نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

سینمای جهان » نقد و بررسی1395/09/21


من عشق هستم!

آگراندیسمان (5): نگاهی به میزانسن «جدایی» در «45 سال»

رضا حسینی

 

45 سال به نویسندگی و کارگردانی اندرو هِی (البته «اندرو هیگ» هم درست است) یکی از موفق‌ترین و تحسین‌شده‌ترین فیلم‌های سال گذشته است. درام عاشقانه‌ای که بر اساس داستان کوتاهی با عنوان «در کشوری دیگر» به قلم دیوید کانستِنتین شکل گرفت و پس از شرکت در بخش رقابتی شصت‌وپنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم برلین، خرس‌های نقره‌ای بهترین بازیگر زن و مرد را برای شارلوت رمپلینگ و تام کورتنی به ارمغان آورد. البته موفقیت‌های رمپلینگ برای این نقش به‌مراتب بیش‌تر بود و در نهایت نامزدی اسکار بهترین بازیگر زن را هم برای او به همراه آورد. اشاره به این نکته هم خالی از لطف نیست که امتیاز میانگین منتقدان در سایت «متاکریتیک» 94 از صد است که بر اساس 36 نقدی به دست آمده که بر این فیلمنوشته شده‌اند.
45 سال داستان زوج کهنسالی، کیت و جف مِرسِر، را روایت می‌کند که قصد دارند چهل‌وپنجمین سالگرد ازدواج‌شان را در میان جمعی از دوستان جشن بگیرند. اما یک هفته پیش از برپایی مراسم، نامه‌ای از سوییس به دست جف می‌رسد که حاوی خبر پیدا شدن جسد کاتیا - عشق جف در سال‌های جوانی و اوایل دهه‌ی 1960 - در میان یخچال‌های طبیعی در حال ذوب شدن است. خاطره‌های سال‌های دور به ذهن جف و زندگی مشترکش با کیت هجوم می‌آورند و حقایقی برملا می‌شوند که 45 سال زندگی عاطفی و مهرورزی را تحت تأثیر قرار می‌دهند. کیت پس از گذشت بیش از پنج دهه ناگهان حضور سنگین کاتیا را احساس می‌کند و حتی «بوی عطر او» را در هر اتاقی از خانه‌اش می‌شنود.
هدف این مطلب بررسی «جدایی» این زوج در میزانسن صحنه‌های ابتدایی‌ فیلم است تا به این وسیله بخش کوچکی از اهمیت سینمایی و دقت اندرو هِی در ترکیب‌بندی/ کمپوزیسیون قاب‌ها و چینش میزانسن‌های این اثر تماشایی تبیین شود. برای این منظور (و طبق هدف مجموعه مطالب بخش «آگراندیسمان») از تصویر چهار نمای فیلم برای تشریح هرچه بهتر این موضوع استفاده شده است.


تصویر اول                   
این نما و نمونه‌های فراوانش از نظر ترکیب‌بندی کاملاً کلاسیک است و معمولاً برای نمایش بی‌ثمری، تباهی، هدر رفتن و چنین مفاهیمی به کار می‌رود تا هم سرنخی باشد برای تماشاگران حرفه‌ای سینما و هم از نظر بصری بر غنای اثر بیفزاید. در این اکستریم لانگ شات علاوه بر این‌که حال‌وهوای درام به‌واسطه‌ی فصل و شرایط جوی و حتی رویدادگاه ماجراها نشان داده می‌شود، بخشی از پیش‌زمینه - یا بخش پایینی تصویر - به زمینی خشک و بی‌آب‌وعلف اختصاص یافته است که در این مورد با توجه به جهت حرکت کیت در پس‌زمینه، از راست به چپ، به‌تدریج بر میزان آن افزوده می‌شود (از این نظر می‌شود این نما را یک قاب‌کج هم در نظر گرفت و به بروز اختلالی در ادامه‌ی داستان رسید). در این تصویر، زمینِ خشک دالی بر وضعیت واقعی زندگی مشترک کیت با همسرش جف است که در آستانه‌ی جشن 45سالگی ازدواج‌شان دچار بحرانی جدی می‌شود و کیت را به این نتیجه می‌رساند که عمرش در این زندگی هدر شده است. در اولین صحنه‌های تریلر زندگی دیوید گیل (آلن پارکر، 2003) هم نمای مشابهی را می‌بینیم (که البته نمای نزدیک‌تری است و در ترکیب‌بندی‌اش سهم زمین خشک بیش‌تر است؛ نمایی که بخش پایینی پوستر اصلی فیلم را هم به خود اختصاص داده است) که در آن ماشین زنی (کیت وینسلت) در جاده خراب می‌شود و او که باید خودش را به جایی برساند، در امتداد جاده شروع به دویدن می‌کند. اما همان طور که از ترکیب‌بندی برمی‌آید این تلاش بی‌ثمر است. در سینمای ایران هم یکی از نمونه‌های اخیر چنین ترکیب‌بندی را در مستند متفاوت آتلان (معین کریم‌الدینی) می‌توان یافت که اولین حضور اسب و سوارکار در میدان با چنین ترکیب‌بندی نشان داده می‌شود تا گویای ناکامی آن‌ها در ادامه باشد.


