سینمای ایران » چشم‌انداز1403/09/26


به مناسبت سالروز در گذشت خسرو هریتاش

آرش کیان
خسرو هریتاش

 

 

 

خسرو هریتاش نویسند و کارگردان ایرانی  زاده‌ی سال 1311 و تاریخ وفات او 11 دی 1358 در تهران است. او سابقه‌ بازیگری، آهنگسازی، کارگردانی و دستیار کارگردانی را در کارنامه‌ هنری خود دارد. از آثار او به فیلم‌هایی نظیر ضربت، آدمک، سرایدار، ملکوت و فیلم کوتاه به یاد می‌توان اشاره کرد. او برنده‌ی دیپلم افتخار بهترین کارگردانی به خاطر فیلم ملکوت در دوره‌ی پنجم جشنواره‌ی جهانی فیلم تهران سال 1355 شد. در این متن یادبود در مورد دو اثر هریتاش که ویژگی‌های خاصی را دارا بودند پرداخته می‌شود. دو فیلمی که از دید برخی منتقدان به سینمای هنری تعلق دارند.

هریتاش فیلمساز جلوتر از نسل خود بود. او علاوه بر دارا بودن جهان بینی فلسفی خاص خود از تکنیک‌های نوع سینمایی در فیلم‌هایش استفاده می‌کرد که متاسفانه این راه خیلی به طول نینجامید. در این نقد کوتاه سعی شد به اشاره‌های کوتاهی درباره‌ی میراث ارزشمندی که در سینمای ایران و جلوتر از زمان خود به یادگار  گذاشته پرداخته شود. 

 

سرایدار

داستان فیلم در مورد سرایداری به نام رحمان با بازی علی نصیریان است. پسر رحمان به نام داوود با بازی سعید کنگرانی با دوربینی به ثبت وقایع مختلف می‌پردازد. او مانند جوانی که در فیلم آگراندیسمان آنتونیونی دوربینی داشت، با آن دوربین به ثبت وقایع می‌پردازد. او که دوست دارد فیلمساز شود می‌خواهد فیلمسازی خود را با ثبت وقایع به شیوه‌ سینما حقیقت (وریته) که ابداع ژیگا ورتوف است انجام دهد. داوود با دوربین از پدر خود و وقایعی که برای او رخ می‌دهد فیلمبرداری می‌کند و ما به نوعی شاهد ساخت فیلمی داخل فیلم اصلی هستیم.

داوود که سرایدار است به واسطه‌ همسایه‌ خود که با زیرآب زنی و چاپلوسی در کارش رشد کرده سرایدار است و ارتقا شغلی پیدا می‌کند. این فیلم اختلاف طبقاتی را به نمایش می‌گذارد و فساد حاکم در قشر سرمایه دار را نشان می‌دهد. رحمان وقتی می‌خواهد از گاو صندوق شرکتی که در آن نگهبان است دزدی کند، داوود از او فیلمبرداری می‌کند. این پلان در کنار پلان‌های دیگر از رحمان فیلمبرداری شده و به عنوان اثر داوود نمایش داده می‌شود. رحمان از کارش اخراج می‌شود. به نوعی مضمونی مانند محله‌ چینی‌ها را در فیلم شاهدیم که خلافکارهای بزرگ در دام نمی‌افتند و خرده خلافکارها مجازات می‌شود.

همسایه‌ رحمان که با کلک و چاپلوسی رشد کرده، زیرآب مسئول بایگانی، حسابداری و... را می‌زند و حتی پرونده‌ای را از دید مسئول بایگانی پنهان می‌کند دستش رو نمی‌شود در عوض رحمان که تا به حال به جایی نرسیده مجازات می‌شود. این فیلم دارای چند خط داستانی است که خطوط داستانی اصلی آن حول رحمان و داوود است اما خواهر داوود و بچه دار شدن آن، نعمت پسر عقب مانده‌ رحمان که از طرف دوستانش طرد شده و خودکشی می‌کند و مرگ را به شکل یک عروس می‌بیند و هم چنین عشق داوود به دختر همان همسایه که نافرجام است و دختر با فرد دیگری ازدواج می‌کند. همگی حول این حقیقت است که فقر در جامعه‌ باعث ویرانی زندگی خانواده می‌شود و سکانس پایانی فیلم نکته‌ کلیدی این موضوع است که در خانه‌ رحمان برای پسرش نعمت عزاداری می‌کنند و در خانه‌ همسایه که ما آن را از زاویه‌ دید داوود می‌بینیم عروسی در حال شکل گیری است.

 

آدمک

این فیلم از تیتراژش که با صدای فریدون فروغی خوانده شده و شعبده بازی را نشان می‌دهد که از بابک کاراکتر اصلی با بازی سیامک دولتشاهی برای شعبده‌اش استفاده می‌کند مضمون بازیچه بودن آدم‌ها را در فیلم نشان می‌دهد و فیلم حول چند خط داستانی مانند فیلم سرایدار است. بابک که پزشک است قرار است با فامیل خود با بازی زری خوشکام ازدواج کند اما علاقه‌ای به ازدواج ندارد. او برادری دارد که به خاطر علاقه‌اش به خوانندگی از طرف خانواده طرد شده است. بابک باید به شهرستان برود که در بیمارستانی که پدرش رییس است جای او زندگی کند. در راه یک عکاس را سوار می‌کند و هم چنین دختری را که به او تهمت زده‌اند و از روستا طرد شده است سوار ماشین خود می‌کند. در راه آن‌ها را پیاده می‌کند. بابک پس از ملاقات با پدرش متوجه می‌شود او پیش خانواده‌ای می‌رود که به پسرشان خون رسانی کند و خانواده فکر می‌کنند پسر کم خونی دارد در حالی که سرطان خون دارد. بابک متوجه دروغ پدرش می‌شود و راست را به پدر آن پسر بیمار می‌گوید.

بابک سعی در خوب کردن آن پسر دارد. برای او گروه موسیقی دورگردی می‌آورد که مانند دلقک‌های فیلم‌های ایتالیایی مثل آثار فلینی هستند. بابک و رفیق عکاسش با سرپرست آن‌ها به جایی که سرپرست دارد می‌روند که دختران بی‌پناه در آن جا باید کاسبی کنند. عکاس دختری که در اول فیلم سوار ماشین شده را می‌بیند و دختر می‌گوید به او اتهام بی‌عفتی زده‌اند و از خانه‌ خاله‌اش رانده شده است. عکاس می‌خواهد دختر را فراری دهد. تدوین موازی خوبی بین ورزش کردن سرپرست گروه دلقک‌ها و آن خانه با فرار کردن دختر و عکاس زده می‌شود و زمانی که سرپرست آن دو را گیر می‌آورد موسیقی زورخانه به صورت غیر دایجتیک برای نشان دادن صحنه‌ رویارویی وجود دارد. دختر طرف آن مرد سرپرست را گرفته و گویا به سرنوشت خود تن داده است. عکاس روح ماجراجویی‌اش از بین می‌رود و تصمیم می‌گیرد به وطنش برگردد. پسر بیمار از بین صحبت خواهرش و بابک متوجه می‌شود که سرطان دارد و خودکشی می‌کند. تنها بابک تصمیم می‌گیرد راه خود را برود و از خانواده و ازدواج با دختر فامیل و اداره‌ بیمارستان دوری کند. فیلم دارای نوعی نگاه اگزیستانسیالیستی است که می‌خواهد افرادی را نشان دهد که از هنجارهای جامعه زجر می‌کشند و تنها بابک است که موفق به جدایی از گروه می‌شود.

 

 


کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:

https://telegram.me/filmmagazine

آدرس اینستاگرام:

https://www.instagram.com/filmmagazine.official

آدرس کانال آپارات:

آپارات | FilmMagazine.official (aparat.com)

 

 

[مجله فیلم]

آرشیو

کارخانه تولید مجازی فیلم الهام
مینی سریال نهنگ سفید، پخش از نمافیلم
کتاب کاریکاتورهای مسعود مهرابی منتشر شد
فیلم ۷۶۰۰ به نویسندگی و کارگردانی بهروز باقری
 اولین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه عباس کیارستمی برگزار شد
فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۵۳۱)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: