ششصد و سی و یکمین شماره ماهنامه فیلم آذر ماه ۱۴۰۴ منتشر شد. در این شماره جذاب و خواندنی علاوه بر پروندهای مفصل درباره ناصر تقوایی گزارشی از جشنوارههای فیلم کوتاه تهران و جشنواره فیلم کودک و نوجوان منتشر شده است و در ادامه به معرفی فیلم و سریالهای روز ایران و جهان پرداخته شده است. همچنین در این شماره حسین نمازی کارگردان سینما ده کتاب مورد علاقه خود را به خوانندگان ماهنامه فیلم معرفی کرده است.
در نخستین روز جشنواره بینالمللی فیلم شهر، صندلیها خالی ماندند. این جشنواره که قرار بود به یکی از محورهای فرهنگسازی و شکلدهی به هویت اجتماعی تبدیل شود، اکنون خود با بحران هویت مواجه است و با استقبال سرد مخاطبان روبهرو شده است. این وضعیت پرسشی جدی مطرح میکند: آیا چنین جشنوارههایی توان بازتاب نیازها، دغدغهها و تحولات جامعه معاصر و ایفای نقش مؤثر در ارتقای فرهنگ را دارند یا صرفاً به رویدادهایی تشریفاتی و نمادین تبدیل شدهاند که ارتباط واقعی با مخاطبان و مسائل اجتماعی را از دست داده اند. جشنوارههایی که...
[ادامه]
نشست خبری این دوره، روز شنبه ۱۷ آبانماه با حضور مریم پیرکاری، دبیر جشنواره، در پردیس سینمایی ملت برگزار شد. نشستی که در آن بر نقش سینما در بازتاب مسائل اجتماعی و شهری تأکید شد. پیرکاری از رویکرد جامعهشناسانه جشنواره سخن گفت، رویکردی که تلاش دارد از دل بحرانها، آسیبها و امیدهای شهری، بستری برای گفتوگو و تأمل فراهم آورد....
[ادامه]
در همین زمان که فقدان تقوایی پابرجا بود و نوعی رانت همیشگی برای دیگران باقی بود، او هم حضور داشت، وجود داشت. مسئله شخصی من آن است اگر نساختن و نبودن تقوایی را انتخاب شخص او میدانید و در عین حال، سوت و کف و هورا برای فلان جایزههای سینمای ایران میزدید (میزنید) و در هیجان و سودای کسب اُسکارهای تازه و دیگر جوایز بینالمللی بودید و آن را افتخار این سرزمین میدانستید؛ لطفا کمی انصاف را مدنظر داشته باشید. این عین ابتذال در نظر و اندیشه است و نوعی دوروریی و ریاکاری. این نوعی نقاب نهادن بر صورت خود است و حتی بهجرات میتوان گفت رشوهای است به خود یا دیگری تا لحظهای هم که شده در میان لحظات دراماتیک این سالها هرچند اندک گم شود و گیر کند تا آن مسئله اساسی و فقدانِ شخصی همچون تقوایی نادیده انگاشته شود و به تارک فراموشی سپرده. اما اینکه از او بنویسیم هیچ ایرادی ندارد. تمجید از او هم. مسئله همانی است که گفتم؛ زمانیکه او غائب بود، حضور دیگر فیلمسازان که نه از جنس او بودند و نه حتی میتوانند ادای او را در بیاورند و بهجرات توانایی بازی کردن نقش او را هم ندارند، عین ریاکاری است. با این عمل (تمجید اکنون!) بیشتر تقوایی بزرگ را و کُنش قهرمانانهاش را از درون تهی میکنید و حتی تخریب. بگذارید تهمانده معنای سینمای معاصر ایران باقی بماند تا شاید همانطور که گفت؛ روزی با سقوط سینمای سفارشی بالاخره نقطه امیدی، رویشی دوباره در آن ایجاد شود....
[ادامه]
اثر تازه عباس شکوری، یادداشتهای زیرزمینی یک روایت حقوقی و درامی اجتماعی همراه با بازتابی عمیق از مفاهیم فلسفی، تبعیض ساختاری و وجدان انسانی است. فیلمی که با اقتباسی هوشمندانه از رمان مشهور داستایوفسکی، تصویری تاریک و تکاندهنده از وضعیت فرزندان طرد شده از جامعه را به تصویر میکشد.
در مرکز این داستان، با کودکی مواجهیم که نه پدر و نه مادر مسئولیت وجودش را نمیپذیرند و حال، تصمیمگیری درباره سرنوشتش بر دوش یک قاضی گذاشته شده، قاضیای که درونمایه فلسفی شخصیتش، آشکارا از قهرمان داستان داستایوفسکی الهام گرفته شده است...
[ادامه]
فیلم خداحافظ آشغال ساخته بهرام و بهمن ارک، نمونهای برجسته از این تحول است. این فیلم را امروز در دومین روز از چهل و دومین جشنواره فیلم کوتاه تهران دیدم. اثری که با تلفیق ژانر عاشقانه گوتیک در بستری مدرن و دیجیتال، مخاطب را به دنیایی رازآلود و پرتعلیق میبرد. این فیلم صرفاً یک داستان عاشقانه نیست. بلکه تجربهای از برخورد عشق با ترس، زیبایی با زشتی، و نور با سایه است. فیلم از همان لحظات ابتدایی، با دیالوگهایی کوتاه اما دقیق، منطق جهان خود را بنا میگذارد و مخاطب را به پذیرش قواعد تازهای دعوت میکند. قواعدی که در آن، واقعیت دیگر همان نیست که میشناختیم...
[ادامه]
چهلودومین جشنواره فیلم کوتاه تهران در مسیر کشف نسل تازه سینماگران
چهلودومین جشنواره فیلم کوتاه تهران از ۲۷ مهر ۱۴۰۴ در ایرانمال آغاز شد. این دوره نیز همچون سالهای گذشته، محملی است برای نمایش آثار منتخب فیلمسازان جوان در سه بخش داستانی، مستند و تجربی. بخش سینما، کتاب که به نمایش آثار اقتباسی اختصاص دارد، از دیگر بخشهای ویژه این جشنواره است...
[ادامه]
فیلم آرامش در حضور دیگران با تکیه بر اقتباس ادبی، نگاه انتقادی به جامعه و بهره گیری از زبان سینمایی متفاوت، در دهه چهل و پنجاه شکل گرفت. ناصر تقوایی با اقتباس از داستان غلامحسین ساعدی، جهانی بیمار و فرو پاشیده را به تصویر میکشد که محور آن زوال اقتدار پدر است...
[ادامه]
چرا اغلب سینماگران تصور میکنند روانشناسیِ فیلم فقط با مثلث روانکاوی (فروید، یونگ و لاکان) تعریف میشود؟
روانشناسی در تار و پود سینما تنیده شده است. این تنیدگی، با لذات است. زیرا این انسان است که در کالبد فیلم میدمد و فریم به فریم جان بخشی میکند و همین انسان نیز توسط نظام روانشناختیاش به پویایی درمیآید. به همین علت حتی اگر فیلمساز، تحلیلگر و یا منتقد تعمدا آن را بهکار نگیرد در قالب دانش ضمنی؛ تنیدگی و پیوند خود را با او حفظ خواهد کرد. دانش ضمنی به معنای داشتن تسلط و آگاهی قابل توجه پیرامون یک موضوع بدون داشتن سواد آکادمیک و آموزش رسمی است...
[ادامه]
خسرو هریتاش به همراه حسن شریفی مهر، فیلمنامه سرایدار را بر اساس رمان انتقادی «کمدی حیوانی» نوشت. فیلم در بستر اقتباس، تصویری اجتماعی از فرودستی و انفعال یک طبقه را باز نمایی میکند و در عین حال سه نسل از این طبقه را در قاب میگیرد: پدربزرگ، پدر و پسران. پدربزرگ نگهبان ایستگاه قطار است که وظیفه دارد به موقع میله ایست را بالا و پایین کند. رحمان، پدر خانواده، سرایدار یک شرکت است. پسر بزرگ، داوود، درس میخواند و آیندهای نامعلوم دارد؛ نعمت، پسر کوچکتر، در رویای سفر به جای دور به سر میبرد....
[ادامه]
فیلم کلاغ (۱۳۵۶) بازتاب دغدغههایی است که تمامی انسانها را در بر میگیرد و از این رو موضوعی بیمرز دارد. همین ویژگی نقطه عطف اثر به شمار میرود؛ زیرا کارگردان با نگاهی تازه به سوژهای ظاهرا تکراری پرداخته است. شاید در نگاه نخست موضوع کلیشهای به نظر برسد، اما بیضایی با تلفیق سنت و مدرنیته و نیز تاکید بر اصالت فردی، اثری متفاوت و ویژه خلق کرده است.
در طول فیلم، از شخصیت..
[ادامه]