تصویر دوم
کیت که هر روز صبح تنهایی برای پیاده‌روی با سگ‌شان بیرون می‌رود، در بیش‌تر تصاویر فیلم تنها دیده می‌شود یا اگر هم با همسرش جف درون یک قاب قرار می‌گیرد، به گونه‌ای از او جدا شده است (توضیح بیش‌تر در تصویر شماره‌ی چهار آمده است). ماجراهای فیلم در طول شش روز روایت می‌شوند و در همان روز اول با میزانسن‌های مختلفی جدایی این زوج ترسیم می‌شود. در این تصویر، نامه‌ی کشف بدن کاتیا به دست جف رسیده است و او پس از در میان گذاشتن موضوع با کیت و بروز ناخواسته‌ی «احساس واقعی‌اش» به بهانه‌ی کشیدن سیگار به بیرون از خانه (در واقع خروج از کانون خانواده، توضیح بیش‌تر در عکس بعد) می‌رود. همان طور که در این تصویر دیده می‌شود، جدایی کیت و جف - که با پیشرفت داستان تشدید می‌شود - از طریق قرار گرفتن آن‌ها در دو قاب و چهارچوب کنار هم پنجره نشان داده می‌شود. در این‌جا بد نیست به بازتاب این «جدایی» در اولین دیالوگ‌های فیلم هم اشاره شود که ظرافت کم‌نظیری دارند. کیت در همان ابتدا و پیش از ورود به خانه، با مرد جوان همسایه احوال‌پرسی می‌کند. مرد هنگام خداحافظی می‌گوید: «ممنون، خانم مرسر.» و کیت این طور جواب می‌دهد: «کیت، من را کیت صدا بزن.» این درست است که نوشتن این دیالوگ‌ها توجیه دیگری در گذشته‌ی این دو شخصیت دارد (این‌که کیت معلم مرد جوان بوده است) اما آیا به طور ضمنی گویای جدایی کیت از همسرش (که با نام فامیل او صدا می‌شود) نیست؟ (این بازی ظریف در ادامه با دیالوگ‌های زن و مرد درباره انتخاب موسیقی جشن ازدواج‌شان ادامه می‌یابد).


تصویر سوم
ترک خانه و قرار گرفتن یک زوج در محیط‌های تفریحی (مانند رستوران، هتل و...) همیشه گویای فروپاشی یا دست‌کم بروز اختلال در روابط زوج بوده است. سروشکل خانه همواره دال بر کیفیت روابط خانوادگی و وضعیت خانواده‌ی مورد نظر در جهان داستانی آثار سینمایی است. در این خصوص هم مثال‌ها بی‌شمارند و از اغلب فیلم‌های ژانر وحشت تا انیمیشن‌ها و درام‌ها و تریلرهای مختلف را در بر می‌گیرند. از این رو وقتی پس از رسیدن نامه، خیلی زود به این تصویر می‌رسیم که در آن کیت و جف را خارج از خانه‌شان نشان می‌دهد به‌راحتی می‌شود به تغییر شرایط زندگی‌شان رسید و حتی برداشت‌ها و تعابیر خاص‌تری را مطرح کرد.


تصویر چهارم
همان طور که اشاره شد، کیت و جف در خانه هم اغلب جدا از هم نشان داده می‌شوند و وقتی در کنار هم درون یک قاب قرار می‌گیرند عناصر مختلفی آن‌ها را از هم جدا می‌کند؛ از چهارچوب‌های در و پنجره‌ای که در پس‌زمینه آن‌ها را در خود جای می‌دهد و نشستن زاویه‌دارشان نسبت به هم (و نه در کنار هم) تا قرار گرفتن زن در مقابل سه‌کنج دیوار و حتی جدا شدن آن‌ها به‌واسطه‌ی فلو/ فوکوس بودن تصاویرشان در یک قاب مشترک. دقیقاً در نمای پیش از این تصویر، کیت و جف را در مقابل تلویزیون در یک قاب می‌بینیم، اما هم نسبت به یکدیگر زاویه دارند و در کنار هم نیستند و هم این‌که تصویر مرد آتافوکوس است. در این تصویر مرد برای اعترافی کنار همسرش می‌نشیند و همان طور که دیده می‌شود یکی از نمونه‌های قرارگیری زن در مقابل سه‌کنج دیوار (قرار گرفتن در تنگنا) است. اما طولی نمی‌کشد که زن خودش را جلو می‌کشد و با نشستن روی لبه‌ی کاناپه، در زاویه با مرد قرار می‌گیرد و چهارچوب در پشت سرش جای می‌گیرد؛ هم‌زمان این زن است که بحث را دست می‌گیرد و درباره رابطه‌ی نزدیک مرد (که از آن بی‌خبر بوده است) سؤال می‌پرسد تا از حقیقت ماجرا سر دربیاورد.

 

جدیدترین‌ها

آرشیو

فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۳۰)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: