نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

سینمای جهان » نقد و بررسی1394/08/11


یادگاری که در این گنبد دوار نماند!

نگاهی به سریال «زیر گنبد» با مشارکت استیون کینگ و استیون اسپیلبرگ

مهرزاد دانش

 

زیر گنبد / Under the Dome
خالق: برایان کی. واهان، بر اساس رمان
زیر گنبد اثر استیون کینگ، تهیه‌کنندگان اجرایی: استیون اسپیلبرگ، استیون کینگ، استیسی اسنایدر و... بازیگران: مایک ووگل، راشل لیفوره، ناتالی مارتینز و... محصول 2013-2015 آمریکا، سه فصل (شامل 39 قسمت 43دقیقه‌‌ای)، ژانر: علمی‌خیالی/ معمایی.

شاید اگر نام استیون کینگ به عنوان نویسنده‌ی داستان مورد اقتباس و اسم‌ورسم استیون اسپیلبرگ به عنوان یکی از تهیه‌کنندگان اجرایی یک مجموعه‌ی تلویزیونی علمی‌خیالی مطرح شود، این طور به نظر برسد که پیش‌بینی موفقیت مجموعه و استقبال چشم‌گیر مخاطبان اصلاً کار دشواری نیست. اما‌‌ همان طور که در یکی از مطالب قبلی (در نقد سریال وِیوارد پاینز) این موضوع یادآوری شد که نباید از طرح نام‌ ام. نایت شیامالان به‌سرعت نتیجه گرفت که با مجموعه‌ی ضعیفی مواجه هستیم، این‌جا هم به نظر می‌رسد ابهت و اهمیت نام کینگ و اسپیلبرگ، نباید ذوق‌زدگی اولیه را تداوم بخشد.
زیر گنبد موضوع بسیار جذابی دارد و دوست‌داران ژانر علمی‌خیالی را از‌‌ همان بدو امر، هیجان‌زده می‌کند: ظهور ناگهانی یک گنبد بزرگ شفاف و شیشه‌مانند بر فراز و گرداگرد یک شهر کوچک به نحوی که تردد و تماس و ارتباط ساکنان شهر را با دنیای بیرون از آن، ناممکن می‌سازد و آن‌ها را هم‌چون ماهیان گرفتار در تنگی حبابی شکل و مسقف، محصور می‌کند. شروع کوبنده‌ی سریال، که از یک سو با این پدیده‌ی عجیب‌وغریب رقم می‌خورد (آن هم با نمودهای بصری تکان‌دهنده‌ای هم‌چون احشام پهلودریده) و از سوی دیگر اقدامات کنجکاوی‌برانگیز برخی از ساکنان شهر را روایت می‌کند (ورود یک قاتل مشکوک به شهر، مفسده‌های کلان‌تر فرصت‌طلب شهر، رفتارهای روانی پسر جوانش در برخورد با محبوبش، ناپدید شدن همسر یک روزنامه‌نگار، ورود یک دختر نوجوان افسرده با والدینی دگرباش به شهر و...) و ترکیب این اتفاقات شگفت‌انگیز بیرونی و رویدادهای تعلیقی درونی، باعث می‌شود ضرباهنگ و موتیف پرکششی در تاروپود متن مجموعه حاصل آید.
موضوع در حصار قرار گرفتن تعدادی از آدم‌ها در یک فضای غریب و بسته، البته تم جدیدی نیست و از سری فیلم‌های مکعب (Cube) گرفته تا فیلم اتاق فِرمت (Fermat's Room) و مازگریز (The Maze Runner) می‌توان ده‌ها مصداق و نمونه را به یاد آورد. این‌جا هم طبق روال متعارف، روایت و موقعیت ماجرا با درهم‌تنیدگی تعلیق‌های انسانی و محیطی شکل می‌گیرد و آن‌چه اهمیت اصلی را پیدا می‌کند، نوع رفتار آدم‌ها در قبال دیگران، خود، گذشته، حال و آینده‌شان است. بسته بودن فضای پیرامون، عیار شخصیت آدم‌ها را به تبع موقعیتی که دارند بیش‌تر عیان می‌سازد و حتی گاه وجهه‌ای را شکل می‌دهد که تا کنون ماهیتش بر خودشان هم ناپیدا بوده است. این روال در زیر گنبد تقریباً تا اواسط فصل نخست جریان دارد و به موازات افزایش رازآلودگی گنبد نامرئی‌ای که بر فضای شهر سیطره دارد، ساکنان شهر هم پیچیدگی‌های رفتاری‌شان افزون می‌شود و روابط پرخم‌وتابی را در قبال یکدیگر اتخاذ می‌کنند.
اما این روند دیری نمی‌پاید و از میانه‌های فصل اول هرچه پیش می‌رویم و تا فصل دوم و سوم ادامه می‌دهیم، لحن متن تغییرات بیش‌تری می‌کند و از فضای علمی‌خیالی‌ای - که حال‌وهوای انسان‌شناسانه‌ای دارد - به سمت فانتزی‌های جادوجنبلی سطحی، حرکتی فزاینده به خود می‌گیرد. قطعاً یک اثر علمی‌خیالی قرار نیست واقع‌گرا باشد و خود زیرمجموعه‌ای از گستره‌ی فانتزی است، اما فانتزی‌ای است که لحن واقع‌نما و متقاعدکننده دارد و به عبارت دیگر، خیالی است که قالب علمی به خود گرفته است و نه خیالی که به دنیای ماورا و افسانه و جادو پهلو می‌زند. پیدا شدن تخم‌مرغ‌های نورانی و ورود به غاری شبیه به خواب‌های آلیس در سرزمین عجایب و پدیدار شدن شاپرک‌های رنگارنگ وحشی و نابودگر و ظهور طرفه‌العین دالان منتهی به سرزمین بیرون و... از یک سو، و تمرکز بر افراد و نهادهای توطئه‌گر و مافیایی دنیای بیرون از گنبد که لحن متن را یک‌دفعه شبیه بیانیه‌های آنارشیستی ضدسازمانی می‌کند از سوی دیگر، قصه را چنان دچار اعوجاج می‌سازد که دیگر آن هیجان‌زدگی‌های اولیه هم التیام‌بخش دلزدگی از این پیامد نیست؛ فرایندی شبیه به سریال لاست (گم‌شدگان) که نوع پایان‌بندی سرهم‌بندی‌شده‌اش، بسیار توی ذوق می‌زد، با این تفاوت که لاست دست‌کم سه‌چهار فصل اولش جذابیت داشت و در زیر گنبد از‌‌ همان نیمه‌های فصل اول، موتور روایت به لنگی و سستی دچار می‌شود.
در کنار این معضل، آفت دیگری هم به شکلی فزاینده شکل می‌گیرد که عبارت از رفتار‌ها و نمودهای سطحی آدم‌های داستان است؛ به نحوی که فانتزی‌های جاری در رویداد‌ها باعث ایجاد مانع در برابر تعمیق شخصیت‌ها می‌شوند. افراد به‌‌ همان سرعت که عاشق می‌شوند، به تنفر از هم می‌رسند و هنوز لحظاتی از مرگ تأسف‌بار نزدیکان‌شان نگذشته است که دنبال شادی و کامیابی می‌روند. این نوع شخصیت‌پردازی بیش‌تر به افسانه‌های کودکانه‌ای می‌ماند که در آن‌ها صرفاً توالی موقعیت‌ها اهمیت دارد و نه چهارچوب‌بندی انگیزه و انگیخته‌های انسانی در قبال رفتار‌ها و تصمیمات‌شان.
اگرچه در فصل سوم تلاش شده است تا با ربط دادن آن همه فانتزی‌های جادویی به حضور بیگانگان فضایی بر زمین، نوعی وجهه‌ی شبه‌علمی برای اثر آفریده شود و حتی پای ایده‌هایی مثل دنیاهای موازی و... به موضوع داستان باز شود، اما سطحی‌نگری بر موقعیت‌های انسانی چنان فضا را تحت‌الشعاع خود قرار داده است که استناد به این جور تئوری‌ها هم نمی‌تواند نجات‌بخش باشد و یادگاری از این گنبد دوار ماندگار سازد.

جدیدترین‌ها

آرشیو

فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۳۰)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: