روزهای شروع سال نو و تعطیلات نوروز یکی از مناسبترین فرصتها برای بیدغدغه فیلم دیدن است و از آنجایی که این ایام به دید و بازدید و گرد هم آمدن خانوادهها، اقوام و آشنایان اختصاص پیدا میکند، شاید تماشای آثاری از ژانر کمدی مناسبترین پیشنهاد برای تعطیلات تقریباً دوهفتهای نوروز باشد. البته در این روزها حتی تماشای انفرادی فیلمهای کمدی هم به لطف تغییری که در آبوهوا صورت میگیرد (و بر حال و روز ما هم تأثیرگذارست) تجربهی لذتبخشی است. به همین خاطر تصمیم گرفتیم فهرستی از فیلمهای کمدی برای تعطیلات نوروز 97 تهیه کنیم و برای اینکه بتوانیم 13 فیلم انتخاب کنیم به سراغ یکی از جدیدترین فهرست فیلمهای برتر کمدی رفتیم که بخش فرهنگی بیبیسی با نظرسنجی از 253 منتقد سینما - 118 زن و 135 مرد - از 52 کشور و شش قاره آن را تدارک دیده است. این نظرسنجی در واقع واکنشی به نظرسنجی سال 2016 بیبیسی بود که طی آن 177 منتقد سینما 100 فیلم برتر قرن بیستویکم را انتخاب کردند اما تعداد فیلمهای کمدی آن فهرست بسیار کم بود و به آثار وس اندرسن و چند انیمیشن پیکسار محدود میشد! این بار سؤال این بود: «به نظر شما 10 فیلم کمدی برتر تاریخ سینما کدامها هستند؟» منتقدان هم حق انتخاب از فیلمهای سینمایی تمام کشورهای دنیا را داشتند و هیچ تعریفی از کمدی ارائه نشده بود تا دست منتقدان در انتخاب بازتر باشد و درست به همین دلیل این فهرست نسبت به نمونههای مشابه از تنوع و جذابیت بیشتری برخورددارست. برای هیجانانگیزتر کردن ماجرا ضمن ارائهی فهرست کامل - که برای یادآوری آثار برتر کمدی تاریخ سینما بسیار مناسب است - سراغ 13 فیلمی رفتیم که بیشتر آنها در مقایسه با فیلمهای دیگر فهرست دستکم کمتر دیده شدهاند. این فهرست پیشنهادی را به عنوان هدیهی سینمایی کوچک و ناقابلی از ما پذیرا باشید؛ به این امید که سال دیگری در کنار هم باشیم و شما عزیزان باز هم مثل همیشه همراه ما باشید. نوروز مبارک و شاد و پاینده باشید!
راشمور / Rushmore(وس اندرسن، 1998)/ مدت نمایش: 93 دقیقه
وس اندرسن میگوید وقتی راشمور را به پالین کیل، منتقد سرشناس نشان داد، واکنش او این بود که «میفهمم خواستهای چه مدل فیلمی بسازی اما نمیتوانم توصیفش کنم.» و این شاید بهترین توصیف درباره فیلمی باشد در باب عشق همزمان دو دوست نامتعارف یعنی مکس فیشر (جیسن شوارتزمن)، دانشآموز آکادمی راشمور و کارخانهداری ثروتمند به نام هرمن بلوم (بیل موری)، به رُزمری کراس (اولیویا ویلیامز) معلم مدرسهی ابتدایی. فیلم به لطف حالوهوای خاصی که اندرسن برای آن تعریف کرده، دیالوگهای نیشدار و نقشآفرینیهای دیدنی بازیگرانش (بیل موری با این فیلم دوباره به نقطهی اوج رسید و به یکی از چهرههای اصلی سینمای مستقل آمریکا تبدیل شد) به یکی از بهترین فیلمهای اندرسن تبدیل میشود.
