اشاره: چگونه فیلم ببینیم دقیقاً روی دیگر این سکه است که چرا فیلم میبینیم؟ یادداشتهایی که از این پس روزها پنجشنبه در سایت ماهنامه سینمایی «فیلم» خواهید خواند، بر اساس استانداردهای موجود در آثار نویسندگانی تهیه و تنظیم شدهاند که قصد دارند به خوانندگانشان بگویند که چگونه فیلم ببینند، به چه چیزهایی در یک فیلم توجه کنند. احتمالاً این کوتاهترین مقدمهای است که تا به حال در بارهی موضوعی با این اهمیت خواندهاید. درواقع اکنون از تعارف کم کنیم و به مبلغ بپردازیم.
*
فیلم ساختن هنر است و به همین ترتیب تماشای فیلمها نیز چنین است اما تماشای فیلمها بدون این که در سطحی عمیقتر و با معنا به آنها نگاه کنیم، فعل هدفمندی نیست. تقویت قدرت نگاه تماشاگر و کسب مهارت در کشف جنبههای پیچیدهی یک فیلم، احتمالاً دو هدف اصلی در تماشای فیلمها هستند. به عنوان یک فرم بیانی، سینما به دیگر رسانههای هنری شبیه است: فیلم از خط، فرم، حجم و بافت استفاده میکند. فیلم، مانند نقاشی و عکاسی از فعل و انفعال نور و تاریکی ماهرانه استفاده میکند، فضای سهبعدی را دستکاری میکند اما مانند پانتومیم، بر روی تصاویر متحرک، متمرکز است و مانند حرکات موزون دارای ریتم است. با این همه، فیلم و سینما یک فرم منحصربفرد است. از سکون نقاشی و مجسمهسازی عبور میکند، حتی به دلیل تواناییاش برای آشکار ساختن دیدگاههای گوناگون و به نمایش گذاشتن کنشهای مختلف، دستکاری در زمان و انتقال حس بیکرانی از فضاهای متفاوت، از درام پیشی میگیرد. بر خلاف رمان و شعر، میتواند بهطور مستقیم و بدون استفاده از نمادهای انتزاعی مانند کلماتی که روی یک صفحه نوشته میشوند، تصاویر و صداها را به هم پیوند بزند.
فیلم، تقریباً میتواند هر چه را که در ذهن داریم، به تصویر بکشد، زمان را آنقدر میتوانیم در یک فیلم، آهسته یا تند بکنیم که چیزهایی دیده شوند که در ظاهر قابل دیدن نیستند. آیا تا وقتی که «هری پاتر»ها یا آواتار ساخته نشده بودند، میتوانستیم حس کنیم که پرواز از روی بالهای یک پرندهی وحشی و بر فراز درهای تنگ و باریک چگونه است؟ آیا اگر آمادئوس ساخته نشده بود؛ میتوانستیم عمق، گیرندگی و زندگی خلاقهی موتسارت را در جایی به جز موسیقیهایی او شاهد باشیم؟ سینما رسانهای است که به هر موضوعی میتواند سرک بکشد و با هر دیدگاهی از شاعرانه گرفته تا حماسی به داستانها جان ببخشد. ویژگیهایی که باعث شدهاند تا فیلم و سینما این همه قدرتمند و واقعی به نظر برسد، البته تجزیه و تحلیل آن را نیز به چالش کشیدهاند. فیلم دائماً با حرکت و تصویر متحرک سر و کار دارد اما اگر از حرکت بایستد، ویزگی منحصربفردش نیز از بین میرود. بنابراین در تجزیه و تحلیل یک فیلم باید نسبت به فعل و انفعال همزمان تصویر، صدا و حرکتی که روی پرده مشاهده میکنیم، حساسیت داشته باشیم. این مسأله منجر میشود به بحثبرانگیزترین بخش از تجزیه و تحلیل یک فیلم: گاهی باید تقریباً بهطور کامل در فیلم غرق بشویم و در عین حال تا حد زیادی حواسمان باشد که چه چیزی را داریم تماشا میکنیم و در برابرش منفعل و دست بسته نباشیم. در ظاهر به نظر میرسد که این کار دشواری است اما اگر میخواهیم حقیقتاً در زمینهی سینما «صاحبنظر» بشویم، میشود در این کار مهارت کسب کرد و لازم است که دانسته و آگاهانه در مسیر این کار قدم برداریم. ماهیت تکنیکی فیلم و سینما نیز به شدت جای چونوچرا دارد. خیلی خوب است که مثلاً در زمینهی تدوین و فیلمبرداری تجربیاتی داشته باشیم اما در نبود چنین تجربههایی باید با بدیهیات فنون فیلم و سینما آشنایی داشته باشیم تا بتوانیم آنها را تشخیص بدهیم و اثرگذار بودنشان را بسنجیم. از آنجایی که در هر شکل هنری لازم است که تا اندازهای با زبان فنی آن آشنایی داشته باشیم، باید مهمترین اصطلاحات فنی فیلم و سینما را به واژگان ذهنی خودمان اضافه کنیم. سینما ماهیت پیچیدهای دارد؛ برای همین به راحتی نمیشود عناصر سینما و یا یک فیلم را از دیدگاه واحدی بسنجیم. برای این که بتوانیم تحلیل جامعی از یک فیلم داشته باشیم، لازم است که در زمان بسیار سریع، حواسمان به خیلی از مسائلی باشد که ممکن است هیچ کدام در سطح و اندازه هم نباشند. بنابراین اگر دلمان میخواهد فیلمی را تجزیه و تحلیل کنیم؛ باید هر فیلمی را دستکم دو مرتبه و هر موقع که شرایطش فراهم بود؛ تماشا کنیم.
در مرتبهی اول میتوان به عناصر طرح داستانی، ایده یا مضمون اصلی و تأثیر عاطفی فیلم توجه کرد. بنابراین در نوبت دوم تماشای فیلم، هیچ کاری به وقایع و گرههای داستانی نداریم و هیجانی هم در کار نیست. برای همین، تمام حواسمان به چرایی و چگونگی هنر فیلمساز است. وقتی که دائماً فیلم یا فیلمهایی را دو یا چند مرتبه تماشا کنیم، توجه ما به تدریج و بهطور کامل به داستان و کار کارگردان جلب میشود و حالاست که کمکم با یک بار تماشا کردن هر فیلمی، میشود همزمان به هر دوی این نکتههای مهم توجه کرد. یادمان باشد که با اتمام یک فیلم، تجزیه و تحلیل آن به پایان نمیرسد. به یک معنا، این کار، تازه شروع شده است.
تجزیه و تحلیل یک فیلم به چه دردی میخورد؟ خیلیها معتقدند که این کار به زیبایی یک فیلم صدمه میرساند و عشق به فیلمها را در ما از بین میبرد. خیلیها که چنین عقیدهای دارند، میگویند که بهتر است قبول کنیم که هنر، تمامش با عاطفه و حس سر و کار دارد و یک دلمشغولی ذهنی است، برای همین واکنش ما نسبت به یک اثر هنری، صمیمانه، پرطراوت و با حرارت است. این نوع تمایل به دوقطبی کردن تجزیه و تحلیل و شهود را البته میتوان رد کرد. وقتی اینطور فکر میکنیم، درواقع در حد وسط قرار گرفتن را انکار کردهایم. چه عیبی دارد که هم از گرمای فضای یک فیلم لذت ببریم و هم بتوانیم عناصرش را تجزیه و تحلیل کنیم؟ در وجود همهی ماها هم روح شاعرانه و هم میل به تجزیه و تحلیل دنیای اطرافمان وجود دارد. چنین دیدگاهی باعث میشود که فیلم دیدن به تجربهای غنی و فریبنده بدل شود. قرار نیست تجزیه و تحلیل یک اثر سینمایی، عشق ما به سینما را از بین ببرد. ما میتوانیم زیبایی، لذت و رمز و راز را هم از نظر عقلانی و هم از لحاظ حسی و عاطفی تجربه کنیم.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: