نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

سینمای جهان » نقد و بررسی1392/04/11


فیلم‌های روز جهان

نگاهی به سه فیلم: «عشق»، «مامان» و «آن سوی تپه‌ها»

هومن داودی

 

عشق  Amour
نویسنده و کارگردان: میشاییل هانکه، بازیگران: ژان‌لویی ترینتینیان (ژرژ)، امانوئل ریوا (آن)، ایزابل هوپر (ایوا)، ویلیام شیمل (ژوف). محصول 2012، 127 دقیقه.
ژرژ و آن زن و شوهری در دهه‌ی هشتم زندگی‌شان هستند. آن‌ها تحصیل‌کرده و بافرهنگ‌اند و هر دو معلم موسیقی بوده‌اند. روزی یک حمله‌ی عصبی به آن وارد می‌شود و از آن به بعد حالش روز به روز رو به وخامت می‌گذارد. این بیماری باعث می‌شود عشق این دو به هم به محکی جدی گذاشته شود...

 عشق آمد و زنجیر وفا فکند بر پای دلم...

عشق به پایان می‌رسد. حتی داغ‌ترین، رؤیایی‌ترین و بی‌عیب‌ونقص‌ترین عشق‌ها هم در برابر قدرت مرگ سر فرو خواهند آورد. این پیامی است که هانکه با آخرین فیلمش می‌دهد و ما را مقابل حقیقت گزنده‌ای قرار می‌دهد که هر کسی را یارای هضمش نیست. «عشق» مقوله‌ای است که هانکه تا به حال بسیار اندک به آن پرداخته بود و اصلاً چه کسی فکر می‌کرد که در دنیای خشن و بی‌رحم او، عشق هم بتواند جایی برای خودش دست‌وپا کند. اما هانکه این بار کاری بس بزرگ و بی‌تکرار را به سرانجام رسانده؛ اثری هنری که برخاسته از ذهنی است که سرد و گرم روزگار را چشیده و انگار در پیرانه‌سر، محصول و نتیجه‌ی یک عمر زندگی و عاشقی است. عشق به شکلی توأمان و غریب، هم در ستایش عشق است و هم از عوارض خانمان‌براندازش می‌گوید. هم از زندگی پربار و عاشقانه و شیرین دو عاشق می‌گوید و هم از بلایا و مصایبی که پای‌بندی به آن عشق همراه می‌آورد؛ هم عشق زوج سال‌خورده را والاتر از عشق دخترشان و شوهرش می‌نشاند و هم فشارهای روحی و جسمی که بر آن‌ها می‌رود را در مقابل آرامش نسبی و رفتار منطقی دخترشان قرار می‌دهد.
وقتی یک زوج به سن‌وسال پیری رسیده‌اند و هنوز رفتاری مهربانانه با هم دارند، می‌شود مطمئن بود که جوانی و عشق پرشوری داشته‌اند. اما ظرافت عشق این‌جاست که نشان می‌دهد همین محبت دوطرفه‌ی کامل و رؤیایی، می‌تواند در نهایت به یک کابوس تمام‌عیار تبدیل شود و هر دو عاشق‌پیشه را در خود حل کند. به همین دلیل است که پس از فصل ابتدایی، دوربین هرگز از خانه خارج نمی‌شود؛ مگر به بهانه‌ی کابوس. تنگنای اخلاقی مستتر در فیلم آن قدر خردکننده است که حتی آن (امانوئل ریوا) هم – وقتی معشوق از او درباره‌ی واکنش احتمالی‌اش در چنین موقعیتی می‌پرسد - از درگیر شدن با آن پرهیز می‌کند. هانکه دست روی نکته‌ای می‌گذارد و نقطه‌ای را هدف می‌گیرد که اصلاً نمی‌شود درباره‌اش بحث کرد. کجا یک عاشق می‌تواند به زندگی معشوق پایان بدهد؟ کجا می‌تواند با خونسردی رنج کشیدنش را تاب بیاورد؟ و کجا می‌تواند به‌راحتی از بین این دو یکی را انتخاب کند؟ هر کدام از این دو راه یک یا چند اصل تثبیت‌شده‌ی اخلاقی مثل «وفاداری در عشق»، «انسان‌دوستی»، «اختیار انسان» و... را زیر سؤال می‌برد و برای سنجش عیار یک اثر هنری، چه شاخصی برتر از این‌که هنرمند با اثرش، چالش و علامت سؤالی جلوی واضح‌ترین و بی‌گفت‌وگوترین اصولی که در ذهن‌مان داریم قرار بدهد؟ (امتیاز: 10 از 10)

 

مامان  Mama
کارگردان: آندرِس ماشیتی. فیلم‌نامه: نیل کراس، باربارا ماشیتی، آ. ماشیتی. بازیگران: جسیکا چستین (آنابل)، نیکولای کاستر-والدو (لوکاس/ جفری)، مگان کارپنتیر (ویکتوریا). محصول 2013، 100 دقیقه.
آنابل و لوکاس بر اثر حوادثی مجبور می‌شوند بزرگ کردن برادرزاده‌های‌شان را که پنج سال به‌تنهایی در جنگل زندگی کرده‌اند به عهده بگیرند. اما کم‌کم مشخص می‌شود که این دو کودک ویژگی‌های عجیبی دارند...

پایان ویرانگر

مامان خوب شروع می‌کند و بر خلاف اکثر فیلم‌های ژانر ترسناک، بنا و بنیادش را بر درام و پروراندن قصه‌اش می‌گذارد. اما متأسفانه در فصل نهایی (که معمولاً مهم‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین بخش یک فیلم ترسناک است)، با گره‌گشایی‌های سردستی و ناقص، داشته‌هایش را بر باد می‌دهد. فیلم حتی گاهی قوانین خودش را نقض می‌کند و مثلاً در فصل نهایی، ابتدا «مامان» بچه‌ها را برای خودکشی اغوا می‌کند (ظاهراً خودش قادر نیست این کار را انجام بدهد)، اما در فاصله‌ای اندک آن‌ها را به‌زور به پرتگاه می‌برد. شاید مهم‌تر از همه‌ی این‌ها، این است که ماهیت مهاجم و کینه‌جوی این روح آزاردهنده در فیلم تبیین نمی‌شود و اصلاً معلوم نیست که او به دنبال چیست؟ (چون وقتی بچه‌اش را به دستش می‌دهند و قاعدتاً باید برود و بقیه را راحت بگذارد، استخوان‌های بچه‌اش را بیرون می‌ریزد و دوباره حمله می‌کند) و یا دلیل عشق باورنکردنی و گاهی خنده‌آور دخترک کوچک‌تر به او از کجا نشأت می‌گیرد؟ سؤال‌های بی‌جواب دیگری هم هست:‌ لوکاس در زیر پل چه دید؟ ارتباط پروانه با «مامان» چیست؟ قضیه‌ی گیلاس و هسته‌هایش چه بود و مثلاً چرا بچه‌ها آلبالو نمی‌خوردند؟ (گذشته از این‌که با توجه به جنگلی که کلبه‌ی کذایی در آن واقع است، احتمال پیدا کردن آلبالو و گیلاس در آن دوروبرها هم کاملاً منتفی است).
یکی از اصول امتحان پس‌داده‌ی فیلم‌های ترسناک که مامان در فصل نهایی‌اش آن را نقض می‌کند، نشان ندادن بیش از حد عامل ترس‌آور است. اتفاقاً فیلم با تکیه بر همین اصل، تا پیش از فصل نهایی خانمان‌براندازش، موفق به خلق چندین صحنه‌ی ترس‌آور می‌شود که بهترین‌شان سکانس طولانی و بدون کاتی است که طی آن چندین تعقیب‌وگریز بین «مامان» و بقیه در خانه صورت می‌گیرد. پرداخت شخصیت آنابل و بازی خوب و متفاوت جسیکا چستین هم از امتیازهای مامان محسوب می‌شود. سبک بصری فیلم و میزانسن‌های کارگردان هم نشان از فیلم‌سازی دارد که حداقل ژانر ترسناک را به‌خوبی می‌شناسد. شاید در آینده و با فیلم‌نامه‌ای محکم‌تر و به‌سامان‌تر، فیلم‌های ترسناک بهتری از آقای ماشیتی ببینیم. (امتیاز: 4 از 10) 

 

آن سوی تپه‌ها  Beyond The Hills
نویسنده و کارگردان: کریستین مونجیو. بازیگران: کسمینا استراتان (وُیکیتا)، کریستینا فلوتور (آلینا)، والریو آندریوتا (کشیش)، دانا تاپالاگا (مادر روحانی ارشد)، کاتالینا هاراباجیو (آنتونیا). محصول 2012، 150 دقیقه.
آلینا و وُیکیتا که از کودکی در یتیم‌خانه با هم بزرگ شده‌اند، پس از چند سال دوباره با هم ملاقات می‌کنند. ویکیتا به صومعه پیوسته و زندگی‌اش را وقف خدمت به مذهب ارتدکس کرده، اما آلینا که برای کار کردن به آلمان رفته بوده، قصد دارد آلینا را متقاعد کند که صومعه را همراه با او ترک کند...

دور از زمانه

در روزگار و زمانه‌ای که عدم قطعیت حرف اول را می‌زند، مرزهای اخلاقیات به‌شدت کم‌رنگ شده و درهم رفته و دیگر نمی‌شود به این راحتی‌ها حتی آدم‌کش‌های زنجیری را قضاوت کرد، دیگر چه جایی برای فیلمی هم‌چون آن سوی تپه‌ها می‌توان متصور شد؟ رویکرد متحجرانه و یک‌سویه‌ی فیلم‌ساز به تندروی‌های مذهبی که در رأس‌شان یک صومعه‌ی دورافتاده‌ی ارتدکس قرار دارد را به‌هیچ‌وجه نمی‌شود هضم کرد. درست است که قاعدتاً همه نوع تندوری و تعصب، چه مذهبی و چه غیرمذهبی، همیشه محکوم است، اما این هنر نیست که کشیش و راهبه‌هایی چنین بی‌خرد و خشک‌مغز را به تصویر بکشی و از همان اول و بدون آن‌که زمینه‌سازی لازم را انجام بدهی، پیش‌فرض‌های مشخصی برای قضاوت درباره‌ی آدم‌های فیلمت تعریف کنی و دغدغه‌ات را چنین بی‌محابا فریاد بزنی. کریستین مونجیو از همان ابتدا آشکارا جانب دختر یاغی فیلمش را می‌گیرد و به منظور بهانه‌تراشی برای به نمایش درآوردن انواع و اقسام آزارهای روحی و جسمی که بر دخترک می‌رود، در تخطئه و تحمیق مذهبیون فیلمش از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کند. منتهای تلاش فیلم‌ساز برای حمایت از کشیش روانی فیلم، دیالوگ ساده‌انگارانه‌ای در انتهای فیلم است که دلالت بر کشته شدن مادری به دست فرزندش دارد. اما مشکل این‌جاست که تا انتهای فیلم چنان فضای بین آدم‌های فیلم دوقطبی شده است که این تلاش به‌شدت خام‌دستانه و ناکارآمد به نظر می‌رسد.
گذشته از رویکرد یک‌جانبه‌ی فیلم‌ساز به موضوع و آدم‌های آن سوی تپه‌ها، فیلم در روایت هم دچار مشکلات عدیده‌ای است. درست است که ورود آلینا به صومعه و آشنایی‌اش با مقررات سخت‌گیرانه‌ی آن‌جا در ابتدا جذاب به نظر می‌رسد، اما موقعیت‌های تکراری و کش‌آمده نفس درام را می‌گیرد. برای مثال آلینا به شکلی متناوب و بی‌دلیل حالش خوب و بد می‌شود یا انگار فیلم‌ساز برای نمایش عصیانگری‌های او در صومعه راهی بجز خبر آوردن یک یا چند نفر برای بقیه نمی‌داند. شاید مهم‌تر از همه‌ی این‌ها، برای فیلمی که می‌خواهد این‌چنین «پیام‌رسان» باشد و موضوع داغی را دست‌مایه قرار داده، باوراندن فضا و پروراندن حداقل شخصیت‌های اصلی فوق‌العاده ضروری است. اما متأسفانه در آن سوی تپه‌ها نه کیفیت و شدت عشق بین آلینا و ویکیتا مشخص می‌شود، نه شناسه‌های شخصیتی به‌اندازه‌ای برای باوراندن آن‌ها به مخاطب داده می‌شود و نه رفتارهای عجیب‌وغریب آن‌ها، مثل بازگشت یک‌باره‌ی آلینا به صومعه و بخشیدن مال و اموالش تبیین می‌شود. تکلیف کشیش و راهبه‌های گوش به فرمان هم که از ابتدا مشخص است.
شاید تنها نکته‌ی مثبت فیلم استفاده‌ی به‌اندازه و به‌جا و بدون لرزش‌های اضافی از دوربین روی دست و سکانس‌بندی درست و پلان‌های طولانی‌اش است که با رویکرد فیلم‌ساز در انتقال حرفش هماهنگی دارد. جز این، تماشای موقعیت‌های تکراری و ملال‌آور آن سوی تپه‌ها و روش کهنه‌اش برای روایت خیانت‌ و جنایت تندروهای مذهبی‌، چیزی جز تجربه‌ای ناخوشایند و فرساینده نیست. (امتیاز: 3 از 10)

جدیدترین‌ها

آرشیو

فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۳۰)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: