سینمای آسیا امسال چند فیلم در بخش مسابقه جشنواره کن دارد که یکی از آنها شمشیر ابدی ساختهی تاکاشی میکه از ژاپن است. این فیلمساز خاطرات خوش خود از معتبرترین جشنواره جهان را به یاد میآورد و در همان حال، دلایل خود برای ساخت اکشن تاریخی تازهاش را توضیح میدهد. با احتساب کارهای تلویزیونی میکه، فیلم تازهاش صدمین محصول کارنامهی هنریاش است. کمتر فیلمساز موفق و سرشناسی را میتوان به یاد آورد که این تعداد فیلم و مجموعه در کارنامهاش ثبت کرده باشد. او از سوی منتقدان سینمایی کشورش، لقب فیلمساز افسانهای را گرفته است.
فیلمنامهی شمشیر ابدی اقتباسی از یک مانگای معروف ژاپنی به همین نام است و فیلمساز میگوید خودش یکی از طرفداران پروپاقرص آن به حساب میآید. داستان فیلم ماجراهای یک رونین را دنبال میکند که بعد از نبردی افسانهای به جاودانگی نفرین شده است. او که تحت تأثیر قتل وحشیانهی خواهرش است، میداند برای نجات روحش باید به مقابله با اهریمن برود. از این رو، با پذیرش کمک به دختری برای گرفتن انتقام خون والدینش، در مسیر تازهای قرار میگیرد که حتی فکرش را هم نمیکند.
میکه درباره فیلمش این طور توضیح داده است: «مانگای اصلی برای نوزده سال به صورت مجموعه تلویزیونی درآمده بود و تعداد زیادی از فیلمسازان ژاپنی بارها تلاش کردند آن را به صورت فیلمی سینمایی درآورند. اما به دلیل مضمون و محتوای تند و افراطیاش، تمام این تلاشها بیثمر ماند. زمانی که تصمیم به ساخت آن گرفتم، احساس میکردم باید این کار را انجام دهم. به باورم این تقدیر من بود که به این پروژه بپیوندم و آن را کارگردانی کنم.»
شرکت فیلمسازی «رکوردد پیکچر» جرمی تامس که سرمایهگذار فیلم قبلی میکه سیزده آدمکش هم بود، برای این فیلم هم دوباره با او همراه شد. میکه در فیلم تازهاش هم مثل ساختهی تحسینبرانگیز قبلیاش، چند سکانس جذاب و باشکوه نبرد گنجانده است که دوستداران فیلمهای سامورایی بهخصوص آثار آکیرا کوروساوا، حتماً از تماشای آنها لذت خواهند برد. به گفتهی منتقدان برخی از این سکانسها دقیقاً یادآور هفت سامورایی و حتی کارهای ماساکی کوبایاشی است. در این بین، میکه و همکارانش از یکی از این سکانسها به عنوان بهترین صحنه فیلم یاد میکنند؛ صحنهی نبرد شخصیت اصلی با ارتش سیصدنفره ساموراییها که با سختی بسیار زیادی هم فیلمبرداری شد. میکه در پاسخ به اینکه چهگونه این سکانس را جلوی دوربین خلق کرده و آن را به شکلی واقعگرایانه فیلمبرداری کرده است، چنین میگوید: «آن کاری را میکنم که ذهنم به من میگوید. ذهنم راهنمایم در کار کارگردانی است. دنبالهروی آن هستم و هیچوقت هم ضرر نکردهام. فیلمبرداری آن سکانس با لذت بسیار زیادی همراه بود. در عین حال احساس میکنم تجربهی بسیار خوبی هم بود. هرچند که این بازیگران آن سکانس بودند که تجربهی واقعی را احساس کردند و نه من!» اهل فن به دور بودن سکانسهای فیلم از کارهای موفقی مثل قهرمان ژانگ ییمو اشاره میکنند و عقیده دارند آنها اتفاقاً خیلی نزدیکتر به فیلمهای ژانر سامورایی کلاسیک ژاپن هستند. منظور آنها پرواز شخصیتها در زمین و آسمان و کوریوگرافیهای کامپیوتری و دیجیتالی رایج است. میکه که کوروساوا را استاد خود میداند، به فیلمهای کسانی چون دیوید لینچ و دیوید کراننبرگ هم علاقهمند است.
میکه در عین حال یکی از آن طرفداران پروپاقرص جشنواره کن هم هست! او میگوید: «همیشه فیلمهایم را با هیجان به کن میفرستم. هیچ چیز به اندازه دعوت به این جشنواره برای من و گروه همکارم مهم نیست و تشویقمان نمیکند.» رابطهی کاری میکه با کن، قدیمی است و داستان خودش را دارد. او در سالهای 2011 و 2013 برای هاراکیری: مرگ یک سامورایی و سپر پوشالی به بخش رقابتی راه یافت و شانس تصاحب نخل طلا را داشت. او از سالهای اولیه حضورش در کن به عنوان دوران موردعلاقهاش نام میبرد.
هاراکیری: مرگ یک سامورایی اولین فیلم سهبعدی است که در بخش مسابقه کن نمایش داده شد: «تصورش را بکنید یک سالن سینما پر از تماشاگرانی با لباسهای رسمی و عینکهای سهبعدی به چشم، دارند یک فیلم سامورایی تماشا میکنند. علامت خوب و خوشحالکنندهای است، موافق نیستید؟!»
یکی از بحثها و جنجالهای امسال جشنواره کن به حضور و دستاندازی دو شبکهی قدرتمند تولید و توزیع نتفلیکس و آمازون در دنیای سینما برمیگردد. این شبکهها که بیشتر در زمینهی مجموعهسازی و کارهای ویدئویی فعالیت داشتهاند، سینما را هم به کارهای قبلی افزوده و پرشتاب در حال تبدیل شدن به یکی از مهرههای مهم و بزرگ دنیای فیلمسازی هستند. میکه در ادامه در این باره میگوید: «تغییر بد نیست و معمولاً بهتر از سکون است. توزیع فیلمهای سینمایی نیازمند خلق چیزی تازه است. نیازمند آن هستیم به خودمان یادآوری کنیم بحث اصلی این نیست که چه چیزی ارائه میدهیم. نکتهی مهم این است که این فرآورده را چهگونه به دست تماشاگران میرسانیم.»
تاکاشی میکه 56 ساله که لقب بانمک «همیشه سبز» را به او دادهاند، همچنان علاقهمند کارگردانی دو فیلم در یک سال است و فعلاً قصد عقبنشینی هم ندارد. پس چهگونه خسته نمیشود و ظاهراً در این رابطه مشکلی هم ندارد؟ او با لبخندی ملایم بر چهره چنین جواب میدهد: «خودم را آدمی سرشار از انرژی ارزیابی نمیکنم. تنها موضوع این است که کار دیگری بلد نیستم و نمیدانم بجز فیلمسازی، چه کار دیگری میتوانم انجام دهم! همهاش همین است.»
او امسال پشت دوربین سه کار مختلف رفت که دوتای آنها سینمایی و سومی تلویزیونی است. دومین فیلم سینمایی میکه در سال جاری میلادی بازسازی مانگای معروف دیگری به نام ماجراجویی عجیبوغریب جوجو است. این فیلم در ماه اوت به روی پرده سینماهای ژاپن میرود. او بلافاصله پس از پایان جشنواره کن، دوباره سر صحنهی فیلمبرداری ساحره لاپلاس میرود که کار تولیدش از مدتی قبل آغاز شده است و برای سال 2018 آمادهی نمایش عمومی میشود. تنها چیزی که درباره این فیلم مشخص است، اقتباس آن از یک رمان پرخواننده بومی است. کمپانی برادران وارنر توزیعکننده فیلمهای سالهای اخیر میکه در سطح بینالمللی است.