یک برگ نو / A New Leaf (الین می، 1971)/ 102 دقیقه
کمدی سیاه یک برگ نو اولین ساختهی الین می، بازیگر آمریکایی، عملکرد ضعیفی در گیشه داشت اما طولی نکشید که طرفدارانی برای خود دستوپا کرد و به اثری کالت تبدیل شد. داستان درباره هنری گراهام، مردی ثروتمند و خوشگذران است که نقش او را والتر ماتائو بازی میکند (می دلش میخواست این نقش به کریستوفر پلامر برسد). وقتی گراهام متوجه میشود داراییهای فعلیاش کفاف شیوهی زندگی عنانگسیختهاش را نمیدهد، تصمیم میگیرد با زنی ثروتمند ازدواج کند و طبیعتاً بعد او را بکشد! دردسر بزرگ این است که به خاطر بدهی او فقط شش هفته فرصت دارد چنین کاری کند. بخت وقتی به او رو میکند که با هنریتا لوول (می) آشنا میشود، استاد گیاهشناسی خجالتی که تمام ارث خانوادهاش به او رسیده است. می - که بیشتر به عنوان بازیگر کمدی آثار مایک نیکولز در عرصهی تئاتر شناخته میشد - فیلمنامهی یک برگ نو را هم خودش نوشته است.
قلبهای مهربان و نیمتاجها / Kind Hearts and Coronets (رابرت هیمر، 1949)/ 106 دقیقه
یک کمدی سیاه درجه یک از سینمای انگلستان که الک گینس نُه نقش را در آن بازی کرده است! داستان درباره مردی است که مادرش به خاطر ازدواج خارج از دایرهی خانوادهی اشرافزادهاش طرد شده است و حالا او برگشته و قصد دارد تمام افرادی را که سر راهش برای کسب عنوان و ثروت این خانواده هستند به قتل برساند یا آن طور که روی یکی از پوسترهای فیلم آمده، شجرهی خانوادگی را به هیزم تبدیل کند! فیلم به خاطر فضاسازی ماندگارش از اختلاف طبقاتی و استفادهی منحصربهفردش از زبان انگلیسی در دیالوگها و حضور الک گینس - که در کمدیهای سیاه ماندگار دیگری مثل قاتلان پیرزن و اوباش لاوندرهیل هم خوش میدرخشد - به یکی از آثار ماندگار سینمای انگلستان تبدیل شده است.
محیط اداره / Office Space (مایک جاج، 1999)/ 89 دقیقه
وقتی مایک جاج محیط اداره را ساخت، بهواسطهی خلق سریال انیمیشنی هنجارشکن بیویس و باتهد (97-1993، 2011) چهرهای شناختهشده بود. محیط اداره که با الهام از مجموعهی کارتونی میلتن به کارگردانی جاج تولید شد، اولین تجربهی او در زمینهی سینمای زنده بود. داستان فیلم در نیمهی دوم دههی 1990 در شرکتی مخصوص تولید نرمافزار رایانه میگذرد و ماجرای اصلی از این قرار است که سه کارمند شرکت که از کار و فضای کارشان متنفرند، تصمیم میگیرند علیه رییس حریص شرکت دست به شورش بزنند. محیط اداره فروش خوبی نداشت اما در نمایش خانگی بسیار موفق عمل کرد. به گفتهی جاج در برخورد با مردم، حرف این فیلم بیشتر از آثار دیگرش پیش کشیده میشود. جاج فرصت ساخت قسمت دوم فیلم را هم داشت اما به گفتهی خودش آن قدر سر ساخت این فیلم دردسر کشیده بود که تصمیم گرفت دوباره خودش را در آن موقعیت قرار ندهد.
در چرخه / In the Loop (آرماندو یانوچی، 2009)/ 105 دقیقه
این کمدی سیاه هجوآمیز بر اساس مجموعهی تلویزیونی The Thick of It ساخته شده است و سیاست آمریکایی-انگلیسی در قرن بیستم را بهخصوص در مسألهی حمله به عراق در سال 2003 به سخره میگیرد. شخصیتهای اصلی گروهی از مأموران آمریکایی و انگلیسیاند که سعی دارند مانع از وقوع جنگ بین دو کشور شوند. شیوهی کارگردانی آرماندو یانوچی در ساخت این فیلم به اندازهی خودِ آن خبرساز بود؛ میگویند او دست بازیگران را باز گذاشته بود تا با بداههپردازی صحنههایشان را بازی کنند و بعد او بهترین برداشتها را کنار هم میچیده است. در یکی از صحنهها که بداههپردازی کمی بیش از اندازه بالا میگیرد، جیمز گاندولفینی آن قدر در نقش فرو میرود و عصبانی میشود که بازیگر نقش مقابلش پیتر کاپالدی از ترس از قالب شخصیتش خارج میشود. در چرخه در سال 2009 نامزد اسکار بهترین فیلمنامهی اقتباسی بود و همین برای اثبات قدرت ساختار داستانی آن و دیالوگهای شنیدنیاش کافیست.
آرسنیک و تور کهنه / Arsenic and Old Lace (فرانک کاپرا، 1944)/ 118 دقیقه
مورتیمر بروستر (کری گرانت) نویسنده و منتقد تئاتر که در چند کتابش ازدواج را تحت عنوان «خرافهای ازمدافتاده» به سخره گرفته است، حالا عاشق الین هارپر شده و روز هالووین با یکدیگر ازدواج کردهاند. آنها تصمیم میگیرند شب همان روز یعنی شب هالووین به سه فامیل مورتیمر که او را بزرگ کردهاند سر بزنند؛ دو عمهی او و برادرش تدی که فکر میکند تئودور روزولت است! هرچه بیشتر از ساعات شب میگذرد، مورتیمر بیشتر متوجهی واقعیتهایی درباره فامیلهای در ظاهر دوستداشتنیاش میشود. فیلم بر اساس نمایشنامهای محبوب از جوزف کسلرینگ ساخته شده و کاپرا با استفاده از قرار دادن ابرها در مقابل ماه کامل، برگهای پاییزی ریختهشده در بیرون خانه و گورستان که با باد این طرف و آن طرف میروند، و استفاده از نورپردازی تیرهوتار، فضایی هولناک به آرسنیک و تور کهنه بخشیده است. با اینکه حضور گرانت در نقش اصلی تماشایی است اما خود او علاقهی چندانی به این فیلم نداشت و معتقد بود که بازیاش کمی بیش از اندازه اغراقآمیز شده است!
آنچه در تاریکی انجام میدهیم / What We Do in the Shadows (جمین کلمن و تایکا وایتیتی، 2014)/ 85 دقیقه
یک شبهمستند تماشایی درباره مصایب زندگی چند خونآشام در دنیای مدرن. فیلم محصول نیوزیلند است و موفقیت هنری و تجاری آن راه ورود تایکا وایتیتی، یکی از کارگردانان و بازیگران فیلم را به هالیوود هموار کرد (او سال 2017 فیلم ثور: راگناروک را ساخت که مورد استقبال تماشاگران و منتقدان قرار گرفت). به گفتهی وایتیتی، فیلمهای پسران گمشده (جوئل شوماخر، 1987)، دراکولای برام استوکر (فرانسیس فورد کوپولا، 1992) و مصاحبه با خونآشام (نیل جردن، 1994) الهامبخش گروه در ساخت این فیلم بودهاند و در فیلم هم ارجاعهای متعددی به آنها داده میشود. مدت زمان فیلمبرداریشده برای این فیلم 125 ساعت بود که بخش عمدهاش را بداههپردازی بازیگران تشکیل میداد؛ و به همین خاطر، کار تبدیل راشها به فیلمی 90 دقیقهای تقریباً یک سال زمان برد. اما نتیجهی کار تماشایی و بامزه است و در دل خود داستانی عاشقانه و غافلگیرکننده هم جای داده است.
مرد من گادفری / My Man Godfrey (گرگوری لا کاوا، 1936)/ 94 دقیقه
در کمدی اسکروبال تحسینشدهی مرد من گادفری زنی ثروتمند مردی به نام گادفری را به عنوان پیشخدمت استخدام میکند اما طولی نمیکشد که متوجه میشود آن طور که تصور میکرده او مردی عادی نیست و دلباختهی او میشود. نقش زن و مرد اصلی فیلم را کارول لامبارد و ویلیام پاول بازی میکنند که چند سال پیش از حضور در این فیلم مدت کوتاهی با یکدیگر زندگی مشترک داشتند و سپس از یکدیگر جدا شده بودند. نکتهی جالب این بود که پاول شرط گذاشته بود صرفاً وقتی در این فیلم بازی میکند که نقش مقابل را لامبارد بازی کند! مرد من گادفری یکی از فیلمهای موفق سال بود و به لطف فیلمنامهی درخشان و دیالوگها و موقعیتهای بامزهاش به اثری ماندگار تبدیل شد؛ و اولین فیلم تاریخ جوایز آکادمی بود که چهار بازیگرش در هر چهار شاخهی بازیگری نامزد اسکار شدند.
معاملهی بزرگ در خیابان مدونا / Big Deal on Madonna Street (ماریو مونیچلی، 1958)/ 111 دقیقه
یکی از شاهکارهای سینمای ایتالیا؛ فیلمی کمدی با مضمون سرقت که نام ایتالیایی آن را میشود «ناشناختگان همیشگی» ترجمه کرد. داستان پنج مرد که قصد دارند با سرقت از یک مؤسسهی رهن دولتی در شهر رُم، پولی به جیب بزنند. فیلم گروهی از بهترین بازیگران سینمای ایتالیا را در خود جای داده است؛ از ویتوریو گاسمن و رناتو سالواتوری گرفته تا مارچلو ماسترویانی و توتو و کلودیا کاردیناله که دو بازیگر آخری نقشهای کوتاهی در فیلم دارند. موسیقی جاز متن فیلم هم راه را برای ورود این سبک موسیقی به فیلمهای سینمایی اروپایی باز کرد و طولی نکشید که به یکی از عناصر اصلی فیلمهای اروپایی در دههی 1960 تبدیل شد. این ساختهی ماریو مونیچلی، که نامزد اسکار بهترین فیلم خارجیزبان هم شد، اولین همکاری این کارگردان پرکار و نامدار ایتالیایی از مجموع نُه فیلم مشترک او با ویتوریو گاسمن است.
سفرهای سالیوِن / Sullivan's Travels (پرستِن استرجس، 1941)/ 90 دقیقه
یکی از آثار درخشان پرستن استرجس، فیلمساز بلندپرواز آمریکایی؛ اثری هجوآمیز درباره کارگردانی که آرزو دارد فیلمی درام بسازد و دغدغههای اجتماعی را در آن به تصویر بکشد اما در نهایت متوجه میشود فیلمهای کمدی بیشتر به درد جامعه و مردم آن میخورند. نام فیلم از سفرهای گالیور رمان هجوآمیز و کلاسیک جاناتان سوییفت گرفته شده و اشاره به مضمون خودشناسی طی سفری پرحادثه دارد. انگیزهی استرجس از نگارش فیلمنامهی سفرهای سالیون به گفتهی خودش این بود که میخواست پاسخ مناسبی به فیلمهای کمدی آن زمان بدهد که به نظر او موعظهگری میکردند و بیشتر روی انتقال پیام تمرکز کرده بودند تا شوخطبعی ضروری فیلمهایی از این دست. اتفاقاً فیلم از این نظر کاملاً موفق عمل میکند و به ترکیبی تماشایی و شنیدنی از شوخطبعی اسلپاستیک، درام تأثیرگذار، ادای دین به سینمای صامت و جوکهای بامزه تبدیل میشود. این فیلم تصویری تکاندهنده از دوران رکود بزرگ اقتصادی هم به نمایش میگذارد تا استرجس ثابت کند میتوان کمدی و انتقال پیام را با هم جمع زد.
گویندهی خبر: افسانهی ران برگندی / Anchorman: The Legend of Ron Burgundy (آدام مککی، 2004)/ 94 دقیقه
فیلمی کمدی از مثلث آدام مککی (کارگردان)، جاد آپاتو (تهیهکننده) و ویل فرل (بازیگر) که با فرهنگ غالب دههی 1970 شوخی میکند و داستان آن درباره گروهی خبری در شبکهای تلویزیونی در سن دیئگو است که تحت هدایت ران برگندی (ویل فرل) گویندهی افسانهای فعالیت میکند. اما حضور خانم گویندهای در شبکه، تمام معادلات را بههم میریزد و طولی نمیکشد که برگندی سعی میکند رقیبش را کنار بزند. نقشآفرینی دیدنی بازیگران تیم خبری برگندی با حضور پل راد، استیو کرل و دیوید کوکنر یکی از نقاط قوت فیلم است. فیلمنامه را مککی و فرل نوشتند و به گفتهی مککی وقتی به نسخهی نهایی رسیدند که مصاحبهای با گویندهای از دههی 1970 را دیدند که در آن درباره نگاه تحقیرآمیز به زنها در آن دوران صحبت کرده؛ و همین خودبرتربینی به مضمون اصلی فیلم تبدیل شد و در شخصیت ران برگندی به نقطهی اوج میرسد.
ویتنِیل و من / Withnail & I (بروس رابینسن، 1987)/ 107 دقیقه
این فیلم را یکی از بزرگترین آثار کالت سینمای انگلستان میدانند. داستان در سال 1969 میگذرد و محور اصلی آن، روزهای پایانی دوستی دو بازیگر بیکارست که البته پیش از انجام هر کاری نیازی به تعطیلاتی آرامشبخش دارند، که آن هم به کابوسی ناخوشایند تبدیل میشود! فیلم را بروس رابینسن با الهام از زندگی واقعیاش ساخته است و با وجود اینکه شاید خط داستانی آن روی کاغذ چندان هیجانانگیز یا بامزه به نظر نیاید اما در فیلمنامهی رابینسن موقعیتهای تلخوشیرین و طنزی گزنده وجود دارد که به لطف نقشآفرینی تماشایی ریچارد ای. گریفیث و پل مکگن به اثری تماشایی در حوزهی کمدی موقعیت تبدیل میشود. ویتنِیل و من نکتههای حاشیهای بسیاری برای علاقهمندان دارد، مثل اینکه اسم واقعی شخصیت «من» در فیلم چیست؟ گزینهی پرطرفدار درباره این سؤال، پیتر است.
پارتی / The Party (بلیک ادواردز، 1968)/ 99 دقیقه
پیتر سلرز در پارتی نقش هنرپیشهای اهل هندوستان را بازی میکند که چون سر صحنه مدام دسته گل به آب داده، قرار میشود نامش را در فهرست سیاه قرار بدهند، اما دست بر قضا نامش در فهرست مهمانان یک پارتی هالیوودی میرود و ادامهی ماجرا هم که کمی قابل پیشبینی است. اما فیلم به لطف شیوهی ساخت بداههپردازانهاش و ساختار سیالی که بلیک ادواردز برای آن تعریف کرده است، به مجموعهای تماشایی از سکانسهایی تبدیل میشود که سلرز طی آنها یکی از ماندگارترین نقشآفرینیهایش را به معرض نمایش میگذارد. فیلم را کمدی نئورئالیستی الهام گرفته از آثار ژاک تاتی توصیف کردهاند و از آن به عنوان یکی از فیلمهای کالت کمدی کلاسیک یاد میکنند. پارتی از دسته فیلمهایی است که تماشای جمعی آن (بهخصوص نسخهی دوبلهی فارسیاش!) تجربهی دیدن یا حتی بازبینی آن را لذتبخشتر و ثابت میکند که به قول شخصیت سلرز وقتی که میخواهد حرف مهمانها را قطع کند: «خندیدن خوب است!»
***
فهرست 100 فیلم کمدی برتر تاریخ سینما طبق تازهترین نظرسنجی به این ترتیب است:
100- سلطان کمدی (مارتین اسکورسیزی، 1982) و شیفتهی زنها (جری لوییس، 1961) به صورت مشترک
99- عوضی (کارل راینر، 1979)
98- خُماری (تاد فیلیپس، 2009)
97- جعبهی موسیقی (جیمز پروت، 1932)
96- چشموگوشبسته (جرج کیوکر، 1950)
95- شکارچیان روح (ایوان ریتمن، 1984)
94- راشمور (وس اندرسن، 1998)
93- ساوت پارک: گندهتر، بلندتر و کوتاهنشده (تری پارکر، 1999)
92- ملکالموت (لوییس بونوئل، 1962)
91- چه خبر دکتر؟ (پیتر باگدانوویچ، 1972)
90- یک برگ نو (الین می، 1971)
89- بابونهها (ویهرا خیتیلووا، 1966)
88- زولندر (بن استیلر، 2001)
87- آقایان بلوندها را ترجیح میدهند (هاوارد هاکس، 1953)
86- قلبهای مهربان و نیمتاجها (رابرت هیمر، 1949)
85- آمارکورد (فدریکو فلینی، 1973)
84- در انتظار گافمن (کریستوفر گست، 1996)
83- ایمنی آخر از همه! (فرد سی نیومیر و سم تیلر، 1923)
82- بسیار محرمانه! (جیم آبراهامز، دیوید زوکر و جری زوکر، 1984)
81- چیزی درباره مری هست (بابی و پیتر فارلی، 1998)
80- محیط اداره (مایک جاج، 1999)
79- بازی شام (فرانسیس وبر، 1998)
78- عروس شاهزاده (راب راینر، 1987)
77- طلاق به سبک ایتالیایی (پیترو جرمی، 1961)
76- طرح برای زندگی (ارنست لوبیچ، 1933)
75- داستان پام بیچ (پرستن استرجس، 1942)
74- اماکن تجاری (جان لندیس، 1983)
73- پرفسور دیوانه (جری لوییس، 1963)
72- اسلحهی آخته: از پروندههای جوخهی پلیس! (دیوید زوکر، 1988)
71- خانوادهی رویال تننبام (وس اندرسن، 2001)
70- در چرخه (آرماندو یانوچی، 2009)
69- عشق و مرگ (وودی آلن، 1975)
68- نینوتچکا (ارنست لوبیچ، 1939)
67- پسران صحرا (ویلیام ای. سیتر، 1933)
66- پلیس آتشی (ادگار رایت، 2007)
65- پادوی گلف (هارولد رِیمیس، 1980)
64- برادران ناتنی (آدام مککی، 2008)
63- آرسنیک و تور کهنه (فرانک کاپرا، 1944)
62- آنچه در تاریکی انجام میدهیم (جمین کلمن و تایکا وایتیتی، 2014)
61- تیم آمریکا: پلیس جهان (تری پارکر، 2004)
60- شانِ مردگان (ادگار رایت، 2004)
59- تونی اردمان (مارن آده، 2016)
58- زلیگ (وودی آلن، 1983)
57- دختران بدجنس (مارک واترز، 2004)
56- پخش اخبار (جیمز ال. بروکس، 1987)
55- بهترین در نمایش (کریستوفر گست، 2000)
54- هارولد و ماد (هال اشبی، 1971)
53- برادران بلوز (جان لندیس، 1980)
52- مرد من گادفری (گرگوری لا کاوا، 1936)
51- هفت شانس (باستر کیتن، 1925)
50- زنان در آستانهی فروپاشی عصبی (پدرو آلمودووار، 1988)
49- جذابیت پنهان بورژوازی (لوییس بونوئل، 1972)
48- دردسر در بهشت (ارنست لوبیچ، 1932)
47- خانهی حیوانات (جان لندیس، 1978)
46- داستان عامهپسند (کوئنتین تارانتینو، 1994)
45- معاملهی بزرگ در خیابان مدونا (ماریو مونیچلی، 1958)
44- ساقدوشها (پل فیگ، 2011)
43- مَش (رابرت آلتمن، 1970)
42- حقیقت تلخ (لئو مککری، 1937)
41- بورات: یادگیریهای فرهنگی آمریکا برای انجام منفعت ملت پرشکوه قزاقستان (لری چارلز، 2006)
40- تهیهکنندگان (مل بروکس، 1967)
39- شبی در اپرا (سم وود و ادموند گولدینگ، 1935)
38- داستان فیلادلفیا (جرج کیوکر، 1940)
37- سفرهای سالیوِن (پرستن استرجس، 1941)
36- ماهیای به نام واندا (چارلز کریچتن و جان کلیس، 1988)
35- آواز در باران (استنلی دانن و جین کلی، 1952)
34- بیسرنخ (ایمی هکرلینگ، 1995)
33- گویندهی خبر: افسانهی ران برگندی (آدام مککی، 2004)
32- بزرگ کردن آریزونا (جوئل و ایتن کوئن، 1987)
31- توتسی (سیدنی پولاک، 1982)
30- تعطیلات موسیو اولو (ژاک تاتی، 1953)
29- وقتی هری، سالی را دید... (راب راینر، 1989)
28- یک شب اتفاق افتاد (فرانک کاپرا، 1934)
27- آپارتمان (بیلی وایلدر، 1960)
26- دایی من (ژاک تاتی، 1958)
25- جویندگان طلا (چارلی چاپلین، 1925)
24- ویتنِیل و من (بروس رابینسن، 1987)
23- پارتی (بلیک ادواردز، 1968)
22- فرانکنشتاین جوان (مل بروکس، 1974)
21- روشناییهای شهر (چارلی چاپلین، 1931)
20- زینهای شعلهور (مل بروکس، 1974)
19- بانو ایو (پرستن استرجس،1941)
18- شرلوک جونیور (باستر کیتن، 1924)
17- بزرگ کردن بیبی (هاوارد هاکس، 1938)
16- دیکتاتور بزرگ (چارلی چاپلین، 1940)
15- مانتی پایتون و جام مقدس (تری گیلیام و تری جونز، 1975)
14- منشی همهکارهی او (هاوارد هاکس، 1940)
13- بودن یا نبودن (ارنست لوبیچ، 1942)
12- عصر جدید (چارلی چاپلین، 1936)
11- لبوفسکی بزرگ (جوئل و ایتن کوئن، 1998)
10- ژنرال (کلاید براکمن و باستر کیتن، 1926)
9- این اسپاینال تپ است (راب راینر، 1984)
8- زنگ تفریح (ژاک تاتی، 1967)
7- هواپیما (جیم آبراهامز، دیوید زوکر و جری زوکر، 1980)
6- زندگی براین (تری جونز، 1979)
5- سوپ اردک (لئو مککری، 1933)
4- روز گراندهاگ (هارولد رِیمیس، 1993)
3- آنی هال (وودی آلن، 1977)
2- دکتر استرنجلاو یا چهگونه یاد گرفتم از نگرانی دست بردارم و به بمب عشق بورزم (استنلی کوبریک، 1964)
1- بعضی داغشو دوست دارن (بیلی وایلدر، 1959)
***
چند نکته درباره فهرست 100 فیلم برتر کمدی تاریخ سینما
«خانمها و آقایان، بر خلاف آنچه تصور میشود سلیقهی مشترکی درباره کمدی دارند چون بررسی پنج فیلم برتر منتقدان زن و مرد شرکتکننده در این نظرسنجی نشان میدهد، هر دو گروه به فیلمهای بعضی داغشو دوست دارن، دکتر استرنجلاو و آنی هال علاقهمندند.
بررسی این فهرست حاکی از آن است که کمدی، جهانی نیست و آنچه در زبان انگلیسی، جوکی بسیار خندهدار است، ممکن است پس از ترجمه دیگر تأثیرگذاری اصلیاش را نداشته باشد و به همین خاطر شاید بعضی از فیلمها در بعضی از نقاط دنیا بامزهتر از نقاط دیگر به نظر برسند؛ مثلاً اگر قرار بود صرفاً منتقدان آمریکایی و کانادایی در این نظرسنجی شرکت میکردند، ممکن بود دکتر استرنجلاو به جای بعضی داغشو دوست دارن در جایگاه اول قرار بگیرد چون آن دسته از رأیهایی که باعث شده فیلم بیلی وایلدر صدرنشین این فهرست شود، از اروپا، شرق آسیا و آمریکای لاتین آمده است!
از میان 90 فیلم برندهی اسکار بهترین فیلم، فقط 7 فیلم را میتوان کمدی واقعی به حساب آورد: یک شب اتفاق افتاد، نمیتونی با خودت ببریش، دور دنیا در هشتاد روز، آپارتمان، تام جونز، آنی هال و بردمن. نکتهی غافلگیرکننده اینکه از میان این 7 فیلم، فقط 3 اثر وارد فهرست نهایی شدند.
محبوبترین فیلم قرن بیستویکم در این فهرست، گویندهی خبر: افسانهی ران برگندی است که در ردهی 33 قرار گرفته است. تونی اردمان هم جدیدترین فیلم فهرست و ایمنی آخر از همه! هم قدیمیترین آن است.