زندگی پس از بث / Life After Beth
نویسنده و کارگردان: جف بینا، بازیگران: آبری پلازا (بث سلوکام)، دین دیهان (زک اورفمن)، جان سی. رایلی (موری سلوکام). محصول 2014 آمریکا، 89 دقیقه.
دوست پسر جوانی که اخیراً به خاطر نیش مار در جنگل مرده است، به شکل مرموزی از عالم اموات برمیگردد. اما پسر بهتدریج متوجه میشود که او همانی نیست که قبل از مرگش بود.
قبل از ناهار
موضوع زامبیها به عنوان یکی از عناصر وحشت در سینما، دستمایه شوخیهای متعددی در فیلمهای کمدی بوده است که از آن میان میتوان به زامبیلند (روبن فلیشر، ۲۰۰۹) و بدنهای گرم (جاناتان لوین، ۲۰۱۳) اشاره کرد. این شوخیها عمدتاً به ظاهر و شمایل مضحک این موجودات (صداهای خرخرمانند، تلوتلو خوردن و چهرههای ازریختافتاده) معطوف است و نیز رابطهای که آدمها با آنها برقرار میکنند. در زامبیلند شوخیها از زاویهی دید انسانها در مهار و فرار از زامبیها بود و در بدنهای گرم، از ذهن یک زامبی به دنیا نگریسته میشد. شوخیهای زندگی پس از بث در فضایی بینابین این دو مسیر قرار دارد و البته در ساخت آن نیمنگاهی هم به مجموعهی تلویزیونی احیا (Resurrection) انداخته شده است.
فیلم با موقعیتی معمولی شروع میشود: محبوب پسر جوانی (زک) فوت کرده است و او در همراهی و همدردی با والدین دختر به سر میبرد. اما طولی نمیکشد که با واقعیتی تکاندهنده مواجه میشود: دختر (بث) زنده است و خیلی سرحال در خانه برای خودش راه میرود! شوخیهای اصلی فیلم از همین جا رشد میکند: اینکه دختر خودش خبر ندارد زنده شده و از گور برخاسته و حالا بین زک و والدین دختر اختلاف نظر است که حقیقت را به او بگویند یا نه.
شوخیهای فیلم تا یکسوم ابتدایی زمان آن، خوب وگاه قابلتحمل است، اما از پردهی دوم که قرار است پسر و دختر با هم بیرون بروند، عملاً نویسنده و کارگردان کم میآورند و فضاها یا تکراری میشود یا از قالب کمدی بیرون میآیند. در واقع بار اصلی روی ایدهی کلی فیلم سوار است؛ ایدهای که گسترش پیدا نمیکند و تا آخر در کلیت خود باقی میماند و جزییات دیگر فیلم در حد نکتههای اضافی (مثل ورود دختر جوان دیگری به داستان، با بازی آنا کندریک) یا اتفاقهای بیمزه (مثل ماجرای حمل شی سنگین بر دوش بث یا دیوانهبازیهایش داخل اتومبیل) یا ماجراهای عقیممانده (مثل ورود اجداد زک به خانه) است. بدتر از همه پایانبندی رهای داستان است که فارغ از اصول دراماتیک به فرجام میرسد: اینکه زک و مادرش و دختر جدید در بحبوحهی پاکسازی شهر از زامبیها، گرسنه میشوند و تصمیم میگیرند بروند ناهار بخورند! (امتیاز: ۴ از ۱۰)
بیصداها / The Quiet Ones
کارگردان: جان پوگو، فیلمنامه: کریگ رزنبرگ، اورن مووِرمن و پوگو، بازیگران: جرد هریس (پروفسور جوزف کوپلند)، سام کلافلین (برایان مکنیل)، اِرین ریچاردز (کرسی دالتن). محصول 2014 آمریکا و انگلیس، 98 دقیقه.
یک پروفسور و گروهی از دانشجویانش آزمایشی را روی یک زن جوان انجام میدهند که به آزاد شدن نیروهای اهریمنی در جریان آزمایش میانجامد.
فیلم بیصدا
مزیت این فیلم ترسناک در مقایسه با بسیاری از آثار وحشت درباره تسخیر بدن توسط ارواح و اجنهی خبیث این است که تعلیق ماجرا، روی فضای دوگانهی علم/ خرافه قرار داده شده است. یک دانشمند همراه با سه دستیارش میخواهند دختر جوانی را که دیگران جنزده میپندارندش، از طریق روشهای روانکاوانه درمان کنند تا انرژی منفیاش را دفع کند. اما مسیر کار به گونهای پیش میرود که دستیاران خود دانشمند هم به اوضاع مشکوک میشوند و رفتهرفته به فضاهای ماورایی گرایش مییابند.
