اجارهنشینها در میان آثار مهرجویی جایگاهی یکه دارد. تا پیش از این فیلم او سراغ طنز و ساخت فیلم کمدی نرفت. آقای هالو اگرچه جاهایی به خاطر شخصیت اصلیاش خندهای بر لبها میآورد و مدرسهای که میرفتیم رگههای از طنز دارد، اما سینمای مهرجویی تا پیش از این فیلم بیشتر تراژیک و جدی بود. او با اجارهنشینها فضایی سراسر کمیک را تجربه کرد و توانست فیلمی مورد توجه مخاطبان بسازد. آدمهای فیلم بهدقت انتخاب شدهاند تا هر یک بتوانند در تضاد با دیگری جلوه کنند و درام فیلم را شکل دهند. مهمترین شخصیت فیلم، بیاغراق عباسآقا درخشش (عزتالله انتظامی) یا عباسآقا سوپرگوشت است. آدمی وجیهالمنظر که بدش نمیآید اگر مادرش بگذارد، هرازگاهی از جادهی راستی و درستی بیرون بزند. او مباشر خاندان رام دامدار است اما بدش نمیآید این خانه را صاحب شود. طبقهی بالا را به برادرش (رضا رویگری) و زن و بچه و مادرش بدهد و خودش برود پایین شیرینی بخورد. او با آقغلام «معاملات ملکی» هم سروسری دارد. او یک دقیقه برادرش را جلوی دیگران مهندس خطاب میکند اما وقتی خون جلوی چشمش را میگیرد، برادرش برای او بچهای بیش نیست. دشمن بزرگ عباسآقا کسی نیست جز قندی (اکبر عبدی) که از عباسآقا ترسی ندارد و جلوی او درآمده است. معلوم نیست کار و زندگی قندی چی هست و از کجا میآورد بخورد. او با برادرش سالک (یارتا یاران) که روی ویلچر نشسته زندگی میکند و خانهی پدری را بدون اینکه به سالک بگوید فروخته است. مهندس توسلی (ایرج راد) با خانمش (منیژه سلیمی) یکی دیگر از ساکنان این آپارتمان چندطبقه هستند. مهندس اهل کتاب است. پیپ میکشد و یک اتوکشیدهی حسابی است. در طبقهی بالای آقای سعدی زندگی میکند. خوانندهی اپرا که پشتبام خانه را به باغچه تبدیل کرده ولی معتقد است یک لایهی سهسانتی نمیگذارد آب به طبقههای دیگر نفوذ کند. لایهای که عباسآقا معتقد است مانند جگر زلیخا است.
این همسایگان ناکوک را دیگرانی هستند که کوک میکنند. باقر باقری (منوچهر حامدی) معاملات ملکی که قرار است به آنها مشورت بدهد تا چه کنند که محکم سرجایشان بنشینند و بلند نشوند. مشمهدی (فردوس کاویانی) و گروه کارگرانش هرچند حضورشان در فیلم به اندازهی دیگران نیست اما نقش مهمی دارند. به قول مرحوم سید فیلد «وقتی تکلیف شخصیت روشن شد، تکلیف فیلم هم روشن است.» و اجارهنشینها یکی از مواردی است که تئوری فیلد را به اثبات میرساند. فیلم بر خلاف ظاهرش کمدی موقعیت نیست بلکه کمدی شخصیتها است. موقعیت جفنگی که شخصیتها در آن قرار دارند، تحتالشعاع شخصیتهای بهدردنخور و جفنگی هستند که هر یک ساز خودش را میزند. شبی که مهمانی برقرار است و همه چیز بهخوبی پیش میرود، عباسآقا میپذیرد همسایهها پول تعمیرات را بدهند اما فردایش غلام ترکهای (سیاوش طهمورث) عباسآقا را در کسری از ثانیه خام میکند و دستیارش (شاپور شهیدی) را به جای یکی از ورثهی رام دامدار جا میزند و تمام کاسهکوزهها را بههم میریزد. اگر مهرجویی مایل بود، با چنین پردازش شخصیتهایی، بازی موشوگربهی عباسآقا و همسایهها میتوانست پایانناپذیر باشد. این شخصیتهای چندوجهی هر کدام ظرفیت این را دارند که وارد موقعیتهای فراوانی شده و با خنداندن تماشاگر از آن خارج شوند. نگاه کنیم به کل ماجرای خرابی شیر آب خانهی قندی و سپس انفجار او و رویاروییاش با مهندس افجهای (فریماه فرجامی) و ترساندن او و هل دادنش از سوی عباسآقا تا دیالوگ «اونجا که اونجور، اینجا هم که اینجور، اینم اینجور» که موقعیتهای کمیک درخشانی پدید آورده است.
شخصیتهای فرعی فیلم نیز هر یک به نوبهی خود حضور درخشانی دارند و مهرجویی برایشان «برنامه» داشته است. مهمترین نقش فرعی فیلم مادر عباسآقا است (حمیده خیرآبادی). مادری مقتدر که عباسآقا تنها و تنها از او حساب میبرد. او میتواند کاری کند که عباسآقا شالوکلاه کند و برود تا مشمهدی و کارگرانش را برگرداند. او میتواند میان عباسآقا و برادرش آشتی برقرار کند. با همه مهربان است و میتواند کاری کند که دو دشمن خونی (قندی و عباسآقا) با هم روبوسی کنند. حتی برای پسر کوچک عباسآقا نیز به عنوان شخصیتی فرعی کاری در نظر گرفته شده است. او رانندهی پدرش است! صغر سن او و رانندگیاش فینفسه جلوهی کمیکی دارد. همسر آقای توسلی به عنوان شخصیت فرعی دیگر سعی دارد وقتی «نوبت بازی» به او میرسد مؤثر باشد. همسر برادر عباسآقا نیز چنین است. این دو شخصیت به اندازهی لازم در صحنهها حضور دارند. حتی از سوی فیلمنامهنویس برای نوچههای باقر باقری و غلام ترکهای فکر شده است. رجزهایی که هر دو گروه برای هم میخوانند اما هیچیک حرکتی نمیکنند و اینکه غلام چاقو میخورد، تماماً فکرشده هستند. در پایان همین سکانس نگاه کنید به یکی از خدمهی بنگاه غلام ترکهای که تنها مانده است.
مهرجویی پس از این فیلم بار دیگر و در مهمان مامان شکل دیگری از یک اثر سراسر کمیک را تجربه کرد. هرچند که پس از آن در نارنجیپوش و اثر دیگرش چه خوبه که برگشتی به درونمایههای کمیک بازگشته است اما اجارهنشینها شاهبیت کمدیسازی او محسوب میشود که دلیلش را باید در شخصیتپردازی آدمهای فیلم و حوصلهی فراوان برای پرداختن به همهی شخصیتها جستوجو کرد. او یک بار دیگر و در مهمان مامان توانست با حوصلهی هرچه تمامتر شخصیتهایی را روی کاغذ بیاورد که برای مخاطبان باورپذیر بودند. نگارنده اعتراف میکند که شاید هیچ فیلم دیگری را به اندازهی این فیلم مهرجویی تماشا نکرده باشد. خیلی سال پیش که ویدئوی بتاماکسی وجود داشت، نسخهای از فیلم یافته شد و در دورانی که فیلمهای سینمای ایران روی نوار ویدئو وجود نداشت و هنوز بازار نمایش خانگی به وجود نیامده بود، یکیدو ماهی تقریباً هر روز فیلم را تماشا کردیم. مهرجویی نشان داده که هر باری اگر حوصلهی پرداختن به داستان و شخصیتها را داشته باشد، توانایی ساخت اثری ماندگار را دارد. اجارهنشینها فیلم دشواری به لحاظ ساخت و حتی جلوههای ویژه نیز هست. سکانسی که خانه ویران میشود با امکانات آن روز سینمای ایران بسیار باورپذیر از آب درآمده است. با این وجود همه چیز در فیلم، تحتالشعاع داستان و پرداخت شخصیتها قرار دارد. این بزرگترین دستاورد فیلم برای سازندهاش میتواند باشد.