گروه موسیقی انگلیسی «کویین» با آدام لَمبِرتِ خواننده، مراسم آکادمی یکشنبه شب را با اجرای پرشوری از قطعهای دوگانه از ترانههای «ما شما را به جنبوجوش میاندازیم» و «ما قهرمانیم» آغاز کرد؛ قطعهای از سال 1977 که در اصل فرِدی مِرکوری آن را خوانده بود. تام کروز، آکتِیویا اسپنسر و جنیفر لوپز از جمله حاضرانی بودند که این اجرا را همراهی کردند و البته که رامی مالکِ سرخوش نیز در تصاویر دیده شد؛ بازیگری که در فیلم زندگینامهای «کویین» یعنی راپسودی بوهمی نقش این موسیقیدان سرشناس را بازی کرده است.
راپسودی بوهمی فیلمی است که با چهار اسکارِ بهترین بازیگر مرد اصلی، تدوین، میکس صدا و تدوین صدا، بیشترین تندیس طلایی را در میان سایر نامزدها به دست آورد و با توجه به اینکه رویهمرفته در پنج بخش نامزد بود، بالاترین میزان موفقیت را برای سازندگانش رقم زد؛ از این رو شاید بتوان این فیلم را که حواشی تولیدش بسیار بود و حتی به اخراج کارگردان اصلیاش براین سینگر منجر شد، برنده اصلی نودویکمین دوره مراسم آکادمی تلقی کرد؛ مراسمی که سالهاست از قابلپیشبینیبودن برندگانش به عنوان یکی از علتهای مهم کاهش تماشاگرانش یاد میشود (به عنوان مثال، به آخرین پیشبینیهای کریستوفر تپلی نویسنده سایت «ورایتی» - که پنجشنبه در همین جا ترجمهاش را تقدیمتان کردیم - مراجعه کنید تا ببینید برندگان نهایی چهطور پیشبینی شده بودند و در اسکار امسال با چه درصدی از شگفتی روبهرو شدیم). اما راپسودی بوهمی که از نگاه عموم منتقدان یکی از بهترینهای سال به شمار نمیرود و در نهایت فقط یک فیلم خوب است، در گیشه یکی از موفقترینهای سال بوده و در کل به فروشی نزدیک به 850 میلیون دلار دست یافته است.
فیلمهای روما، بلک پنتر و کتاب سبز هم با سه اسکار در رتبه بعدی قرار گرفتند. اما موفقترین سینماگر این دوره بیتردید آلفونسو کوارون است که یکشبه سه جایزه مهم بهترین فیلم خارجیزبان، بهترین کارگردان و بهترین فیلمبردار را برنده شد تا علاوه بر اینکه نخستین کارگردانی است که برای فیلمبرداری فیلم خودش نامزد شد، حالا برنده این جایزه هم باشد و رکوردی فوقالعاده را در تاریخ اسکار ثبت کند. بلک پنتر طبق انتظار با اهدای جوایز فنی مورد حمایت اعضای آکادمی قرار گرفت اما جالب است که بجز بهترین موسیقی متن که پیروزیاش پیشبینی میشد، در بخشهای بهترین طراحی صحنه و لباس همه را غافلگیر کرد و این جوایز را از دست درام تاریخی و کمدی سیاه سوگلی - که شانس اصلی تصاحب جوایز این بخشها تصور میشد - ربود. روث کارتر و هانا بیکلِر بهترتیب با کسب اسکارهای بهترین طراحی لباس و طراحی صحنه به اولین زنان سیاهی بدل شدند که این تندیسها را به خانه بردند.
اولیویا کولمن برای بازی درجه یک خود در سوگلی (یورگوس لانتیموس) برنده اسکار بهترین بازیگر زن اصلی شد و بجز یالیتزا آپاریسیو، ملیسا مککارتی و لیدی گاگا بر رقیب اصلیاش گلن کلوس چیره شد که پیش از این جوایز گلدن گلوب و اتحادیه بازیگران را برای ایفای نقش در همسر برنده شده بود و خیلیها فکر میکردند در هفتمین نامزدیاش، بالأخره مجسمه طلایی را به خانه خواهد برد. کولمن چنین به کلوس ادای احترام کرد و بهنوعی ناراحتی خودش از پیشی گرفتن از وی را ابراز کرد: «گلن کلوس تو مدتهاست که الگوی بیهمتای منی و این اتفاقی نیست که آرزویش را داشتم.»
کتاب سبز (پیتر فارلی) که داستان رفاقت دور از انتظار یک قلدر سرسخت و یک موسیقیدان سیهچرده است، بهترین فیلم سال نامیده شد تا نتفلیکس و درام سیاهوسفید تحسینشدهاش روما - که بیش از 25 میلیون دلار برای تبلیغاتش در فصل جوایز خرج شد - در این بخش ناکام بماند. جوایز بهترین فیلمنامه اریژینال (پیتر فارلی، نیک والِلونگا و براین کوری) و بهترین بازیگر مرد مکمل (ماهرشالا علی) هم نصیب کتاب سبز شد. این دومین اسکار علی است که پیش از این برای ایفای نقش یک موادفروش سمپاتیک در مهتاب درخشیده و برنده شده بود. او گفت: «من برای رسیدن به جوهر این پیانیست، دکتر دان شرلی، تا نهایت توانم پیش رفتم.» این حرفها در حالی است که خانواده شرلی کتاب سبز را اقتباس و تصویری نادرست دانستهاند و برادر بازمانده این موسیقیدان، دکتر موریس شرلی، فیلم را «سمفونی دروغها» خوانده است. البته اینها تنها حواشی فیلم نیستند و سابقه پیتر فارلی در تحمیل خودش به بازیگران در دهه 1990 و دورانی که کمدی میساخت تا توییتهای ضدمسلمانان تهیهکننده فیلم، نیک والِلونگا هم از دیگر جنجالهای پیرامون این فیلم موردتوجه محسوب میشوند.
اما جالب بود که مراسم بیمجری امسال که در چند دهه اخیر بیسابقه بود (و آخرین بار در سال 1989 بدون مجری برگزار شده بود که نتیجهاش فاجعهآمیز بود) بهشدت سیاسی از کار درآمد و تعداد قابل توجه و حتی رکوردشکنی از سینماگران سیاهپوست و زنان در آن مورد قدردانی قرار گرفتند. توجه به اقلیتها در نطق رامی مالک برنده اسکار بهترین بازیگر مرد اصلی (که اشاره کرد پسر مهاجرانی مصری است با تجربههایی مشابه شخصیتی که بازی کرده) چنین خودش را نشان داد: «ما فیلمی درباره یک همجنسگرا و مهاجر ساختیم که زندگی خودش را بیشرمساری زیست. این واقعیت که من در تجلیل از او و این داستان، امشب با شما سهیم شدهام، اثباتی است بر اینکه ما مشتاق چنین داستانهایی هستیم.» در این خصوص برخی اهداکنندگان جوایز آکادمی بدون اشاره به نام دانلد ترامپ، ریاستجمهوری آمریکا، علیه سیاستهای مهاجرتی او موضع گرفتند؛ مثلاً خاویر باردم در جریان اهدای اسکار بهترین فیلم خارجیزبان گفت: «هیچ مرز و دیواری نمیتواند جلوی نبوغ و استعداد را بگیرد.»
اگر خیابان بیل میتوانست حرف بزند به کارگردانی بری جنکینز (مهتاب) یکی از فیلمهای قدرندیده امسال بود که دستکم اسکارش در بخش بازیگر زن مکمل قطعی به نظر میرسید؛ اتفاقی که روی داد و رِجینا کینگ که تقریباً تمامی جوایز را برای بازی تحسینشدهاش گرفته بود، تندیس را به دست گرفت و با چشمانی اشکبار از جیمز بالدوین نویسنده که رمانش منبع الهام فیلم قرار گرفته و همین طور مادرش تشکر کرد و گفت: «اگر اینجا ایستادهام و شایسته به نظر میرسم به این خاطرست که نمونه همان آدمی هستم که مورد حمایت و عشقورزی قرار گرفته است. خدا بزرگ است...» ستارهای متولد میشود (بردلی کوپر) هم که در ابتدای فصل جوایز یکی از فیلمهای محبوب بود، در جریان کمپین و رقابت خستهکنندهاش بهتدریج از دور خارج شد و سرانجام اسکار بهترین ترانه را برای Shallow نصیب لیدی گاگا کرد.
امسال اسکارها در حالی اهدا شدند که صنعت سرگرمی تغییرهای چشمگیر و تحولسازی را تجربه میکند؛ و کمپانیها یکی پس از دیگری با هم ادغام میشوند تا ثبات و قدرت بیشتری پیدا کنند، و فناوریهای مختلف، شیوههای سنتی کسبوکار در این صنعت را کاملاً به چالش کشیدهاند. به عنوان نمونه، کمپانی فاکس قرن بیستم که با بیست نامزدی اسکار از همه استودیوها جلوتر بود، به آیندهای نامعلوم چشم دوخته است و تا همین جا، بخش اعظمی از این غول عرصه سینما و تلویزیون به والت دیزنی فروخته شده است؛ و هزاران نفر در انتظار از دست دادن کارهای خود در پی این ادغام بزرگ بهسر میبرند!
در این میان استودیوهای بزرگ هالیوود به طور گستردهای از ساخت درامهای تیرهوتار و تفکربرانگیز پرهیز دارند؛ آثاری که معمولاً در زمره فیلمهای محبوب رأیدهندگان آکادمی قرار میگیرند. در عوض، آنها حسابی خودشان را درگیر ساخت فیلمهای ابرقهرمانی کردهاند و به این ترتیب، ذائقه عمومی و سلیقه اسکاریها در سالهای اخیر بهشدت از هم دور شده است. در صورتی که طی سالهای گذشته اعضای آکادمی فیلمهای مستقلی مانند مهتاب و بردمن را به امثال انتقامجویان ترجیح داده بودند، امسال با ترکیب متفاوتتری مواجه شدیم و بلک پنتر به اولین فیلمی بر اساس کتابهای مصور بدل شد که نامزد اسکار بهترین فیلم شد و اسپایدرمن: در جهان اسپایدر اسکار بهترین انیمیشن را دریافت کرد.
سه سال بعد از جنبش «اسکار کاملاً سفید» #OscarsSoWhite و انتقاد گسترده از عادت آکادمی در بیاعتنایی به بازیگران و هنرمندان رنگینپوست، امسال علاوه بر ماهرشالا علی و رجینا کینگ که اسکارهای مکمل را برنده شدند، اسپایک لی، کارگردان بزرگ کار درست را انجام بده نیز اولین مجسمه خود را برای مشارکت در نگارش فیلمنامه کلنزمن سیاه برنده شد. همین چند روز پیش بود که ساموئل ال. جکسن اظهار امیدواری کرده بود که آکادمی با اهدای اسکار به لی، هم برای او و هم برای خودش، تاریخساز شود وگرنه به نظر جکسن، میراث فیلمسازی چون لی بهمراتب بزرگتر از این تندیس طلایی است. به هر حال، لی هم یکی از سینماگرانی بود که اسکار را سیاسی کرد و البته صریحتر از خیلیها گفت: «انتخابات ریاستجمهوری 2020 نزدیک است. بیایید بسیج شویم... و میان عشق و نفرت انتخاب کنیم. بیایید کار درست را انجام بدهیم.» ناگفته نماند که اسکار امسال و بیاعتناییهای آشکارش به فیلمسازان زنی که برخی بهترین فیلمهای کارنامهشان را ساختند ولی حتی نامزد تندیس هم نشدند، میتواند آغازگر جنبش تازهای مثلاً با عنوان «اسکار کاملاً مردانه» باشد!
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine
[ورایتی]