روبن اوستلوند ، کارگردان و فیلم نامه نویس سوئدی با بردن نخل طلای کن امسال به جرگه کارگردانانی پیوست که برای دومین بار این جایزه را به خانه می برد. او در سال 2017 با فیلم مربع، علاوه بر جایزه بزرگ کن، نامزدی اسکار در بخش بهترین فیلم خارجی زبان را هم بدست آورد.
مثلث اندوه از سه اپیزود زنجیروار تشکیل شده.در ابتدا مخاطب گمان می برد فیلم، با محوریت مدلینگ پیش می رود اما رفتهرفته وجوه گسترده آن نمایان می شود. کارل و یایا زوج مدلینگ جوانی هستند که پس از یک مشاجره اولیه در فیلم که خودنقطه آغاز ماجرا و بذر اولیه التهابی دامن گیر است، تصمیم میگیرند سفری تفریحی-لاکچری را با یک کشتی لوکس ترتیب دهند سفری که به واسه شغل یایا نصیب آنها شده اما در این سفر آنها تنها نیستند و قرار است با تعدادی میلیونر از خود راضی، خودمختار و تا حدودی روان پریش همراه و هم کاسه شوند.
از میانه های فیلم جایی که کم کم با عقاید، منش، کردار و بازی های کلامی شخصیت ها تا حدودی آشنایی پیدا میکنیم و به یک جمع بندی هر چند کوتاه می رسیم، می توان فهمید که قرار نیست هیچ نقطه روشنی در فیلم قابل ترسیم باشد زیرا عشق بزرگ ترین خلاء عاطفی شخصیت های مثلث اندوه است که کاملا بی بهره از آن هستند.
نقطه عطف و چالش برانگیز درام، سکانسی است که همسر کج خلق و تا حدی به ته خط رسیده یکی از متمولین حاضر در کشتی ( که از قضا همسرش تاجر کود حیوانی ست و در سکانسی خود را اینگونه به کارل و یایا معرفی میکند: «من پادشاه گوه هستم» با وجود ممنوعیت و قوانین حاکم، اصرار به شنا کردن تمام خدمه کشتی در حضور خود می کند. رویکردی عامدانه از سوی فیلمساز در نقد نظام سرمایه داری که نشان می دهد پول نه تنها بر قوانین بلکه در مناسبات اخلاقی- انسانی نیز می تواند ارجعیت کامل داشته باشد (که خود ناشی از عدم ثبات رفتاری و اشباع شدن در جهت تامین لذت های دنیوی ست که مشخصا برای این افراد کفگیره ارضا شدن هیجانات به ته دیگش خورده) با گذشت این واقعه وقت آن رسیده افراد حاضر در کشتی با کاپیتان کشتی (با بازی وودی هرلسون ) آشنا شوند. شخصیتی واپس زده از مناسبات اجتماعی و گریزان از جامعه که گویا نه تنها دل و دماغ بیرون آمدن از کابین خود را ندارد بلکه موقعیت کنونی خود نیز فراری است. پس از کش و قوس های فراوان و اصرار مکرر مسئول خدمه کشتی کاپیتان رضایت می دهد تا شام را با مهمانان کشتی صرف کند.
با شروع شب مهمانی در مسیر غیر متعارفی حرکت میکند و تمام مهمانان دچار دریازدگی شدیدی می شوند و چنان بزرگ نمایانه در استفراغ یکدیگر غرق می شوند که گویی آیینه تمام این گند و کثافات، تراویده اعمال خودشان هستند.
درحالی که مسافران در استفراغ یکدیگر غلط میزنند، کاپیتان و تاجر کود به کابین کاپیتان می روند و پنداری در حالت مستی و راستی دیالوگ های پینگ پونگ واری نصار یکدیگر میکنند. جایی از فیلم که به خوبی میخ آن به پیکر مخاطب کوبیده می شود و انگار خلاصه ایی از تاریخ سیاسی- اجتماعی آمریکا و جهان در این سکانس مرور می شود و مخاطب را بخوبی با تیره روزی انسان در جامعه مدرن رو در رو می کند و به این باور می رساند که حتی قشر ثروتمند هم می تواند از تبعیض حاکم در جامعه به تنگ آید هرچند خود عامل بهره مندی و تشدید آن باشد.
در ادامه با حمله نمادین دزدان دریایی که فقط نمایی بسته از آن را مشاهده میکنیم کشتی منفجر و نیمی از خدمه و مسافران از بین میروند و گروه اندکی همراه با کارل و یایا جان سالم به در می برند.
داستان از اینجا وارد فاز جدیدی می شود تا الان مشغول لذت بردن از سفر دریایی بودند حالا باید برای زنده ماندن
دست و پنجه نرم کنند. در اپیزود آخر بلده چموش ماجرا، اکنون خدمه ایی ست که به واسطه زیست اجتماعی اش راز زنده ماندن در طبیعیت را بخوبی می داند و گویا تنها راه خلاص شدن از این مهلکه و سیر شدن شکم آنها در دستان اوست درماندگی بازماندگان این حادثه اما با دیالوگی از او که حالا بلده چموش این ماجرا شده است به نقطه اوج خود می رسد او خطاب به همه می گوید در کشتی خدمتکار بودم اینجا ناخدام. خط و نشانی می کشد اساسی، تا جایی که نامزد یایا را نیز به چنگ می آورد شاید بتوان نقطه قوت در هر سه بخش فیلم را در شخصیت پردازی دقیق و کشمکش درونی بین کاراکتر ها دانست که در قیاس با بدنه اصلی فیلم قوام یافته و از این حیس چفت و بست مناسبی دارد. اما همه چیز تا قبل از سکانس پایانی یا در واقع سکانسی سورئالیسم بخوبی طی شده بود شاید انتخاب این نوع پایان بندی این مفهوم را در ذهن مخاطب نمایان کند که خود کارگردان هم قادر به جمع بندی فیلم نبوده و به نوعی پایان باز از نوع سورئال پناه برده که احتمالا از تیغ انتقاد بورژوها و یا حامیان فرودست جامعه در امان باشد.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine
آدرس اینستاگرام:
https://www.instagram.com/filmmagazine.official
آدرس کانال آپارات: