بفتای سبز
هالیوود ریپورتر: تعدادی از گوشتخواران دعوتشده به مراسم بفتا از شنیدن اینکه برگزارکنندگان بفتا برخلاف اسکار و گلدن گلوب قرار نیست غذای تمام سبزیجات برای مهمانان آماده کنند خوشحال شدند. یکشنبه شب، پس از برگزاری مراسم و اهدای جوایز در رویال آلبرت هالِ لندن، پیشغذا و دسر گیاهی سرو میشود و بین این دو ساندویچ مرغ. اما سرآشپزهای مراسم سعی کردند تا غذای اصلی تمام گوشتی نباشد و گیاهخواران هم از آن لذت ببرند. مهمانانی که میخواهند رژیم غذایی کامل گیاهی خود را حفظ کنند میتوانند مرغها را کنار بزنند و از عدس و گل کلم معطر بههمراه پوره سیبزمینی، چغندر کبابی و جعفری لذیذ لذت ببرند. میز شام گیاهی یکی از کارهاییست که آکادمی بریتانیا برای محدود کردن انتشار گاز کربن انجام داده است. (به لطف همکاری شرکت آئودی با بفتا) ماشینهایی که ستارگان سینما را به فرش قرمز میرسانند برقیاند و برای اولین بار در اطراف فرش قرمز از لامپ الایدی کم مصرف استفاده میشود؛ برای تولید فرش قرمز نیز از مواد پلاستیکی استفاده نشده و 100% قابل بازیافت است. به نامزدهای مطرح حاضر در بفتا بستهای شامل نوشیدنی و لوازم گران قیمت آرایشی داده میشود؛ برگزارکنندگان بفتا به کمک کمپانی گراندتروث پاکت این بستهها را متناسب با محیط زیست تهیه کردند. تمام جزئیات تدارک دیده شده برای این مراسم دقیق بررسی شده و حتی بلیت سینما و بروشورها هم 100% قابل بازیافت هستند. البته امسال تعداد بلیتهای چاپی بهطور چشمگیری کاهش پیدا کرده و خیلیها ترجیح دادند بلیت دیجیتالی خریداری کنند. پیپا هریس، رئیس بفتا، اعلام کرد: «استفاده از کالاهای متناسب با محیط زیست و قابل بازیافت مهمترین هدف ما است و برای این مراسم روی آن خیلی تاکید شده اما با وجود تمام تلاشهای ما چند مورد کوچک تجدیدپذیر نیستند.» با توجه به اینکه اعضای بفتا برای حملونقل خود از وسایل نقلیه با سوخت فسیلی استفاده کردند، آکادمی بریتانیا برای ایجاد تعادل در میزان کربن تولید شده به کمک متخصصان گروه Mossy Earth در اسکاتلند دهها اصله درخت کاشته و از آنجایی که مهمانانِ مراسم هم با هواپیما به بریتانیا سفر میکنند آکادمی قصد دارد دوباره به کمک همان گروه چند اصله دیگر بکارد. امسال اولین باری است که بفتا نشان آلبرت را به فیلمی اهدا میکند که هنگام ساخت آن کمترین میزان آلودگی تولید شده. بهگفته هریس 1917 اولین فیلم مهم بریتانیایی است که سازندگان آن میزان تولید آلودگی را زیر نظر گرفتند و آلبرت هم نتیجه بهدست آمده را تحلیل و ارزیابی کرده. بفتا چند سالیست که با آلبرت همکاری میکند تا مطمئن شود مهمترین شب سال بدون تولید گاز کربن برگزار میشود. هریس در ادامه صحبتش گفت: «متوجه شدیم دیگر تلاش یک نفر پاسخگو نیست و همه برای رسیدن به این مهم باید با هم متحد شوند. وضعیت فوقالعادهای برای محیط زیستمان بهوجود آمده؛ مردم موظف به پذیرفتن شیوه جدید زندگی هستند و باید آن را به اطرافیانشان آموزش دهند. شاید افرادی برایمان پشت چشم نازک کنند اما کی به آنها اهمیت میدهد؟»
سینمای پر خواستار کره جنوبی
گاردین: بونگ جون-هو، کارگردان کرهای فیلم انگل، در بیستواند سالگی در سئول در خانه بچه پولداری شروع به تدریس کرد و با تجربهای که در آنجا بهدست آورد ایدهی داستان انگل به ذهنش رسید؛ بدون شک در آن زمان او حتی تصورش را هم نمیکرد انگل وارد بخش مسابقه اسکار شود. در طول تاریخ هیچ فیلم کرهای حتی نامزد جایزه بهترین فیلم نشده و اگر این فیلم نتواند جایزهای دریافت کند باز هم شاهکار کرده. انگل، داستان کمدی غمگین خانواده سئولی از طبقه کارگر توجه تماشاگران آمریکایی را بهخود جلب کرده است. حالا هم نامش در 6 بخش آکادمی اسکار قرار گرفته و انتظار میرود بیشترین تعداد جایزه را بگیرد؛ خیلیها اطمینان دارند تا ما بهخودمان بیاییم فیلم جوایز اسکار را یکی پس از دیگری گرفته و به خانه برده. اگر در شب اهدای اسکار انگل جایزه بهترین فیلم را بگیرد، کره جنوبی بهعنوان مهد خلاقیت شناخته و به الهام بخشترین مکان روی زمین برای ساخت فیلمهای ارژینال تبدیل میشود. وقتی سال 2004 فیلمِ پارک چان-ووک به نام اولدبوی اکران شد احتمالا هیچ فیلمبین حرفهای نمیتوانست پیشبینی کند که مسیر سینمای کره تغییر کرده است. خشونت استخوانشکن و موضوع مهیج اولدبوی منحصربهفرد است؛ این خصوصیت امضای سینمای کره شده و با دیگر کشورهای آسیایی متفاوت است.
حالا بعد از حدود 15 سال سینمای کره (مانند شخصیت اصلی داستان اولدبوی) از حبس درآمده و برای جهانیان جذاب شده. چراغی که پارک با فیلمش روشن کرد در دیگر فیلمهای کرهای هم دیده شد و بهنظر میرسد این موج جدید واکنشی در برابر تحولی نامطلوب در تاریخ معاصر این کشور باشد. کمی پیش از زمانی که پارک فیلم اولدبوی را بسازد، کره به سمت توسعه اقتصادی حرکت کرد و دوران خوفناک قانونهای نظامی را از سرراه برداشت. فیلمسازان این کشور با تغیرات بهوجود آمده سازگار شدند و توانستند نوع جدیدی از سینما شگفتانگیز کره را خلق کنند و بهلطف سهمیهبندیهای جدید، سینماها موظف شدند 146 روز از هر سال فیلمهای ساخت وطن را اکران کنند. فیلم تمام کارگردانان موج نو کره ویژگیهای مشترکی دارند. بونگ، پارک و کانگ جی-گیو (کارگردان فیلم شیری) از نسلی هستند که در دهه 1980 شورشهای مدنی و پایان یافتن حکومت دیکتاتوری نظامی را به چشم دیدند و با تمام وجود تجربه کردند. همه آنها دانشجویانی بودند که با همکلاسیهای دموکراسیخواهشان جمع میشدند و فیلمهایی که براساس قانون اجازه پخش نداشتند تماشا میکردند. درنتیجه داستان آنها مسائلی را دربر گرفت که ذهن مردم کره را به خود مشغول کرده بود و امکان صحبت کردن دربارهشان وجود نداشت؛ اختلاف بین کره جنوبی و کره شمالی کمونیست یکی از دغدغههای پارک بود و بههمین دلیل او فیلم منطقه امنیتی مشترک را ساخت و کانگ هم فیلم جنگی پرهزینه Taegukgi و شیری را کارگردانی کرد؛ شیری درباره تعدادی جاسوس کمونیست است که چند بمب در سئول جاسازی میکنند. بعد از چند سال بیان عقده و مسائل جنگ و درگیری بین دو کره ازبین رفت اما تلاش جدیدی شکل گرفت تا کارگردانی مانند بونگ در 2003 فیلم خاطرات قتل، شاهکار سینمایی خود را بسازد؛ اثر درباره قاتلی زنجیرهای است و کارگردان ازطریق فیلمش دوران دیکتاتوری، وحشیگری و بیکفایتی را نشان میدهد. حتی فیلم بهظاهر پاپکورنی او به نام میزبان (2006) بهطور زیرکانهای میگوید این دانشمند احمق آمریکایی بود که ماده شیمیایی را در رودخانه هان ریخت و باعث ساخته شدن این اثر شد و بدون شک بونگ خواسته با فیلمش به حضور نظامی آمریکا در شبه جزیره کره کنایهای زده باشد. بقیه فیلمسازان کره جنوبی مضمون مشابهی برای فیلمهایشان انتخاب کردند. زهرآلود شدن کشور با نوع نظام سرمایهداری آمریکا در انیمیشن پادشاه خوکها (2011) و سوختن (2018) ساخته لی چانگ-دونگ نمایان است. همین دیدگاه مشترک در میان هنرمندان باعث شده دستهای از کارگردانان بااستعداد در ژانر خاص خود ظهور پیدا کنند: کارگردانانی مانند بونگ، پارک، کیم جی-وون (کارگردان فیلم در ژانر تریلر من شیطان را دیدم)، یان سنگ-هو (فیلم ترسناک قطارِ بوسان، درباره مردگان متحرک) و نا هانگ-جین (کارگردان شیون (2016)). سال 2007 سهمیه اکران فیلمهای داخلی کاهش یافت و تعدادی فیلم ارژینال در میان برنامهریزی سینماها گم شدند. بونگ و پارک دیگر کارگردانان بینالمللی محسوب میشوند و انگلیسی زبانان زیادی هوادار آنها هستند. اما سوالی که ذهن ما را به خود مشغول کرده این است که اگر بونگ اسکار امسال را درو کند و (بعد از ساختن برف شکن و اوکجا به زبان انگلیسی) مجبور شود به کشورش بازگردد و بخواهد فیلمی کوبندهتر از قبل درباره نابرابریهای اجتماعی بسازد آیا تماشاگران کرهای آماده حمایت از او هستند؟
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: