به نظر ما بیاید که بازی هاپکینز نیاز به بازیگر روبهرو دارد. او از نماهای از روی شانه استفاده میکند. این درواقع برای بازی به بهتر دیده شدن هاپکینز است. به این معنا که حضور معصومانه و خامدستانۀ کلاریس (جودی فاستر) این فرصت را در اختیار لکتر میگذارد که بهتر بتواند از بازی مینیمالیستیاش استفاده کند و تضاد ایجاد شده به نفع بازی هاپکینز است.
نمای پس از نشستن کلاریس یک نمای درشت از هاپکینز است. کارگردان میدان را برای بازی هاپکینز باز کرده یا به عبارت دیگر توپ را به زمین او انداخته اسԪ. هاپکینز در این محدودۀ تنگ (نمای درشت) تنها میتواند از صورت، چشمها و صدایش استفاده کند. نوع نورپردازی از بالا و کنار، قسمت راست لکتر را تا حدی درون تاریکی برده ت و میشود گفت حتی میدان را برای هاپکینز تنگتر نیز کرده است. هاپکینز برای این که نوع کرم مورد استفادۀ کلاریس را بداند با طمأنینه سرش را بالا میآورد، چشمها را میبندد و صورتش را به اطراف میچرخاند و سپس با اطمینانی که در صدایش موج میزند نام کرم و عطر کلاریس را میگوید اما در لحظهای که می&ͺwnj;خواهد بگوید کلاریس امروز از عطر همیشگی نزده، ناگهان روبهرو را نگاه کرده، چشمها را اندکی تنگ میکند و کمی صورتش را جلو میآورد و میگوید... اما امروز اون عطر رو نزدی.
هاپکینز به ޯونهای در جلد لکتر فرو میرود که باور کنیم صددرصد، فن بازیگری تکنیک است و نه ایجاد حس از سوی بازیگر برای تأگذاری بر مخاطبان. هاپکینز بسیار تلاش میکند که در این سکانس پلک نزند. میدانیم که تعمداً پلک نزدن باعث ایجاد اشک در چشم میشود و برق آن را دوچندان میکند. این چیزی است که جادوی چشمان لکتر به آن نیاز دارد. تکان نخوردن مردمکها معادل تمرکز کردن هستند و چشمان نمناک و تیز هاپکینز همچنان دارد کدهایی از شخصیت لکتر را برای ما فاش میکند تا به تدریج او را بشՆاسیم و البته مرعوبش بشویم.
هاپکیز در دیدار بعدی با کلاریس همچنان از این تکنیکها استفاده میکند اما سعی دارد که نوع بازیاش به صحنۀ قبلی تفاوتهایی داشته باشد. یادمان باشد که چنین صحنههایی با لوکیشن یکسان به دلایل اقتصادی یک جا ضبط میشوند (نماها رج زده میشوند). جاناتان دمی و هاپکیز از یک تکنیک دیگر برای تأثیرگذاری بیشتر بازی هاپکینز استفاده میکنند. در ابتدای دیدار دوم لکتر در تاریکی نشسته و با کلاریس حرف می&zwnͪ;زند. او دیده میشود اما نه چندان واضح و این صدای اوست که نقش بیشتری در این لحظات برعهده دارد. هاپکینز با اقتدار نقشی را با پرنسیب بازی میکند که برایش اسکار بهترین بازیگر مرد را به ارمغان میآورد که حتی در کارنامۀ او به عنوان یک بازیүر انگلیسی تکرار نمیشود. از آن جا که در مثال مناقشه نیست، کافی است بگوییم که در سکوت برهها بازی هاپکینز انگلیسی در برابر شیوۀ بازی بازیگران امریکایی (مثلاً در اکتورز استودیو) قرار گرفته و ناگفته پیداست که کفۀ طرف مقابل هاݾکینز در این میان سنگینی کرده و نشان از تنازع میان تکنیک بازیگران انگلیسی و آمریکایی در بسیاری از دورههای تاریخ سینمای جهان داشته است. این بحثی است که امید است در یادداشتهای بعدی ادامه پیدا کند.
کانا݄ تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: