از زمان اعلام نگرهی «پایان تاریخ» توسط فرانسیس فوکویاما بیش از دو دهه میگذرد، اما از اهمیت امر سیاسی در جوامع کنونی چیزی کم نشده است. این در حالی است که در سینمای مستند ما هنوز امر سیاسی بازتاب بسیار اندکی دارد. خوشبختانه دوسه سالیست که - هرچند با شیبی بسیار ملایم - به تولید مستندهای سیاسی اقبال بیشتری میشود. به این مستندها البته انتقادهای زیادی وارد است اما خوش دارم این نقاط ضعف را ناشی از مصایب کوبیدن و هموار کردن مسیر بدانم؛ امید که در ادامه آثاری قویتر، بهسامانتر و با اتکا به نگاههای مستقلتر ساخته شوند.
میرزاجواد
فیلمبردار و کارگردان: سعید فرجی. پژوهشگر: مجتبی کوچکی. صدابردار: نادر علیمردانی. صداگذار: محمدحسین ابراهیمی. تدوینگر: روحالله قاسمی، سعید فرجی. نویسنده گفتار متن: سعید فرجی، مجتبی کوچکی. گوینده: ژرژ پطرسی. تهیهکننده: مهدی مطهر. تهیهشده در خانه مستند انقلاب اسلامی. 28 دقیقه، 1396.
در خلاصه داستانی که در بروشور جشنواره آمده است، موضوع فیلم ورود عکاسی به ایران و استفاده از آن توسط دربار معرفی میشود و البته تبدیل عکاسی به وسیلهای در دست مبارزان مشروطهخواه. اگر فیلم به میرزاجواد - یکی از عکاسان صدر مشروطه - نمیپرداخت، اثری بسیار معمولی میشد و شبیه برنامههایی که از صداوسیما زیاد دیدهایم. اما فیلم با اشاره به مادر میرزاجواد شروع میشود و فاجعهای که گویا برای پسرش رخ داده است و تنها در دوسه دقیقهی پایانی فیلم از آن سخن میرود؛ بدون اتکا به سندی، عکسی، سنگ قبری یا نوشتهای از کتابی. بنابراین میرزاجواد همه چیز دارد اِلا میرزاجواد! مشکل اصلی فیلم این است که از 28 دقیقه زمانش، نزدیکِ 24 دقیقه به تاریخ عکاسی میپردازد و وقتی به شرح واقعهای میرسد که سر میرزاجواد آمد، سهچهار دقیقه بیشتر وقت ندارد و حتی اگر برعکس آنچه گفتم چیز دندانگیری در مورد او داشت، باز مشکل ساختار فیلم حل نمیشد: مقدمهی هیچ داستان و انشا و گزارشی نمیتواند پنج برابر مطلب اصلی باشد. مشکل مضاعف فیلم این است که لحن آن کاملاً از کلیشهی رایج در مستندهای تلویزیونی در مورد قاجار پیروی میکند که قرارست سرتاپای دولت قاجار را به سخره گیرد و آبرویی باقی نگذارد.
رزمآرا: یک دوسیه مسکوت
نویسنده گفتار متن و کارگردان: احسان عمادی. پژوهشگر: احسان عمادی، علی سیفاللهی. فیلمبردار: مصطفی آتشمرد. صدابردار: احمد افشار. صداگذار: یونس اسکندری. تدوینگر: محمدحسین حیدری. گوینده: محمد بحرانی. تهیهکننده: حسام اسلامی. تهیهشده در خانه مستند انقلاب اسلامی. 77 دقیقه، 1396.
اول باید بگویم که رویآوری تهیهکنندگان به تولید و پخش مستندهای سیاسی امر خجستهای است و باید آن را قدر دانست. هرچند گفته شود این امکان برای همهی تهیهکنندگان وجود ندارد و برخی امکان دسترسی به بعضی آرشیوها را ندارند؛ که چنین هم هست. ممکن است گفته شود تهیهکنندگانی خاص پروندههای مهم سیاسی تاریخ معاصر و حتی اکنون را با دیدگاهی خاص به تصویر میکشند، که این هم از آفتهای سینمای مستند این سالهای ماست. این موضوع میتواند یک ایراد مهم باشد و یک هشدار به تهیهکنندگان و مستندسازان که به اهمیت کار خود واقف باشند و نگذارند ایرادهای مذکور، به شاخصهی کارهایشان بدل شود.
به دلیل تراکم برنامه نمایشهای جشنواره، فیلم ترور سرچشمه کار محمدحسین مهدویان را ندیدم، با این حال رزمآرا: یک دوسیه مسکوت از نظر روایت و داستانگویی و همچنین اتکا به اسناد و مدارک اعم از عکس، فیلم یا کتابها، مقالهها و صورتجلسهها و... و در عین حال استفاده از شیوههای بازنمایی پویانمایی، فیلم پروپیمانی است. روشن است که پژوهش مفصلی صورت گرفته است تا تاریکیهای مرتبط با پروندهی تیمسار سپهبد حاجیعلی رزمآرا روشن شود. از ظواهر امر برمیآید که فیلم در بحث از عناصر فداییان اسلام جانب واقعبینی را رعایت کرده است، اما اینکه بر تمامی پروندهی رزمآرا نور افکنده باشد، جای تردید وجود دارد. هرچند فیلم آشکارا بر نفرت یا واهمهی محمدرضا پهلوی از رزمآرا و نقش وزیر دربار یعنی اسدالله علم در آمادهسازی صحنه برای اجرای موفق ترور تیمسار و موارد دیگر انگشت میگذارد، اما از کنار برخی اسناد هم میگذرد که در همین بیست سال اخیر چاپ شدهاند. اکنون روشن شده است که تصمیم ترور رزمآرا توسط جمعی از بلندپایهترین فرماندهان ارتش، دربار و با تصویب شخص محمدرضاشاه گرفته شده است. اما گذشته از اینها امری که میتوانست فیلم را بسیار پربارتر کند، خود رزمآرا بوده که بهعنوان یک شخصیت برجسته از درون نظام حکومتی، هدفش بهبود اوضاع بوده و در این مسیر نه تأیید مقامهای رده اول حکومت را داشته و نه موافقت احزاب سیاسی میهنپرست کشور را؛ موقعیتی کاملاً تراژیک که افراد مستقل و صاحب نفوذی همچون رزمآرا را بهسادگی قربانی میکند.
بانو قدس ایران
نویسنده گفتار متن و کارگردان: مصطفی رزاقکریمی. پژوهشگر: زهرا بنیپور، اعظم بهروز. فیلمبردار: محمدرضا تیموری. صدابردار: شاهین پورداداشی. صداگذار و تدوینگر: محمد پورفر. آهنگساز: صبا ندایی، آرمین خیرابی. تهیهکننده: مؤسسهی فرهنگی عروج. 80 دقیقه، 1396.
فیلم خوبی در مورد شخصیتی احترامبرانگیز، مستقل و چندلایه یعنی بانو خدیجه ثقفی همسر رهبر فقید انقلاب اسلامی. هرچند برخی دوستداران تاریخ معاصر با این جوانب از زندگی بانو ثقفی - ملقب به قدس ایران - آشنایی داشتهاند، اما نزدیک شدن به این ماجرا در قالب فیلمی مستند، کار آسانی نبوده است. ورود به این حیطه هرچند بسیار پرمخافت مینماید اما کارگردان از ورود به این عرصه واهمه نکرده و تلاش وافری برای روشن نمودن ابعاد این شخصیت مهم اما ناشناختهی تاریخ معاصر ایران داشته است. هرچند از خود بانو ثقفی فیلمهایی به صورت مصاحبه وجود ندارد و از او تنها نوار صوتی مطولی شنیده میشود و معدود عکسهایی موجود است، اما گفتار متن که در جهت بسط محتوای نوار صوتی و از لابهلای غور در خاطرات خاندان خمینی استخراج شده و به رشتهی تحریر درآمده است، باعث شده خلل قابل ملاحظهای ایجاد نشود. این حاشیهی صوتی بر نکتههای بسیار ریزی از زندگی بانو قدس ایران و همسر قدرتمندش انگشت میگذارد و با یاری گرفتن از خاطرات اطرافیان این زوج، سبب میشود به شناختی غیرسیاسی و غیررسمی از این خاندان تأثیرگذار دست یابیم که تنها افراد آشنا یا متصل به خانوادههای روحانی، از آن آگاهی دارند. البته به دست دادن تعریفی دقیقتر از این ریزهکاریها نیازمند دیدار مجدد فیلم است که در وقت اکران بدان خواهیم پرداخت. اما در همین فرصت کوتاه نمیتوانم تأسف عمیق خود را از کیفیت بسیار پایین تصویرهای آرشیوی فیلم ابراز نکنم، صد حیف!
1989
فیلمنامهنویس و کارگردان: آندرس اوسترگارد. فیلمبردار: سایمن پلو. تدوینگر: پرنیل بک کریستنسن، سیلویا روسز، رکا لمنی. تهیهکننده: لیس لنس مولر. محصول دانمارک، 90 دقیقه، 2014.
درامی سیاسی در مورد سقوط پردهی آهنین. در 1988 و در مجارستان سوسیالیستی برای نجات اقتصاد کشور از سقوط، میکلوش نمِت به عنوان نخستوزیر انتخاب میشود. اما او با حزب وابسته به کشور شوروی که حاضر به انجام کودتایی دیگر مانند کودتا علیه ایمره ناگی در 1956 است، چه خواهد کرد؟ این فیلم را میتوان کلاس درسی برای کارگردانی شخصیتهای حی و حاضر از ماجرایی مربوط به دهههای پیش و درآمیختن روایت این شخصیتها با اسناد موجود دانست که به صورت عکس، نوشته، نوارهای صوتی و فیلم وجود دارند. نقش جستوجوی بسیار پردامنهای که سازندهی فیلم در آرشیوهای چند کشور: شوروی، مجارستان، آلمان و شاید چند جای دیگر کرده و تنظیم فیلمنامه بر اساس این پژوهش گسترده، در ساختار نهایی فیلم انکارناپذیر است. تدوین فیلم بر اساس تمام دادههای آرشیوی و تصاویر شخصیتهای حاضر، با چنان نظم و دقت و ظرافتی انجام گرفته است که هیچ دستکمی از فیلمهای دراماتیک پیچیده و داستانی ندارد و بهراحتی تماشاگر را با خود همراه میکند.
***
توضیح: چنانچه در مصاحبه با فیلمبرداران باسابقهی سینمای مستند ایران یعنی رضا پورصمدی، ارسطو مداحی گیوی و محمدرضا تیموری - در کتاب سال سینمای ایران، سال 1396 از انتشارات ماهنامه «فیلم» - آمده است، برای تعریف جایگاه یک شخص که با هدایت یک یا چند دوربین، برای یک فیلم، یک سری تصویر تولید میکند، واژهی تصویربردار، ناصحیح و واژهی درست، فیلمبردار است. به همین دلیل نگارنده از کاربرد واژهی تصویربردار اجتناب کرده است.