فیلم در بخشهایی موفق میشود کارکرد ژانرش را عملی کند و مخاطب را در مرزهای وحشت قرار دهد، اما مشکل اساسیاش فقدان مایههای کافی در پیشبرد روایت و زمینهسازی درست برای شخصیتپردازیهاست. اگرچه در ابتدای فیلم به مثابه کلیشهای متداول اشاره میشود که داستان فیلم از روی ماجرایی واقعی اقتباس شده است، ولی با اندکی تحقیق میتوان دریافت که آنچه مخاطب میبیند، کمترین ارتباط را با واقعیت تاریخی مورد ادعای فیلم دارد. البته این فینفسه ایرادی هنری نیست، ولی نشان میدهد که تلاش شده تا یک داستان خیالی، واقعی جلوه داده شود و در این مسیر خلأها فراوانتر از آن است که این متقاعدکنندگی عملی شود.
تمرکز فیلم بر شخصیت برایان (که کار تصویربرداری از آزمایشها را انجام میدهد) به دلیل محور قرار داده شدن عنصر تصویر، ایدهی خوبی است؛ منتها گسستهای جاری در هویت آدمهای داستان و از جمله برایان، درام را با نقصهای جدی مواجه کرده است. چرا این دستیارها حاضرند این همه مشقت بکشند و رایگان کار کنند تا کنار دانشمند باشند؟ اگر دانشمند انگیزهای مانند فرزند ازدسترفتهاش دارد که قبلاً به این بیماری مبتلا بود، انگیزه این سه جوان چیست؟ دلدادگی برایان به بیمار از کجا نشأت میگیرد؟ ظاهراً فیلم هم مثل نامش، در این باره جز ساکت بودن کار دیگری ندارد. (امتیاز: ۵ از ۱۰)
۷۵۰۰
کارگردان: تاکشی شیمیزو، فیلمنامه: کریگ رزنبرگ، بازیگران: رایان کوانتن (برد مارتین)، ایمی اسمارت (پیا مارتین)، لزلی بیب (لورا بکستر). محصول 2014 ژاپن و آمریکا، 97 دقیقه.
پرواز 7500 از فرودگاه بینالمللی لسآنجلس به مقصد توکیو از زمین بلند میشود. در جریان پرواز دهساعتهی شبانه بر فراز اقیانوس آرام، مسافران با یک پدیدهی فراطبیعی مواجه میشوند.
سرگردان
تاکشی شیمیزو که سری فیلمهای کینه به عنوان آثاری قابلتوجه در ژانر وحشت از او به یادگار مانده است، در ۷۵۰۰ نتوانسته موفقیتی به دست بیاورد. فیلم موقعیت سرگردانی دارد. وقوع مرگهای مشکوک در بین سرنشینان یک هواپیما، اگرچه در وهله اول غافلگیریهایی دارد، اما طولی نمیانجامد که روندی کسالتآور به خود میگیرد و افزایش رمزآلودگیهایش با منطق پیشبرد روایت همخوانی ندارد. این در حالی است که فیلم در بخشهایی حالوهوای آثار معمایی/ جنایی به خود میگیرد که اگرچه ممکن است به عنوان یک عنصر جایگزین در رفع موقت گرهها کاربرد داشته باشد، ولی رویهمرفته عدول از ژانر محسوب میشود. فیلم تا آنجا ادامه مییابد که میفهمیم همهی این مرگهای مشکوک پیدرپی، صرفاً اوهام جمعی مسافران هواپیما بوده است که دقایقی بعد از پرواز، به علت سانحهی هوایی همگی در واقع مردهاند. این نوع پایانبندی، به هر حال یکی از دمدستیترین ایدهها است و حکایت از فقدان خلاقیت خالقان اثر در ترسیم یک داستان درست و قوی دارد. البته احتمالاً برای آنکه تماشاگران احساس توهین بهشان دست ندهد که نودوچند دقیقه سر کار بودهاند، در نمای پایانی هم که آدمها واقف به مرگشان شدهاند، دوباره یک فضای ترسناک جلوهگر میشود تا لابد نشان دهد بعد از مرگ هم قرار است اینها همچنان بترسند. (امتیاز: ۴ از ۱۰)