او نگاهی به آسمان میکند و رؤیای پرواز به دوردستها را در ذهن میپروراند. اما مشکل اینجاست که او عضوی از یک دنیای بوروکرات است که از خدمت کردن به عنوان یک خلبان بازداشته شده است. این را میتوان به عنوان طرح کلی کشتار کامل (Good Kill)، جدیدترین فیلم اندرو نیکول نویسنده و کارگردان، در نظر گرفت. این طرح درباره گاتاکا، اولین فیلم بلند کارنامهی نیکول، هم مناسب به نظر میرسد. در هر دو فیلم ایتن هاوک در نقش مردی بازی کرده است که به خاطر حضور در دنیایی که آرزوی جاهطلبانهاش را تباه میکند، بهتدریج بیقرار میشود و حتی کمی دیوانهبازی درمیآورد. تفاوت دو فیلم در این است که کشتار کامل در زمان حال روی میدهد و گاتاکا در آیندهای نهچندان دور. بهعلاوه این فیلمها تکاملی را در جهانبینی نیکول نشان میدهند. کشتار کامل اغلب عناصر مشترک در آثار اندرو نیکول را دارد، اما علاوه بر آن فیلمی است که گذاری از امید به تردید را در خود جای داده است.
در کشتار کامل هاوک نقش تام ایگن را ایفا کرده است، یک هدایتکنندهی پهباد که از کارش متنفر است. تام به جای نشستن در کابین خلبان و تجربهی خطر واقعی، در مکعبی بیپنجره با تهویهی مطبوع مینشیند. هیچ گشتی در آن سوی آبها در کار نیست و او حالا از حومهی لاسوگاس با یک پایگاه نظامی در نزدیکی مناطق دشمن در ارتباط است. با اینکه زندگی حرفهای جدید او بهمراتب بیخطرتر است و زمان زیادی را در اختیارش قرار میدهد تا همسر و فرزندانش را ببیند، اما پیامدهای روانشناختی را برای او به همراه میآورد. خدمت نظامی برای تام به معنی دوری از خانه و خانواده است (گاهی برای چند ماه) و تجربهی روزانه از کشتار با پهباد و دوباره بازگشت به خانه بیش از توان و تحمل او است.
وینسنت فریمن، شخصیت هاوک در گاتاکا، قهرمانی است که شرایط حادتری را تجربه میکند. او در آیندهای که مهندسی ژنتیک پیش نیاز اصلی و ضروری برای حرفهی خلبانی است، با نقصهای مادرزادی مثل نزدیکبینی و نارسایی قلبی متولد شده است. پس به طور طبیعی وضع سلامت و بنیهاش به او اجازه نمیدهد تا به رؤیایش دست یابد که پرواز به تایتن، یکی از ماههای زحل، است. از این رو تصمیم میگیرد از هویت فرد دیگری استفاده کند و امتیاز لازم برای موفقیت در آکادمی پرواز را کسب کند. بنابراین در حالی که دنیای تام بهتدریج روی سر او خراب میشود، وینسنت ترغیب میشود تا به رؤیایش جامه عمل بپوشاند.
خلق جهانهای داستانی پرجزییات، نقطهی قوت اصلی اندرو نیکول به عنوان فیلمساز است. فیلمنامه، فیلمبرداری و بازیها، همه در خدمت داستان - که ساده آغاز میشود - هستند تا عمق بیشتری را آشکار کنند. قابلشناساییترین جنبهی آثار نیکول، چگونگی استفادهی او از عبارتها و ترکیبهای هوشمندانهای است که خلق میکند. به عنوان نمونه، شخصیتی در گاتاکا، وینسنت را «فرزند خدا» خطاب میکند چون او انسانی نیست که بهواسطهی مهندسی ژنتیک به وجود آمده باشد. با این وجود موضوع جالب درباره کشتار کامل این است که نیکول بههیچوجه دست به ابداع و استفاده از چنین عبارتهایی نزده است. او در این مورد به من چنین توضیح داد: «من ترکیبهایی را که استفاده میکردم کنار گذاشتم. پس دستکم باید از سیا به عنوان همکار فیلمنامهنویس نام میبردم.»
کمپوزیسیونهای او هم در خدمت مضامین گستردهتر مورد نظرش در داستان هستند: صحرای لاسوگاس شباهت قابلتوجه و سنجیدهای به صحرایی دارد که پهبادها بر فراز آن به پرواز درمیآیند؛ فقط تفاوت در این است که در لاسوگاس میشود مقداری آب و چمن در حیاط پشت خانه پیدا کرد. حومهی شهری غیراصیل و عوامانهی لاسوگاس در کشتار کامل به شهرک فیلم نمایش ترومن شباهت دارد؛ فیلمی که نیکول فیلمنامهاش را درباره مردی نوشت که از چشماندازهای مصنوعی متنفر است و مشتاق سفر و ماجراجویی. البته تفاوت آنها در این است که تام تا حدی از شرایط محیطیاش راضی است ولی ترومن قربانی آن است.
نیکول در کشتار کامل طراحی خاصی برای دنیایش در نظر نگرفته است تا هرچه بیشتر به جهان واقعی و آشنایمان نزدیک شود. تمرکز و توجه او به نزدیکی بیشتر با دنیای واقعی زمانی خودش را بیشتر نشان میدهد که نگاهی به سرنوشت شخصیتهای تام و وینسنت بیندازیم. گاتاکا به عنوان فیلمی در ژانر تریلر معرفی شد، اما در واقع درباره غلبهی وینسنت بر ناتوانی و مصیبتش است. او برای رفتن به فضا دست به هر کاری میزند از جمله شکستن پاهایش و درآوردن بافتهای ازبینرفته از بدنش؛ و با این حال او با کمک گروهی از آدمها میتواند به هدفش دست یابد. از سوی دیگر کشتار کامل فاقد این همدردی و دلسوزی اولین فیلم نیکول است. هیچ کس نمیخواهد به تام کمک کند تا او واقعاً پرواز کند و این در شرایطی است که او نه در آیندهای دیستوپیایی بلکه در ارتش آمریکای زمان حال به سر میبرد و هیچ راه دورزدنی برای او وجود ندارد تا بتواند به خواستهاش برسد. تفاوت این دو دنیا به نوعی نشاندهندهی این است که اندرو نیکول به فیلمساز واقعگراتر و بدبینتری تبدیل شده است. او در گفتوگویی به این موضوع اشاره کرده است: «من ارتباطی بین گاتاکا و کشتار کامل میبینم چون هر دو درباره تکنولوژی هستند و اینکه چهقدر عاقلانه از آن استفاده میکنیم.» تفاوت هم در این است که تکنولوژی امروز ما غیرانسانیتر از هر آیندهای است که نیکول میتوانست در گذشته تصورش را بکند.
[آلن زیلبرمن، راجر ایبرتداتکام]