نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

سینمای ایران » نقد و بررسی1396/05/02


مرثیه‌ای برای یک کودک

نگاهی به «سوگ» ساخته‌ی مرتضی فرشباف

خشایار سنجری

 

اکران نشدن فیلم‌های اول کارگردانان جوان ایرانی در سال‌های اخیر به اصلی نانوشته تبدیل شده است؛ آثاری که با بی‌مهری سینماداران و دفاتر پخش مواجه می‌شوند یا سازندگان‌شان در پیچ‌وخم راهرو‌های اداره‌های صدور پروانه‌ی نمایش از نفس می‌افتند و در نهایت آثارشان برای مدتی طولانی بایگانی می‌شوند. نتیجه این‌که فیلم‌اولی‌هایی که به هر دلیل نمی‌توانند لابی و فیلم‌شان را از محاق تحمیلی خارج کنند، سراغ فیلم دوم می‌روند و مسیر جدیدی را چه در فرم و چه در محتوا در پیش می‌گیرند؛ و مخاطبان سینما وقتی با این کارگردانان آشنا می‌شوند که فیلم دوم آن‌ها رنگ پرده را به خود می‌بیند. آن‌جا (عبدالرضا کاهانی، 1387)، فصل باران‌های موسمی (مجید بزرگر، 1388) و مهمونی کامی (علی احمدزاده، 1392) تنها نمونه‌هایی از این دست فیلم‌ها  هستند. البته گاهی وقت‌ها هم این توقیف‌ها، بانی تغییرهای مثبتی در سبک فیلم‌ساز می‌شود مثل کاهانی، و گاهی نیز فیلم‌ساز را به سمت دیگری می‌برد مثل مرتضی فرشباف که سوگ به عنوان فیلم اولش بهانه‌ی نگارش این یادداشت شده است. بهمن دومین فیلم فرشباف و اولین فیلم نمایش‌داده‌شده‌ی اوست که بیش از‌ هر چیز، سرشار از خلاقیت‌های بصری هومن بهمنش در فیلم‌برداری‌‌‌ست تا نوآوری‌های فرشباف در مقام کارگردان. اما سوگ ایده‌ی مرکزی درخشان و پرداختی متمایز دارد.

قصه‌ی سوگ در یک مقطع زمانی کوتاه از زندگی سه همسفر اجباری روی می‌دهد؛ بازه‌ای که حتی به نصف روز هم نمی‌رسد. کارگردان پیشینه‌ی شخصیت‌هایش را به تصویر نمی‌کشد اما در طول فیلم و با رویکردی قطره‌چکانی، اطلاعاتی را در اختیار بیننده قرار می‌دهد که کم‌حجم و فارغ از تأکیدند. در واقع تمرکز فرشباف بر برشی از زندگی عرشیا، کامران و شراره است که تصمیم‌ها و الگوی عملکرد‌‌شان در ‌هم گره خورده است. او از تأکید بر آینده‌ و سرنوشت شخصیت‌هایش پرهیز می‌کند تا با این روش و رویکردی مینی‌مالیستی تصویری از تقابل هراس‌انگیز مرگ و زندگی نمایش دهد و در دام گزافه‌گویی و ترسیم مقوله‌های غامض فلسفی نیفتد. فرشباف از به تصویر ‌کشیدن والدین عرشیا خودداری می‌کند تا از مشکل‌های حاشیه‌ای زناشویی و جزییات درگیری آن‌ها فاصله بگیرد و محور اصلی مباحثاتش را بیش از پیش در ذهن مخاطب تثبیت کند. فیلم‌ساز به دنبال کشف مقصر اتفاق‌ها نمی‌رود و دیالوگ‌ها را نیز طوری هدایت می‌کند که ذهن بیننده را به سمت‌و‌سوی قضاوت پیرامون مسببان سیه‌روزی عرشیا نبرد. گفت‌وگوها طوری طراحی شده‌اند که بتوان به‌شکل تدریجی در جریان تحول‌های روحی سه همسفر قرار گرفت و لذت مکاشفه را در بیننده بیدار کرد؛ لذتی که با سفر درونی سه همسفر منتقل می‌شود.

نگرش عباس کیارستمی در جای‌جای سوگ جریان دارد. او انسان‌های عادی را در موقعیتی خاص قرار می‌‌داد و از پارادوکس ذاتی بین این دو مورد، درامی خلق می‌کرد که میانه‌ای با درام‌های جریان اصلی سینما نداشت. آقای بدیعی در طعم گیلاس یا گروه فیلم‌برداری در باد ما را خواهد برد نمونه‌هایی از این موقعیت محبوب در سینمای کیارستمی‌اند. در سوگ نیز شاهد آدم‌هایی هستیم که در شرایطی ویژه قرار گرفته‌اند و کنشمندی‌شان شباهتی به قهرمانان درام‌های آشنای سینما ندارد. شکل‌گیری درام در خودرو، مناظر غیرشهری، رویکرد مینی‌مال در قصه‌گویی و پرداخت داستان، اکستریم لانگ‌شات‌های متعدد و عدم استفاده از موسیقی متن، بخش دیگری از شباهت فرمی سوگ به آثار کیارستمی (به‌خصوص باد ما را خواهد برد) را بازگو می‌کنند.

اما سوگ با تمام شباهت‌هایش به سینمای کیارستمی و سبک مینی‌مال او، دارای هویتی مستقل و نگرشی متفاوت است. فرشباف نگاهی روان‌کاوانه به زندگی زوجی کرولال دارد که در جهانی مملو از پلشتی می‌خواهند گلیم‌شان را از آب بیرون بکشند. کندوکاو فیلم‌ساز در زوایای پنهان این رابطه پایانی ندارد. این در حالی‌ست که کیارستمی با توجه به نگرش واقع‌گرایانه‌اش کم‌تر سراغ مشکل‌های زوج‌ها و کنکاش در عمق روابط زناشویی می‌رفت (البته بدون در نظر ‌گرفتن گزارش).

فرشباف با حذف عنصر حیاتی صدا از دیالوگ‌ها به خلق روابط انسانی پرداخته و کمینه‌گرایی را به اوج رسانده است. کیارستمی در طعم گیلاس گفت‌وگوهای پیرمرد و آقای بدیعی در پاترول را در نمایی اکستریم لانگ و بدون نمایش چهره‌ی شخصیت‌ها به تصویر می‌کشد تا نشان دهد کنش‌ها و حس گفتمان آدم‌ها را می‌توان فارغ از شکوه نماهای مدیوم و کلوزاپ و ضرباهنگ مصنوعی حاصل از کات‌های پی‌در‌پی و در عوض با یک پلان‌سکانس بدون موسیقی متن انتقال داد. فرشباف نیز در سوگ زوجی را انتخاب کرده است که به علت ناتوانی‌شان در تکلم، ظاهراً توانایی انتقال حس درام را ندارند اما در کشاکش درگیری‌ها، فیلم‌ساز با بهره‌گیری از نماهای اکستریم لانگ و کاربرد زیرنویس، دنیای شخصیت‌ها را تصویر می‌کند بدون آن‌که مخاطب را درگیر فضا‌های عاطفی و ترحم‌بر‌انگیز کند.

فرشباف در ابتدای فیلم، مشاجره‌های والدین عرشیا را با صدای خارج از قاب ترسیم می‌کند و فضای متشنج حاکم بر خانه را گزارش می‌دهد؛ نمایی که در سیاهی مطلق است و بر تک‌افتادگی و محنت‌زدگی عرشیا اشاره دارد. تماشاگر در لحظه‌هایی با افتادن نور ماشین متوجه حضور عرشیا می‌شود اما سیاهی مجدد بر اتاق و سرنوشت عرشیا حاکم می‌شود. جنجال کلامی زوج، بالا می‌گیرد اما تصویری از آن‌ها دیده نمی‌شود. زوج دوم برعکس زوج اول توانایی تکلم ندارند. تضاد حاصل از این دو موقعیت بار درام را بر دوش می‌کشد و اطلاعاتی تکان‌دهنده راجع به روابط پویای انسانی و تفاوت‌های عمیق انسان‌ها منتقل می‌کند. فرشباف در اکثر نماهای داخل ماشین‌، از نمای دو‌نفره (توشات) استفاده کرده است اما با گذشت زمان فیلم، وقتی عرشیا از لحاظ روحی بیش‌تر به والدین احتمالی آینده‌اش خو می‌گیرد، نماهای سه‌نفره‌ی بیش‌تری را در انتهای فیلم می‌بینیم که نمونه‌ی تأکید‌شده‌ی آن نمایی‌ست که هر سه نفر در خودرو مشغول خوردن غذا و گوش دادن به موسیقی‌اند. موسیقی گوش دادن عرشیا همراه زوجی کر‌و‌لال حکایتی‌ست که عدم ارتباط صحیح والدین اصلی عرشیا با فرزندشان را گوشزد می‌کند؛ والدینی که گوش شنوایی برای پسرشان نداشتند و او را به باد رهایی سپرده بودند. اما فصل پایانی سوگ تا جایی پیش می‌رود‌ که با فرار عرشیا به تونل و نمایی از داخل تونل که نیمی از آن سیاه و نیمه‌ی دیگرش روشن است، آینده‌ی عرشیا به ذهن متبادر می‌شود؛ نمای نقطه‌نظری از عرشیا.

تلخی داستان سوگ تا حدی‌ست که اگر حلاوت حضور برخی نقش‌های مکمل نبود، تحمل این حجم از اندوه برای بیننده غیرممکن می‌شد. شوخی‌های تعمیرکار و امدادگر، از یک سو فضای غم‌زده‌ی قصه را تلطیف می‌کند و از سوی دیگر رسالت تفهیم روابط زناشویی را دارد که با وجود تمام پستی‌ها و بلندی‌هایش با نوعی احترام همراه است (مثل مرد ترکمن که در نهایت با دلی خوش زنش را به عروسی می‌برد). حضور مرد امدادگر در سوگ با حضور پیرمرد در طعم گیلاس و پدربزرگ در خانه دوست کجاست؟ قرینگی دارد و هر دو سرمنشأ تغییرهای اساسی در احوال روانی شخصیت‌ها می‌شوند؛ حضوری کوتاه اما مؤثر که مسیر تصمیم‌های شخصیت‌ها را دستخوش تحول می‌کنند.

کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:

https://telegram.me/filmmagazine

آرشیو

فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۳۰)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: