همان طور که میدانید مدتی پیش آکادمی علوم و هنرهای سینمایی موسوم به اسکار با اطلاعیهاش درباره اضافه شدن رشته جدیدی به مراسم سالانهاش با عنوان «بهترین فیلم محبوب» صنعت سینما را شگفتزده کرد. این خبر با واکنش منفی نویسندگان سینمایی و خبرنگاران مواجه و گفته شد انتخاب فیلم محبوب تلاشی مذبوحانه برای محبوب ماندن و افزایش تماشاگران پخش تلویزیونی برنامه اسکار است.
توجیههایی که برای اضافه کردن فیلم محبوب به فهرست جوایز برشمرده شده، ناامیدکننده است، چرا که بخشهای متعدد دیگری که احتمالاً از اهمیت بالایی برخوردارند تا این لحظه جایی در فهرست جوایز آکادمی پیدا نکردهاند، از بدلکاران گرفته تا مسئولان انتخاب بازیگر و گروههای دیگر که با وجود نقش مهمشان در تولید فیلمها، هنوز هم از سوی اسکار نادیده گرفته میشوند و از تلاشهای مؤثر آنها در شکلگیری آثار سینمایی با اهدای تندیسهای طلایی قدردانی نمیشود. در ادامه زک شارف نویسنده «ایندیوایر» به هفت مورد از حرفههای سینماییای پرداخته است که در فهرست جوایز آکادمی قرار ندارند اما ارزش دیده شدن دارند.
یک) بهترین بدلکاران
ماه گذشته ادگار رایت تحت تأثیر جدیدترین فیلم مأموریت غیرممکن: فالآوت قرار گرفت و گفت این اثر نمونه دیگری است که ثابت میکند بدلکاران شایستگی داشتن رشته مختص خودشان را در اسکار دارند. چند سالی است که مطالبه رایت، مورد حمایت خیلیها در صنعت سینما قرار گرفته است و حتی «انجمن بازیگران سینما» جوایز مخصوص خود را به بدلکاران اهدا میکند. اما حضور نام بدلکاران در فهرست آکادمی تنها به بحثی جنجالی بدل شده است در حالی که فیلمهای اکشن و بلاکباسترها همچنان در تقویت بخش بدلکاری از هم سبقت میگیرند. به هر حال این رشته میتواند بخشی از فیلمهای رشته «بهترین فیلم» را هم در بر بگیرد. امسال فیلمهای مأموریت غیرممکن: فالآوت، بلک پنتر و ددپول۲ میتوانستند از فیلمهای محبوب این بخش باشند که به بهانه هنرنماییهای بدلکارانشان مورد توجه قرار میگیرند.
دو) بهترین مسئول انتخاب بازیگر
با وجود اینکه آکادمی سالها پیش اعلام کرد که مسئولان انتخاب بازیگران هفدهمین شاخه حرفههای سینمایی از نظر این سازمان هستند، اما هنوز رشته مخصوص آنها در فهرست اسکار ایجاد نشده است. همان طور که کریس اوفالت هم سال گذشته در مقالهاش برای «ایندیوایر» به دلایل و اهمیت اختصاص دادن رشتهای به مسئولان انتخاب بازیگران اشاره کرد، این گروه تنها کسانی هستند که با وجود ذکر نامشان در تیتراژ ابتدایی فیلمها همچنان جایزه اسکار مختص خودشان را ندارند. اگر به خاطر انتخاب مناسب بازیگران برای شخصیتهای مختلف فیلمها نبود، هیچ بازیگری نمیتوانست اسکار دریافت کند و حرفه مسئولان انتخاب بازیگران غیرضروری قلمداد میشد.
سه) بهترین فیلم اول
در مراسم اسکار نامزد شدن اولین فیلم بلند کارگردانان جوان در رشته «بهترین فیلم» بیسابقه نیست (برای نمونه همین سال گذشته گرتا گرویگ برای لیدی برد و جردن پیل برای دور شو نامزد تندیس طلایی بهترین فیلم شدند)؛ اما تعیین رشتهای مختص فیلماولیها میتواند توجه عموم را به استعدادهای نوظهور جلب کند؛ موردی که جای خالیاش در اسکار احساس میشود. از سال 2015 انجمن کارگردانان آمریکا رشته بهترین فیلم اول را به فهرست جوایزش افزود و حالا وقت آن رسیده است که آکادمی هم این رویه را برگزیند. تصور کنید کارگردانان و فیلمهایی که در این چند سال اخیر میتوانستند با دریافت تندیسهای طلایی در این بخش بیشتر در کانون توجه قرار بگیرند، برای نمونه: اکسماکینا، خاطرات یک دختر نوجوان، بانو مکبث، ساحره و مواردی دیگر از این دست.
چهار) بهترین بازیگر نوظهور
تیموتی شلمی و لوکاس هِجِز برای نقشآفرینیهای خود در فیلمهای مرا به اسم خودت صدا بزن و منچستر کنار دریا که با استقبال مخاطبان همراه شدند، نامزد دریافت تندیس طلایی شدند اما توفیق دریافت آن را پیدا نکردند. در حالی که اسکار میتوانست جایزهای در رشته بازیگران نوظهور به آنها اهدا کند. شاید دریافت اسکار برای این استعدادهای نوظهور غیرممکن نباشد اما برای آنهایی که شایسته دریافت جایزه هستند رقابت با بازیگرانی که پیش از این جایزههای متعددی دریافت کردهاند و چهرههای برجستهای در میان آنها هستند کاری بس دشوار به نظر میرسد (سال گذشته بازیگر خردسال بروکلین پرینس که در فیلم پروژه فلوریدا بازی کرده بود لیاقت نامزدی جایزه را داشت اما در مقابل بازیگرانی همچون فرانسیس مکدورمند، سالی هاکینز، مارگو رابی و غیره هیچ شانسی پیدا نکرد).
پنج) بهترین صداپیشه
در اسکار رشته بهترین فیلم انیمیشن وجود دارد و این فیلمها در بعضی موارد در رشتههای بهترین فیلمنامه، بهترین ترانه یا بهترین فیلم هم نامزد دریافت تندیس طلایی میشوند اما تا امروز صداپیشههای بااستعدادی که به شخصیتهای این فیلمها جان میدهند، آن قدر شایسته فرض نشدهاند که رشته خاص خودشان را داشته باشند. زمانی که به اِیمی پولِر در پشت و رو، جنیفر جیسن لی در آنومالیزا، اسکارلت جوهانسن در از آنِ او، اِلن دِجِنِرِس در در جستوجوی نیمو و خیلی از صداپیشگان دیگر فکر میکنیم درمییابیم که اجرای صدا مهارتی چالشبرانگیز است و به جذابی بازی فیزیکی بازیگران. اسکار باید نگاهی به مراسم جوایز اَنی بیندازد و صداپیشگی را محترم بشمارد.
شش) بهترین گروه بازیگران
انجمن بازیگران سینما هر سال باارزشترین جایزهاش را به گروهی از بهترین بازیگران اهدا میکند و این رشتهای است که آکادمی باید در فهرست خود بگنجاند. هر سال فیلمهایی مانند اسپاتلایت/ افشاگر، مهتاب، محصور در گِلولای، ساقدوشها و بسیاری از فیلمهای دیگر هستند که در رشتههای بازیگری یک یا دو نامزد دارند، در حالی که گاهی حتی پنج نفر یا بیشتر از این تعداد در هر فیلم ارزش نامزد شدن دارند (برای نمونه، هر سه بازیگری که در مهتاب نقش کایرِن را بازی کردند استحقاق نامزدی را داشتند). خود بازیگران اظهار دارند که بازیشان همانند دیگر بازیگرانِ در صحنه خوب است و به همین دلیل اضافه شدن رشتهای برای اهدای جایزه جمعی به بازیگران ارزشش را دارد.
هفت) بهترین ساندترک اریژینال
اسکار همین حالا هم جوایز بهترین موسیقی متن و بهترین ترانه را اهدا میکند اما سرپرست موسیقی، کسی که ساندترکهای اریژینال را ارائه میدهد، هم لیاقت تقدیر دارد. جای دادن ترانههای ازپیشآماده در هر فیلمی میتواند تصمیمی درست یا اشتباه باشد؛ و انتخاب اشتباهِ موسیقی میتواند صحنهای را نابود کند و انتخاب درستش، میتواند اثر را به جاودانگی برساند. ساندترکهای حیرتآور فیلمهای ماری آنتوانت، رانندگی، اسکات پیلگریم در برابر دنیا، درونِ لوئین دِیویس و بلک پنتر تنها چند نمونه از مجموعه موسیقیهایی هستند که در چند سال اخیر حتی اثرشان را بهتر از آنچه که باید کردهاند.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: