سینمای ایران » نقد و بررسی1398/03/20


سراب

نگاهی به مجموعه‌های تلویزیونی در ماه رمضان

مازیار معاونی
برادر جان

 

همان‌گونه که پیش از آغاز ماه رمضان، در یادداشت «بیست‌و‌پنج سال خاطره» آمده بود، چنین به‌نظر می‌رسید که به‌دنبال ناکامی‌های مجموعه‌­های چند سال اخیر رمضانی، تلویزیون عزمش را برای بازگشت به سال‌های طلایی گذشته و تکرار سریال‌های معروف به خیابان خلوت­‌کن جزم کرده است. هر سه مجموعه مناسبتی امسال تا مقاطعی هم این امید را زنده نگه ­داشتند که در این زمان که امواج مجموعه‌های نازل شبکه­‌های فارسی‌زبان آن­­‌سوی آب فروکش کرده و رقیب داخلی یعنی شبکه نمایش خانگی هم به سری‌دوزی افتاده شاید بتوان آب رفته را به جوی بازگردانید و یا دست­‌کم بخشی از اقتدار سابق را احیاء کرد، اما با پیش‌رفتن پخش شبانه سریال‌ها اوضاع بروفق مراد پیش نرفت. در این مطلب از دو منظر مهم و تعیین کننده­‌ی فیلم‌نامه و بازیگری به سه مجموعه‌ی نه چندان موفق شب‌های رمضان پرداخته‌ایم.

انحراف از خط اصلی داستان
به گمانم مهم‌ترین نقطه‌ضعف مجموعه­‌های امسال را می­‌توان در سردرگمی­‌های فیلم‌نامه­‌ای و انحراف از سنگ بنای اولیه‌­ای دانست که پایه داستان بر آن‌ها گذاشته شده بود. این نارسایی به‌ویژه در دو مجموعه  از یادها رفته و  برادر جان به شکل قابل ملاحظه­‌ای به چشم می‌­آمد و سریال شبکه دوم سیما یعنی دلدار از این نظر وضعیت بهتری داشت. برای این انحراف از معیار که به کیفیت نهایی این آثار هم لطمه‌های فراوانی وارد کرد، می‌توان دلیل‌های بسیاری را برشمرد که از قطع رابطه تلویزیون با اغلب مجموعه­‌سازان توانمند پیشین خود تا سپردن کار به افرادی که در حوزه­‌هایی خاص مثل کارهای مناسبتی و یا ساخته‌های تاریخی تخصص و تجربه‌­ای ندارند؛ بدون تردید یکی از زمینه­­‌های بروز این قبیل ضعف­‌ها را باید خارج از روند تولید سریال و در تصمیم‌گیری‌های کلان خود رسانه‌ی متولی جست‌وجو کرد. تردید ندارم اگر مدیریت سیما از اصرار بیهوده­ و بی‌منطق خود برای پرکردن هر سی‌شب ماه رمضان (و یا هر سیزده روز نوروز) با سریال دست برداشته و نگاه کیفی را به رویکرد کمی ارجحیت می‌­داد، بسیاری از ایده‌­های خوب داستانی این‌چنین به گزافه‌­گویی­‌های بی‌­ربط نمی‌­افتادند. بدون این‌که قصد کوچک‌شمردن سعید نعمت­‌اله (نویسنده برادر جان) و یا عباس نعمتی (فیلم‌نامه‌نویس از یادها رفته) را داشته باشم که حاصل کار آن‌ها در جای خود در معرض قضاوت مخاطبین عام و خاص قرار خواهد گرفت،
دلدار ولی اگر به فرض مثال مجموعه برادر جان به جای سی قسمت به پانزده قسمت و پخش یک شب در میان و سریال از یادها رفته با آن بدنه‌ی نحیف داستانی به دوازده قسمت با پخش سه شب در هفته محدود می­‌شد آیا شاهد چنین سیرنزولی فاحشی در خط داستانی­‌شان بودیم؟ بهترین مجموعه رمضانی امسال تا یک‌سوم پایانی ماه رمضان سریال برادر جان بود که درام پر‌و‌پیمانی داشت، چالش به‌نظر غیرقابل حل میان دو خانواده که نسبت نزدیک فامیلی و روابط عاطفی از یک‌سو و پایبندی به مقدسات و حفظ جایگاه و شان اجتماعی از زوایایی دیگر، بستر خوبی برای روایت یک داستان پرمایه و پرکشش فراهم کرده بود اما اصرار نابه‌جا به پخش هر شبی، این درام خوب که حتی رادیکال­‌ترین منتقدانش را هم به تماشای هر شب و دنبال کردن قصه‌اش وامی­داشت در ده قسمت پایانی عملاً به زیاده‌گویی و خروج از محور اصلی افتاد. به‌خاطر بیاوریم موضوع‌های فرعی بی‌­ربط به کلیت داستان نظیر زن دوم چاوش (حسام منظور) که حتی غیرمتخصص‌­ترین نگاه هم به‌سادگی متوجه می‌­شد که پرداختن به آن حاصل خوردن کفگیر سریال به ته دیگ در ماجرای اصلی است؛ کش داده شدن قهر آراز به سفر شمال و خطر غرق شدن لیلا، منولوگ‌های تکراری هزارباره با قاب عکس پدر درگذشته، سکانس‌های بی­‌کارکرد حلیمه و دایی توکل، حضور نمادین شیروانی به عنوان نماینده افکار عمومی میدان تره بار، معرکه‌­گیری‌های گاه‌وبی‌گاه اعضای دو خانواده‌ی درگیر مقابل چشمان بارفروشان میدان و... را می‌شد به راحتی و بدون آسیب دیدن روند داستان حذف کرد.

از یاد­ها رفته مجموعه از یاد­ها رفته ساخته‌ی بهرامیان هم نه تنها از دیدگاه انحراف از مسیر روایی اصلی قصه بدترین سریال امسال بود که حتی در میان صدها مجموعه کوچک و بزرگ سال‌های گذشته‌ی تلویزیون هم یکی از ضعیف‌ترین‌ها از این نظر به شمار می­‌آمد. کافی است در ذهن خود روند اتفاقات مجموعه را یک‌بار مرور کنیم تا معلوم شود از میانه­‌های پخش سریال گروه سازنده چگونه یک مثلث عاشقانه با پس‌­زمینه‌های سیاسی را از مسیر اصلی خود منحرف و به بیراهه­‌ای بردند که هیچ شباهت مضمونی با نیمه نخست خود ندارد. انحراف از خط اصلی در این مجموعه آن‌چنان زیاد است که اگر بیننده‌ای پس از دنبال کردن قسمت‌های آغازین و با از دست دادن چند قسمت دوباره در نیمه دوم کار به تماشای آن نشسته باشد، شاید دچار چنین تصوری شود که در حال مشاهده مجموعه دیگری است که شباهت بسیاری به از یادها رفته دارد ولی قطعاً همان مجموعه با همان پیش فرض‌ها و مناسبات اولیه‌­ای که دیده نیست.

با این اوصاف جا دارد که از برادران محمودی به خاطر رعایت یک اصل پیش‌پاافتاده و بدیهی­ دراماتیک یعنی پایبندی به سنگ بنای آغازین و داده­­‌های اولیه به مخاطب سپاس‌گزار باشیم. به رسم انصاف و به دلیل آن‌که امکان تماشای مستمر این مجموعه برایم فراهم نشد از ورود به جزییات بیش‌تر خودداری و به همین بسنده می‌کنم که در همان دنبال کردن­‌های جسته‌ و‌ گریخته و با گذشت تنها چند دقیقه سرنخ اصلی سریال را پیدا می­‌کردم که به نسبت دو مجموعه دیگر نقطه قوت بزرگی به حساب می‌­آمد.

بازیگری
در بخش بازیگری با از یادها رفته شروع می‌کنم که ترکیب بازیگران جذاب و خروجی تاسف‌برانگیزی داشت. حضور بازیگرانی مانند بیتا فرهی که بعد از مجموعه طلسم شدگان (داریوش فرهنگ) نزدیک به دو دهه بود که در مجموعه تلویزیونی شاخصی حضور نیافته و نقش آفرینی­‌اش در مجموعه سرزمین کهن هم تا اطلاع ثانوی دچار بلاتکلیفی است، حسین یاری با سابقه موفق بازی­‌هایش در مجموعه‌­های تاریخی به خصوص مجموعه شب دهم و کاریزمای بی‌چون‌وچرایش، میترا حجار با جاذبه حضورش در قاب تلویزیون به عنوان یک ستاره سال‌های نه چندان دور سینما و رضا یزدانی که به هر حال به عنوان یک خواننده موفق راک شناخته می‌­شود،  همه در نگاه اول اغواءکننده به نظر می‌­رسیدند.

برادر جان باید گفت که همان مولفه‌ی پرداخت بد سریال که بر مبنای یک روایت مغشوش و شخصیت‌­پردازی بد استوار شده بود قاعدتاً نمی‌توانسته به درک و دریافت درست بازیگر از فضای کلی داستان و مختصات شخصیت­‌ها و در نهایت یک نقش‌­آفرینی موفق بیانجامد. بازیگران شناخته شده و باتجربه در گونه تاریخی به رغم فاصله بسیار از باز­ی‌­های خوب‌شان به هر حال تا حدوی گلیم خود را از آب درآورده‌­اند، اما درباره تازه‌­کارها قضیه متفاوت بود. بازی­‌های بد هلیا امامی به عنوان بازیگر نقش مهم مهربانو و رضا یزدانی در نقش مهراد را چگونه می‌­توان در قالب یک اثر نمایشی با برچسب فاخر توجیه کرد؟ میمیک­‌های بد صورت هلیا امامی که به واسطه نقش اول زن مجموعه به استفاده مکرر از آن ناچار بوده و تُن صدای کنترل نشده‌­ی رضا یزدانی به خصوص در لحظات خشم، نه به یک اثر الف ویژه که به سریا­ل­‌های درجه دوم سال‌های دور تلویزیون در قالب برنامه ظهرگاهی سیمای خانواده راه می­‌دادند تا از یادها رفته در بخش بازیگری هم حرفی برای گفتن نداشته باشد.

برادر جان به عنوان پربیننده‌­ترین مجموعه­‌ی امسال (بر اساس بازتاب اجتماعی و نه داده‌­های آماری) بهترین سریال از منظر تنوع و سطح کیفی بازی­‌ها هم به حساب می‌­آمد. با این مجموعه به تعداد شخصیت‌های خاطره‌­انگیزی که از سریال‌های نمایشی تلویزیون در ذهن‌مان ماندگار شده چند مورد دیگر افزوده شد. از شخصیت کریم بوستان با بازی مثل همیشه عالی علی نصیریان که جلوه تازه­‌ای از مردی مردمدار و باآبرو که گذشته­‌ای منفی داشته را به نمایش گذاشت. نصیریان این نقش را چنان هنرمندانه اجرا کرد که سکانس‌های حضور او کاملا چشمگیرتر از دیگر سکانس‌­ها بود. استفاده درست از میمیک صورت، بالا و پایین بردن­‌های تُن و تغییرهای مکرر لحن صدا متناسب با فضای حاکم بر صحنه که از درک بالای نقش توسط بازیگر سرچشمه می‌گرفت، آن‌چنان درخشان بود که می‌تواند در حد یک کلاس درس بازیگری مورد استفاده قرار بگیرد. به سختی می‌توان تصور کرد بازیگر دیگری به جز علی نصیریان می‌توانست این‌چنین چشم‌نواز و موزون نقش دشوار کریم بوستان را رنگ‌آمیزی کند.

به‌جز نصیریان، می‌توان از چند بازی خوب دیگر هم نام برد. حسام منظور، بازیگری که هم ظاهر مخاطب‌پسندی دارد، هم کاریزمایی فوق‌العاده و هم بازی باورپذیر ِ متکی بر آموزه‌­های تئاتری، با ایفای نقش چاوش، یکی دیگر از بازیگران موفق این مجموعه بود. نقشی که سیاهی آن به سفیدی­اش چربش داشت و منظور یک  نقش‌آفرینی خوب دیگر را هم به کارنامه خود افزود، برادر جان بیش‌ترین داشته درن مایش توان بازیگری را برای کامران تفتی داشت؛ بازیگر ایفاکننده‌ی نقش‌های منفی که در طول نزدیک به دو دهه حضور تصویری‌­اش، تقریباً جز نقش‌های منفی تخت و فاقد عمق چیز دیگری از او ندیده بودیم با بازی در نقش حنیف، جهشی چند پله‌­ای داشت. حنیف نقش سختی بود که هم به سابقه بازی در نقش‌های منفی و شرور احتیاج داشت، هم به تجربه لازم برای درک و دریافت نقش که تفتی با بهره گیری درست از هر دو فاکتور نقش منفی چندوجهی حنیف را به شکلی قابل باور و همدلی بر انگیز ارائه داد.

به‌رسم رعایت عدالت ترجیح می‌دهم در مورد بازی­‌های مجموعه دلدار که امکان تماشای کامل آن‌را نداشتم قضاوتی نکنم. تنها به این بسنده می­‌کنم که انتخاب خوب برادران محمودی در سپردن نقش  قاسم شریفی به بهزاد فراهانی مجال خوبی فراهم کرد تا فراهانی از یکی از فرصت‌­های محدود برای فاصله گرفتن از نقش‌­­های کلیشه شده شلوغ و پُر سر‌و‌صدایی که به آن‌ها شناخته می‌شود فاصله بگیرد.

کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:

https://telegram.me/filmmagazine

آرشیو

کتاب کاریکاتورهای مسعود مهرابی منتشر شد
فیلم ۷۶۰۰ به نویسندگی و کارگردانی بهروز باقری
 اولین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه عباس کیارستمی برگزار شد
فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۵۶)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: