فیلم روایت خانوادهای است چهار نفره که زندگیِ شهری را رها کردهاند و تصمیم دارند تا سالهای آخر عمرشان را به دور از سر و صدا و آلودگی در مزرعهای در دِلِ جنگلی بکر سپری کنند. شاید بیماری مادر هم در این تصمیم خانوادگی بیتاثیر نبوده. اما اتفاقی عجیب باعث برهم ریختن این آرامش خانوادگی میشود. سقوط شهاب سنگی از فضا در نزدیکی مزرعه، شهاب سنگی که رنگی منحصر به فرد و ناشناخته دارد. رنگی از فضا...
فیلمهای علمی-تخیلی که به فضا مربوط میشوند غالبا در دو دسته قرار می گیرند. در دسته اول انسانها با موجودی ناشناخته دست و پنجه نرم میکنند که مانند هر موجود زندهای نقطه ضعفی دارد و قهرمان فیلم با کشف آن میتواند آن را شکست دهد و بشریت را نجات دهد. اگرچه همیشه این موجود ناشناخته لزوما دشمن ما یا زمین به حساب نمیآید. میتواند همچون ای-تی موجودی بسیار دوست داشتنی باشد، که در این صورت قهرمان فیلم وظیفه خود میبیند تا به او کمک کند.
در دستهی دوم که فیلم هایی واقع گرایانهتر هستند، انسان را در شرایطی سخت مییابیم با طبیعتی متفاوت از زمین. جایی که اولین اشتباه آخرین اشتباه است. معمولا در این فیلمها قهرمانان دانشمندان و مهندسان و فضانوردان هستند. فیلم مریخی ریدلی اسکات را میتوان در این دسته بندی قرار داد که به شدت وابسته به علم هستند.
اما هوشمندیِ فیلم رنگی از فضا در این است که ما با هیچکدام از این شرایط روبرو نیستیم. ما فقط با یک رنگ جدید مواجه هستیم. چیزی که نه میشود با آن جنگید و نه نقطه ضعفی دارد. شخصیتهای فیلم برای مقابله با این پدیده ناشناخته که با رنگ ارغوانی به تصویر کشیده میشود هیچ راه حلِ مبتنی بر علم هم ندارند.
در لایه اولیه، به نظر میرسد فیلم برخورد روانی انسان با ناشناخته را به تصویر میکشد. مهم نیست که این موجود ناشناخته چه باشد، هر چیزی که ناشناخته باشد برای ما ترس به همراه دارد و اگر انسان توانایی و استقامت کافی نداشته باشد این ترس میتواند بسیار فلج کننده باشد. به طور مثال حتی زندگی در کشوری که به زبان ما صحبت نمیکنند، اگر بهشت برین هم باشد گهگاه برای ما حاوی ترس و پریشانی است و برای فرار از آن به هر فارسی زبانی پناه می بریم. اما در فیلم این سقوطِ شهابسنگ ارغوانی است که حکم ناشناخته را دارد و این حضور نه تنها باعث بینظمی در ذهن انسانها شده بلکه به نظر میرسد آمده است تا تمام محیط اطراف را دستخوش تغییر کند، حتی زمان را.
اما گذشته از شهاب سنگ زندگی در طبیعت برای انسانِ شهرنشین به خودی خود ترسناک است. در فیلم میبینیم که حتی لحظهای قطع شدن اینترنت و یا رفتن آنتن موبایل، یا استارت نخوردن ماشین، خانواده را به مرز جنونی وحشیانه میبرد و اینگونه است که فیلم توجه ما را به زیرلایه اصلی خود دعوت میکند که از چشم ما پنهان است.
کارگردان با توانایی و زیرکی بسیاری جای قهرمان و ضدقهرمان را عوض کرده است، طوری که انگار رنگ فضایی فقط برای نجات آمده است. گویی این برخی انسانهای طمعکار هستند که دشمنِ جنگل و طبیعت هستند. پدر و مادری که تمام عمر در شرکتهای بینالمللی و بنگاههای اقتصادی، مشغول پول جمع کردن بودهاند و اندک چیزی از طبیعت نمیدانند و حالا در دلِ جنگلی زندگی میکنند که تا قبل از هجوم انسانها در نظم خودش زندگی میکرده و برخوردی با چنین موجود ناشناختهای نداشته. این موجودات برای دوران بازنشستگیشان هم نقشههای متعددی در سر پروراندهاند. بازدید از جزایر یونان، سفر به رُم و مزرعهداری در کنار جنگلی بکر و پرورش آلپاکا. اما این موجودِ شهری شده دیگر نمیتواند خودش را با طبیعت وقف دهد و همیشه سعی در تغییر آن دارد تا برای او راحتتر باشد. او به جاده نیاز دارد، اینترنت، خوشگذرانیهای شبانه با دوستان. نمیتواند طبیعت را تحمل کند و دیر یا زود آن جنگلِ بکر را هم به شهری آلوده تبدیل خواهد کرد، همانطور که آب را مسموم کرده است. وضعیت بی شباهت به عصری که در آن زندگی میکنیم هم نیست، جایی که دریاچهها و رودخانههای چند هزار ساله هم در حال خشک شدن هستند.
اما دختر خانواده جدا از دیگران است، لاوینیا در صحنه اول فیلم پا برهنه سوار بر اسبی است و برای نجات مادر از سرطان دست به نیایش برده است. او تنها کسی است که به نظر میرسد تا حدودی از خطر در امان است. اگرچه کمکم خودِ خانواده و قید و بندهایشان هم برای او تبدیل به خطر میشوند چون لاوینیا با طبیعت یکی شده است. در واقع لاوینیا همان ستوان دانبارِ فیلم کوین کسنِر است که با گرگها میرقصد.
اگر بدانیم که اصل و نسب ریچارد استنلی، کارگردان فیلم به بومیان آمریکا بر میگردد، بیشتر میتوانیم با او همذات پنداری کنیم. کسانی که با چشمان خود دیدهاند که انسان چطور میتواند نظم طبیعت را برهم بریزد و همه چیز را برای رفاه و راحتی خود به خدمت بگیرد.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine
آدرس اینستاگرام:
https://www.instagram.com/filmmagazine.official
آدرس کانال آپارات:
[مجله فیلم]