشگران، ولو به انگیزه غیرفرهنگی، برای جامعه آن زمان ما که حتی واقف به تاریخ سرزمین خودشان هم نبودند و مجموعه‌ای از افسانه‌های اساطیری را به عنوان تاریخ باستان پذیرفته بودند، دستاوردهای معرفت بخشی هم داشت.
اکتسابی این واقعیت‌های تلخ را نه صرفا از طریق روایت، بلکه با بازسازی موقعیت‌ها از طریق هدایت بازیگران و ساخت دکور ابراز می‌دارد. غیر از این، تصویربرداری از محل نگهداری آثار باستانی این منطقه در قسمت ایران موزه لوور، فرصت مناسبی را فراهم کرده است تا مقایسه میان بیابان لخت کنونی منطقه شوش با فضای غنی این موزه، ابعاد غارت شدگی را بیش‌تر آشکار کند. مصاحبه با متخصصان ایرانی و خارجی باستان‌شناسی که تجربه حضور در این منطقه و تسلط بر روند کاوشگری شوش را داشته‌اند از دیگر امتیازات این مستند است؛ به ویژه باستان‌شناس فرانسوی، ژان پرو، که از آخرین محققان خارجی در این منطقه بوده است و برخلاف اسلاف خود، نه تنها دست به تخریب و غارت منطقه نزد، که با کشف بسیاری از آثار باستانی و تحویل آن‌ها به موزه تاریخی این شهر، خدمت قابل توجهی به فرهنگ باستانی ایران کرد.
با این حال مستند سوز ضعف‌هایی هم دارد. استفاده افراطی از موسیقی‌ای که قرار است تلخی و خوشی فضا‌ها را پیشاپیش اعلام دارد، ناتمام گذاشتن پرداختن به روند کاوشگری در یکی دو دهه اخیر (آسیب‌هایی که جنگ هشت ساله عراق و ایران به فضای تاریخی منطقه وارد آورد، و یا چگونگی تحقیقات تیم‌های باستان‌شناسی ایرانی، ناگفته باقی مانده است)، بازی تصنعی بازیگران و هنروران، و لحن بیش از حد احساسی اواخر متن از جمله این موارد است که در صورت رفع و تکمیل برخی‌شان، می‌توان نسخه به مراتب بهتری عرضه کرد.

آرشیو

فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۳۰)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: