رابرت دنیرو سکوتش را شکست: «رأی مردم قویتر از بمبهاست»
دنیرو در واکنش به بمب لولهای دستسازی که برایش فرستاده شده بود، بیانیهای منتشر کرده است. دو روز پیش در صبح 25 اکتبر (3 آبان) مأموران شهر نیویورک با بسته مشکوکی مواجه شدند که به دفتر دنیرو در ترایبکا فرستاده شد. روی این بسته یک آدرس چاپی مشابه نمونههایی دیده شد که حاوی مواد منفجره بودند و یک روز قبل از آن برای باراک اوباما، هیلاری کلینتن و دفاتر سیانان فرستاده شده بودند. دنیرو در بیانیهاش آورده است: «از خدا ممنونم که هیچکس آسیب ندید و از مأموران امنیتی و مجریان قانون هم به خاطر شجاعت و ابتکارشان در حفاظت از ما تشکر میکنم. چیزی هست که قویتر از این بمبهاست و آن، رأی شماست. مردم باید رأی بدهند!» دنیرو یکی از منتقدان رک و بیپرده دانلد ترامپ است و این تنها ویژگی مشترک تمام کسانی است که این بستههای مشکوک را دریافت کردهاند. دنیرو در طول سال گذشته بارها علیه ترامپ صحبت کرد و او را «مرد دیوانه» و «فرومایه» خطاب کرد؛ و حتی در ماه ژوئن وقتی در جوایز تونی روی صحنه رفت به او ناسزا گفت. ترامپ هم در واکنش، دنیرو را «فردی با آیکیوی پایین» نامید! در پی انتشار اخبار بمب دستسازی که برای دنیرو فرستاده شده بود، ترامپ بیانیهای منتشر کرد و بدون اینکه نامی از این بازیگر برجسته ببرد، «خشمی که ما امروز در جامعهمان میبینیم» را برابر با «گزارشهای بهعمد کذب و نادرست رسانههای جریان اصلی» دانست.
دبیر جشنواره کن: جشنواره ونیز وارد بازی اسکار شده است!
متأسفانه امسال اخبار و گزارشهای جشنواره فیلم کن، چندان درباره فیلمهایی نبودند که در این رویداد مهم فرانسوی به نمایش درآمدند. در عوض، تمرکز روی آثاری بود که در کن حضور نداشتند بهخصوص فیلمهای تولیدی نتفلیکس و در کل فیلمهای آمریکایی. اما حالا که همه از اوجگیری جشنوارههای ونیز، تورنتو و تلیوراید به عنوان رویدادهایی سخن میگویند که بالاترین آمار اولین نمایشهای آثار برتر سینمایی را به خود اختصاص دادهاند، تیئری فرمو دبیر جشنواره کن بالأخره درباره این تغییرها اظهار نظر کرده است و اینکه چرا این وضعیت را درک نمیکند: «من این میزان از توجه و شیفتگی به فیلمهای آمریکایی را نمیفهمم. دوستم آلبرتو باربِرا (دبیر جشنواره ونیز) فیلم کوریئدا یا هیچ فیلم کرهای، مصری یا لبنانی را در بخش رقابتی نداشت. به نظرم یک جشنواره باید کل سینمای جهان را نشان دهد... ما جدیدترین فیلمهای اسپایک لی و جان کامرن میچل را هم در برنامه داشتیم. ونیز بازی خودش را پیش میبرد و کار درستی کرد که فیلمهای نتفلیکس را - که در کن نمایش داده نشدند - عرضه کرد. بهعلاوه، آنها حق دارند و میتوانند در این بازی از کارت اسکار استفاده کنند چون برای مطبوعات، یک شب در ماه مارس بهمراتب مهمتر از شش ماه میان ژوییه تا اکتبر است.»
این حرفهای دبیر کن را فقط میتوان این جور تعبیر کرد که او میخواهد موفقیت این جشنواره ایتالیایی که امسال بیشترین بحث و گفتوگو را تا اینجا بهپا کرده است، دستاورد خاصی جلوه ندهد! این اظهار نظر در اواخر سالی صورت گرفته است که جنگ و دشمنی کن و نتفلیکس به خاطر یک قانون فرانسوی به اوج رسید و این سرویس پخش مجازی و آنلاین نتوانست فیلمهایی که میخواست را در کن عرضه کند. در عوض، خیلی از این فیلمها به جشنوارههای تورنتو و ونیز رفتند و با وجود اظهار نظر فرمو درباره فیلمهای آمریکایی، ونیز در نهایت معتبرترین جایزهاش یعنی شیر طلایی را به روما داد؛ درام مکزیکی بسیار تحسینشدهای به کارگردانی آلفونسو کوارون که نتفلیکس پخشکننده آن است. البته همین چند وقت پیش بود که اخباری در خصوص ملاقاتهای نتفلیکس با فرمو پشت درهای بسته و درباره آینده جشنواره کن به گوش رسید. در این خصوص، فرمو در بخش دیگری از صحبتهایش گفته است: «من نه طرفدار نتفلیکس هستم و نه مخالفش. کار من نمایش وضعیت سینما در روزگاری است که مارتین اسکورسیزی هم در آستانه اکران فیلمی است که نتفلیکس آن را تهیه کرده است. در سال 2017 هیأت مدیره جشنواره از من خواست که دیگر فیلمهایی را نپذیرم که در سینماها به نمایش درنمیآیند. این موضوع عجیبی نیست اگر فکر کنید که در این هیأت، چند پخشکننده هم حضور دارند و آنها حق دارند چنین درخواست و تمایلی داشته باشند. خود من دوست دارم هر فیلم مورد علاقهام در سینماها نمایش داده شود؛ و در سال 2018 نتوانستم به خاطر ممنوعیت نتفلیکس بعضی از این فیلمها را به جشنواره دعوت کنم اما باید ببینیم در 2019 چه خواهد شد. باید منتظر قسمت بعدی این ماجراها باشید.» با این حرفها نیز این طور به نظر میرسد که کن واقعاً به دنبال اولین نمایش جهانی مرد ایرلندی اسکورسیزی است اما باید منتظر ماند و دید چنین امری در چهاردهم مارس 2019 محقق خواهد شد یا نه.
استیون کینگ و فروش حقوق «دوچرخه ثابت» به قیمت یک دلار!
رمانها و داستانهای کوتاه استیون کینگ - به عنوان یکی از پرکارترین نویسندگان سده اخیر - بارها بهسادگی دستمایه اقتباسهای سینمایی قرار گرفته و بر پرده نقرهای نقش بستهاند؛ و شاید طبیعی است که از میانشان بهترین فیلم ترسناک تاریخ سینما (در نظرسنجیهای مختلف از جمله نمونه اخیری که سایت «ایندیوایر» از «صد فیلم برتر سینمای وحشت» منتشر کرده است) یعنی تلألؤ (استنلی کوبریک، 1980) هم درآمده است. اما حالا گروهی از فیلمسازان جوان خوششانس هم سهمی در این افتخار پیدا کردهاند و حقوق اقتباس از دوچرخه ثابت / Stationary Bike را به دست آوردهاند؛ داستان کوتاهی که در سال 2003 منتشر شد و کینگ آن را به قیمت «یک دلار» به آنها فروخته است.
دانشجویان سینما در آکادمی فیلم بلِینا گوئنت در وِیلز، برنده یکی از قراردادهای «یکدلاری عزیزِ» کینگ شدهاند که بهواسطه آنها این نویسنده برجسته به دانشجویان فیلمسازی و فیلمسازان بلندپرواز اجازه اقتباس از داستانهای کوتاهش را با هزینهای بسیار کم یعنی یک دلار میدهد. کینگ در طول دهههای اخیر با پروژههای «یکدلاری عزیز» مختلفی موافقت کرده است؛ به عنوان مثال، زن داخل اتاقِ فرانک دارابانت که در سال 1986 ساخته شد و بعدها باعث استخدام او برای کارگردانی فیلمهای رستگاری در شاوشنگ (1994) و مایل سبز (1999) شد. دوچرخه ثابت که در اصل در پنجمین ویرایش از سرزمینهای مرزی (2003) منتشر شد، درباره هنرمندی است که به او گفته میشود کلسترول بالای خطرناکی دارد. اما وقتی او رکاب زدن را با هدف کاهش وزن آغاز میکند، گرفتار اوهام و خیالهای هراسانگیزی میشود. این دانشجویان حقوق اقتباس از داستان کینگ را در پی مکاتبه با او به دست آوردند. اَلفی اِوِنز شانزدهساله که فیلمنامه را با همکاری دوستش سِریس کلیف مینویسد، به بیبیسی گفت: «به دست آوردن فرصتِ حیات بخشیدن به یکی از داستانهای استیون کینگ، بیاندازه هیجانانگیز و جنونآمیز است.» پس از پایان فیلمنامه، تقریباً سی دانشجو روی این فیلم کار خواهند کرد. البته یکی از شرطهای این قرارداد یکدلاری این است که فیلمها نباید اکران تجاری داشته باشند؛ و در ضمن یک نسخه دیویدی هم باید به کینگ داده شود تا او بتواند محصول نهایی را تماشا کند. پس امید به اینکه کینگ دوچرخه ثابت را بیشتر از تلألؤ دوست داشته باشد!
«ترمیناتور» پایانی بهکل متفاوت و بهمراتب شادتر داشت!
همه دوست دارند فیلمها پایانهای شاد داشته باشند، این طور نیست؟ دستکم استودیوها بر این باورند! اما همان طور که اغلب طرفداران سینما میدانند، پایان شاد، مناسب فیلمی است که آن را طلب میکند و برآمده از لحن کلی اثر است؛ و فیلمی که واقعاً به یک پایان شاد نیاز نداشت، ترمیناتور اثر کلاسیک جیمز کامرون است. اما اگر استودیو موفق میشد در زمان تولید نظرش را به سازندگان فیلم تحمیل کند، سینمادوستان امروز با اثری بهکل متفاوت روبهرو بودند. گِیل آن هِرد همکار فیلمنامه و تهیهکننده ترمیناتور در گفتوگوی تازهای با «اسکریمفِست» در بخشی از صحبتهایش از نظرهای استودیو درباره فیلم حماسی کامرون گفته است؛ و اینکه یکی از خواستههای استودیو، تغییر دادن پایانبندی فیلم بود: «آنها میخواستند ما فیلم را قبل از پایانش خاتمه دهیم؛ و حتی ترمیناتور با شمایل هراسانگیزش و آن استخوانبندی فلزی بیرونریخته دوباره برنخیزد و فیلم با صحنه در آغوش رفتن کایل ریس و سارا اوکانر به پایان برسد.» خب، حالا هر کسی میداند که پایان مورد نظر استودیو چهقدر بد است اما در آن زمان، هرد که تهیهکنندهای در سطح جهانی است، روی اولین فیلم بلندش کار میکرد و قدرت امروزش را نداشت. با وجود این، او مبارزه کرد و پیروز شد: «وقتی فیلم اولتان باشد و به آنها بگویید که اشتباه فکر میکنند، اصلاً کار راحتی انجام ندادهاید و ممکن است هر پیامدی برایتان داشته باشد... البته در این اتفاق، افراد دیگری هم سهم داشتند که هرگز به خاطر حمایتشان ستوده نشدند، مثل لیندسلی پارسِنس سینیئر رییس کمپانی «فیلم فاینَنسِز» که یکی از بزرگترین حامیان ما بود و میدانست ترمیناتور چهجور فیلمی خواهد بود؛ راجر کورمن نیز همین طور. شما در سینما به آدمهایی نیاز دارید که باورتان دارند. البته به کسانی هم احتیاج دارید که بهموقع شما را از خرابکاریتان مطلع کنند...» به هر حال، همه میدانیم که ترمیناتور امروز یکی از بزرگترین فیلمهای علمیخیالی تاریخ سینماست و دنبالههای متعددی بر آن ساخته شده است که بجز ترمیناتور2: روز داوری به کارگردانی خود کامرون، بقیه آنها جذابیت ویژهای ندارند.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine
[پلیلیست، ایندیوایر، اسکریمفِست]