نگاهی به نام پنج نامزد رشتهی بهترین فیلم خارجیزبان مراسم اسکار نشان میدهد نه یک فیلم که دو فیلم از قارهی آسیا و اطراف آن نامزد دریافت جایزه شدهاند. فیلم فرانسوی موستانگ اگرچه نمایندهی کشور اروپایی فرانسه در این دور رقابتهاست، اما حالوهوایی کاملاً آسیایی (بگویید ترکی) دارد. خانم دنیز غمزه ارگوون کارگردان فیلم، یک فرانسوی ترکتبار است که اولین ساختهی بلند سینماییاش سروصدای زیادی در محافل روشنفکری و جشنوارهها بهپا کرده است. این درام پرتنش هم مثل بسیاری از محصولات غیرمتعارف سالهای اخیر آسیا و اروپا، وظیفهی ضبط صادقانهی رویدادهای زندگی آدمهایی معمولی را به شکلی مستندگونه به عهده گرفته است. منتقدان ترک و فرانسوی عقیده دارند موستانگ توانسته تمام جنبههای سخت زندگی در ترکیهی امروزی را گرفته و در دل داستان خود جای دهد. نام فیلم برگرفته از گروهی از اسبهای وحشی قارهی آمریکاست که در دشتهای بیانتها چهارنعل میتازند. داستان فیلم در شهری در کنار دریای سیاه اتفاق میافتد و به نمایش زندگی پنج خواهر - از کوچکترینشان لاله تا بزرگترینشان سونای - میپردازد. نور، اسه و سلما هم سه خواهر میانی هستند. دخترهای بیفکروخیال که روحیهای آزاد دارند و چندان به مسائل و مشکلات زندگی فکر نمیکنند، سفری درونی را تجربه میکنند که پایانبخش رؤیاها و دوران کودکیشان است. شروع یک بازی معمولی با بچههای لب ساحل، نتایج تلخی به همراه دارد. جلوی حرفوحدیث مردم شهر را نمیتوان گرفت و خانوادهی دخترها، آنها را مجبور میکنند که هرچه زودتر ازدواج کرده و به خانه بخت بروند. خانه که زمانی محل امنی برای دخترها بود، حالا تبدیل به زندان میشود و ارگوون به تماشاچی خود اجازه نمیدهد که فراموش کند طغیان دخترها درون جامعهای غیرعادل و اغلب بیرحم رخ میدهد که مایل است بهآرامی آنها را درون خود ببلعد.
طبیعی بود که بعد از موفقیت بالای موستانگ در جشنوارهی کن، فیلم به عنوان محصولی فرانسوی در مراسم اسکار هم حضور پیدا کند. این در حالی است که گروهی از منتقدان این کشور میگویند حتی اگر این فیلم با سرمایهی فرانسویها ساخته شده باشد آن را نمایندهی مردم و زندگی فرانسویها نمیدانند. این در حالی است که ارگوون متولد سال 1978 در شهر آنکارا، به یک اندازه خودش را به هر دو جامعهی ترکیه و فرانسه نزدیک و وابسته میداند. او در دههی هشتاد و زمان نوجوانی، به فرانسه مهاجرت کرد و عشق به سینما و فیلمسازی در نهایت او را به جشنوارهی کن کشاند. او در سال 2011 تلاش زیادی کرد تا در این جشنواره برای فیلمی به نام شاهان سرمایهی لازم را پیدا کند، اما در عوض، آلیس وینوکور را ملاقات کرد که میخواست اولین فیلم سینماییاش آگوستین را بسازد. وینوکور به او پیشنهاد کرد بیشتر بنویسد و در ادامه، این دو به طرح اصلی فیلمنامهی موستانگ رسیدند. بارداری ارگوون در زمان ساخت فیلم، یکی از موضوعهای مورد توجه رسانههای گروهی بود و زمانی که پسرش به دنیا آمد، رسانهها به طنز و طعنه نوشتند فرزند ارگوون سرنوشتی شبیه شخصیتهای اصلی فیلمش نخواهد داشت! همین رسانهها عقیده دارند هویت دوگانهی فیلمساز در قلب موستانگ خودش را به رخ میکشد، جایی که میل فراوان او برای اکتشاف در وضعیت زنان ترک به چشم میآید.
منتقد «فیلم کامنت» با اشاره به وظیفهی سینما در یادآوری موضوعهای مهم و حیاتی و ثبت آنها برای همیشه، میگوید درام ارگوون تماشاچی خود را با واقعیتهای تلخ و تراژیک ترکیه رودررو میکند. برای این منتقد مهم است که بداند برای ارگوون چهقدر مهم و ضروری است که فیلمش در ترکیه امکان نمایش عمومی پیدا کند. ارگوون در این باره میگوید: «البته نگران رشد روزافزون سانسور در ترکیه هستم، اما پس از دیدن واکنشهایی از برخی اشخاص در اینجا، احساس میکنم هنوز در کشور نوعی ذهنیت و تفکر منطقی و معقول وجود دارد. بگذارید بدترین حالت را در نظر بگیریم که توقیف فیلم در ترکیه است. البته فکر نمیکنم چنین اتفاقی رخ بدهد. اما حتی در صورت توقیف فیلم، باز هم نمیتوان جلوی دیده شدن آن را گرفت. این روزها به مدد اینترنت، فیلمها به همه جای دنیا سفر میکنند. مهم نیست چه اتفاقی میافتد، فیلم به زندگیاش ادامه میدهد و خردمندی موجود در ترکیه آن را در آغوش خواهد کشید. فیلم تصویرگر یک واقعیت انسانی است و شما نمیتوانید از این واقعیت فرار کنید؛ هر قدر هم چشمتان را روی آن ببندید، باز هم وجود دارد.»
موستانگ و ذیب محصول اردن، باید با فیلمهای یک جنگ (آلمان)، در آغوش گرفتن اهریمن (کلمبیا) و پسر شائول (مجارستان) رقابت کنند؛ که این آخری در مراسم جوایز گلدن گلوب، جایزهی بهترین فیلم خارجیزبان را دریافت کرد و امید زیادی به موفقیتش در اسکار هست.
اهل فن در آسیا میپرسند آیا امکان آن وجود دارد که فیلمی از این قاره، برندهی اسکار بهترین فیلم خارجی سال شود یا خیر. این در حالی است که امسال محمد رسولاللهص از ایران نتوانست در فهرست نهایی آکادمی قرار بگیرد. سینمای ما در مجموع حضور پررنگی در اسکار نداشته است و چهار سال پیش، در دومین حضورش توانست با جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی) برای اولین بار تندیس طلایی را به دست آورد. در بین کشورهای آسیایی، ژاپن تنها کشوری است که حضور موفق و پررنگی در اسکار داشته است. سینمای ژاپن تا امروز پانزده بار نامزد دریافت اسکار شده و چهار بار آن را دریافت کرده است (سه جایزه در سالهای 1951 تا 1955 و چهارمی در سال 2008). آکیرا کوروساوا با راشومون اولین اسکار را نصیب کشورش کرد و دومین تندیس او با درسو اوزالا به دست آمد که تولید مشترکی بود با روسیه.
از سال 1947 که آکادمی رشتهی فیلمهای خارجیزبان را به فهرست جوایزش افزود، 67 جایزه اهدا شده است که 55 جایزه از آنِ فیلمهای اروپایی شده است. ایتالیا با یازده جایزه در صدر جدول قرار دارد. قارهی آفریقا تا امروز دو بار اسکار را فتح کرده است. فیلمهای آسیایی نیز رویهمرفته شش بار تندیس طلایی را برنده شدهاند. در این میان، دو سینمای قدرتمند چین و هند هنوز موفق به دریافت این جایزه نشدهاند. در سال 2002 مالیات زمین با بازی عامر خان سوپراستار هندی نامزد شد و زمانی که وی اعلام کرد به جای لباس رسمی با لباس سنتی کشورش در مراسم حضور پیدا میکند، جنجال زیادی بهپا شد. سینمای فلسطین هم با وجود مشکلات فراوانش، تا به حال حضوری مقتدرانه در اسکار داشته و دو بار نامزد شده است.