
هفت قسمت از سریال اجل معلق در شبکه نمایش خانگی پخش شده و حالا میشود درباره کیفیت آن نظر دارد. مفتبر فیلم دوم سینمایی و جنابعالی اولین سریال عادل تبریزی نتوانست آثار موفقی باشند با اینکه فیلم اول او به نام گیجگاه توانست اثری منسجم با یک سر و شکل سینمایی باشد .
اما به نظر میرسد در اجل معلق، تبریزی تفاوتهای مهمی در شکل کارگردانی داشته بهطوری که انگار تمامی نقصهای مفتبر و جنابعالی در شکلگیری موقعیتهای کمدی برطرف شده است و حالا اجل معلق با یک ایده جذاب که اگر چه نمونه آن را در سریال یا فیلمهای دیگر دیدهایم اما در اینجا فیلمنامه نویس توانسته با بسترسازی کمدی چیدمان موقعیتها را دو سویه بنویسد بهطوری که در نگاه اول با وجود ایده و پرداخت و بازیگران میدانیم که با یک سریال کمدی مواجهایم اما در سوی دیگر اتفاق جدی در سریال وجود دارد و آن شکلی از رویارویی با مرگ است، از جایی که بهرام تصادف میکند و اجل معلق وارد سریال میشود، بسترسازی مناسبی برای ایجاد بُعد معنوی شکل میگیرد.
این هم آمیختگی کمدی و ابعاد انسانی که فرشته مرگ آن را روایت میکند باعث جذابیت خط روایی سریال شده است، اضافه کنید که موقعیت جدیدی از اجل معلق برای اولین بار شاهد هستیم داوود از زندگی دوباره و از حضور اجل معلق در کنارش سواستفاده میکند تا بتواند خود و خانوادهاش در آسایش زندگی کنند.
آنچه که در سریال اجل معلق میتواند برای مخاطب جذابیت داشته باشد نحوه چیدمان رخدادهایی است که کمدیهای موقعیتاند که رضا عطاران به عنوان بازیگر در درآوردن این موقعیتها تبحر دارد. عادل تبریزی هم برای همین عطاران را انتخاب کرده است چرا که انگار هدف نهایی برای رسیدن به این کمدی نقش نویسی برای عطاران بوده است.
نکتهای که در اجل معلق مهم به نظر می رسد نوع روایت آن است؛ تبریزی در چگونگی به دست آمدن موقعیتها وفادار به متن و نقشها بوده است و کنترل او در ایجاد کمدی حتی در تک پلانها هم مشهود است به طوری که او سعی نکرده فقط از قابلیتهای بازیگر اصلی و سایر بازیگرانش استفاده کند.
در سریال اجل معلق، تبریزی نه تنها توجه خاصی به انسان شناسی داشته بلکه نگاه خاصی به مسائل اقتصادی و اختلاس داشته است، پولشویی و استفاده از رانت بخش دیگری از پرداخت تبریزی برای رسیدن به حرصهای دنیوی است که داوود با اینکه میداند به زمان مرگش چیزی نمانده است اما نمی تواند از پول ها و موقعیتهای باد آورده دست بکشد. در این میان اجل معلق که بهزاد خلج به بهترین شکل آن را بازی کرده است همواره در تکاپو است تا داوود را به کارهای نیک سوق بدهد اما تبریزی با خلق داوود قصد داشته شکلی از انسان حریص را نمایش بدهد انسانی که تا مرگ رفته است اما به دلیل اتفاق عجیبی که برای او افتاده و حالا میتواند با عمر دوبارهاش در خدمت آدمها باشد اما به فکر رفاه خودش و خانوادهاش است و غافل از اینکه بتواند با انجام کارهای خیر که اجل به او پیشنهاد میدهد زمان مرگش را به تعویق بیاندازد.
تبریزی با خلق اجل معلق و ایجاد موقعیتهای فانتزی که به کمدی منتهی میشود توانسته یک اجل معلق شیرین را به مخاطب نشان بدهد که نگران کارها و کردار داوود است اما از سوی دیگر اجل معلق در بعضی از مقاطع دوست دارد بتواند معنی عشق را بداند یا مزه غذا را بچشد یا رانندگی کند و بخوابد این نکات باعث شده اجل معلق ترسناک و وهم آلود نباشد و آن اجل معلق مرسوم در ذهن مخاطب تغییر کند.
زمانی که فیلمنامه با استانداردهای ژانری نوشته شده باشد و بار کمدی فقط بر دوش بازیگران نباشد کارگردانی هم بینقص شکل میگیرد، تبریزی در اجل معلق توانسته به پختگی برسد در اغلب نماها شاهد انسجام کارگردانی هستیم تبریزی توانسته عطاران را کنترل کند تا بازی او به دیگر نقش هایش شباهت پیدا نکند.
رضا عطاران برخلاف نقشهای گذشتهاش حالا در اجل معلق توانسته مانند بازیهایی که در سریال خودش داشته موفق باشد هیچ اضافه کاری در بازی او دیده نمیشود انگار همه چیز تحت نظر تبریزی و فیلمنامه شکل گرفته است اما نمیتوانیم از هوش ذاتی عطاران در بازی غافل شویم، همان بازی تیپیکال گونهاش که در چهره و ری اکشنهای اتفاقی او نهفته شده است از طرفی دیگر تا به امروز نقشی از بهزاد خلج ندیدهایم که از توانایی او خارج باشد. او به درستی اجل معلق را کنار عطاران بازی میکند و واقعگرایی و تسلط در بازی او همیشگی است.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine
آدرس اینستاگرام ماهنامه فیلم:
https://www.instagram.com/filmmagazine.official
آدرس کانال آپارات مجله فیلم:
[مجله فیلم]