شصتویکمین دوره جشنواره لندن با نمایش چند فیلم توجهبرانگیز و معرفی چهرهها و آثار تازه به کارش خاتمه داد و گزارش آن را در سایت ماهنامه «فیلم» خواندید. اکنون با فروکش کردن هیاهوی داوریها و انتخابهای جشنواره، و در شرایطی که تقریباً تمام فیلمهای حاضر در این دوره در دسترس مخاطبان داخل ایران قرار گرفتهاند و نسخههای باکیفیتشان به همراه زیرنویس فارسی قابلتهیه است، میتوان مرور کوتاهی داشت بر آثار این دوره و آنچه در لندن 2017 اتفاق افتاد.
جشنواره لندن با نمایش نفس (اندی سرکیس) در مراسم افتتاحیه آغاز شد؛ فیلمی درباره مردی کاملاً فلج که نهتنها برای بقا، بلکه برای زندگیای باکیفیت میان جمعیت مبارزه میکند. اندرو گارفیلد در نقش این مرد، تبحرش را در تصویر کردن شخصیتهایی با شجاعت و عزم اخلاقی ثابت کرده است.
در مراسم و نمایشهای ویژهی جشنواره امسال، اسمهای فیلمسازان بزرگ و مهمی مانند میشاییل هانکه با فیلم پایان خوش دیده میشد. این فیلم تمام مشخصات و ویژگیهای دیگر آثار هانکه را دارد؛ خانوادهای ازهمگسیخته، شکافهای احساسی بین افراد، آدمهای خودمحور که فقط به فکر اهداف و جاهطلبیهای خود هستند، ناتوانی ناشی از زوال عقل، قتلی از سر دلرحمی به نشانهی عشق، معصومیت کودکی به عنوان یک شاهد بیصدای دنیای بیعاطفهی بزرگترها، و البته تمرین ضبط وقایع با دوربین فیلمبرداری. اما پایان فیلم با توجه به استانداردهای هانکه، باز هم یک غافلگیری بزرگ است.
فرانسوا اوزون همیشهماهر پس از فرانتس سراغ فیلمی کاملاً متفاوت رفته است. عاشق دوگانه تریلری درباره بحران شخصیت و هویت دوگانه است. اوزون بار دیگر استادانه سرعت و میزان هیجان را تا اوج نهایی خود کنترل میکند.
شگفتزده فیلم جدید تاد هِینز، فاصلهی زیادی با شیوهی همیشگی او - به سبک داگلاس سیرک - دارد. ساختار دقیق فیلم از نظر زمانبندی به عقب و جلو در حرکت است و طرح پیچیدهی فیلم، داستان دو جستوجو با شکاف زمانی یکچهارم قرن بینشان را بهطور موازی پیش میبرد. عامل مشترک دو داستان، افراد مبتلا به افت شنوایی است. در پایان، تکههای پازل به روشی احساسی و رضایتبخش جای درست خود قرار میگیرند.
گیرمو دل تورو با فیلم خوب شکل آب دوباره یک فانتزی مدرن با دنیایی از مخلوقات عجیبوغریب خلق کرده است. فقط او میتواند عشق بین یک زن لال و یک هیولای نه مثل مخلوق مانگای ژاپنی مرداب سیاه را نشان بدهد که نهتنها قابل باور، بلکه مانند شعر عاشقانه هم باشد.
مهمانی (سالی پاتر) یک کمدی بامزه درباره آداب و رسوم (یا کمبود آداب و رسوم) است. یک مهمانی متمدن عصرانه تبدیل به کابوسی میشود که در آن هر فرد ادب اجتماعیاش را کنار میگذارد و طبیعت واقعی خود با تمام زشتیاش را نشان میدهد. همهی بازیگران فوقالعادهاند.
نوآ بامباک در فیلم جدیدش داستانهای مایروویتز داستان خانوادهای یهودی در نیویورک را با طنز همیشه عریانش، با شخصیتهایی غیرمتعارف و دیالوگهایی بامزه با مقدار زیادی شوخطبعی روایت میکند.
زاما (لوکرِسیا مارتل) بعد از نُه سال غیبت و فیلم زن بیسر، داستانی در اواخر قرن هجدهم در یک مستعمرهی دور از اسپانیا را برای روایت برگزیده است؛ داستانی درباره یک افسر که بعدِ از دست دادن محبوبیتش نزد مقامات، در معرض نابودی قرار میگیرد. مارتل مهارتش را در خلق فضا و کار روی جزییات شخصیتپردازی، در روایت سقوط این شخصیت تا عاقبت غمانگیزش به کار گرفته است.
سهمگین یا موحش/ Redoubtable به کارگردانی میشل آزاناویسوس درباره دوران زندگی ژانلوک گدار با همسرش آن ویازمسکی است. کارگردان در برخوردش با شخصیت گدار، به دو سطح متفاوت پرداخته است. با اینکه برای گدار به عنوان فیلمساز احترام قائل است، عقاید سیاسی و زیباییشناسی او را صادقانه نقل کرده است. اما از نظر شخصی، نگرش گدار بیشتر غیرسنتی است و او را فردی سخت، گستاخ، شتابزده و بیثبات در بیان عقایدش به تصویر میکشد. به هر حال، شوخیهای فیلم به قیمت خراب کردن گدار تمام میشود.
سال آخر (گِرِگ بارکر) مستندی درباره دوازده ماه آخر ریاستجمهوری باراک اوباما است و بیشتر بر سیاست خارجی او تمرکز دارد که با گروهش سعی دارد در بخشهای مختلف دنیا از طریق گفتوگو صلح برقرار کند تا با دخالت نظامی.
تو هرگز واقعاً اینجا نبودی فیلم جدید لین رمزی یک اثر جنایی نوآر درباره قاتلی حرفهای (با بازی عالی یواکین فینیکس) است که دختر جوانی را که برای سوءاستفادهی جنسی دزدیده شده، نجات میدهد. روایت فیلم ذهنی و از زاویهی دید شخصیت اول داستان است و حالت گنگ ذهنی او با تصاویر پراکنده، بیانسجام و مهآلود نشان داده میشود.
لوکیشن پروژه فلوریدا (شان بیکر) محلههای فقیرنشین اورلاندو با هتلها و آپارتمانهای ویران، جایی که رفتار غیرانسانی عادی است. سه کودک شخصیتهای محوری فیلم مدام در حال شربازی و شیطنت هستند و فقط برای لذت لحظهای زندگی میکنند و اهمیتی به آینده نمیدهند. آنها تصویری از معصومیت در میان دنیای فاسد بزرگسالان هستند. اما زمانی که واقعیت دنیای بزرگترها شادیشان را تهدید میکند، به محلهی بدنام نزدیکشان پناه میبرند.
کشتن گوزن مقدس فیلم عجیبوغریب دیگری از یورگوس لانتیموس درباره ناهنجاریهای رفتار و نگرش است. در این فیلم، ناهنجاری در قالب تأثیر یک پسر جوان بر جراحی مشهور (کالین فارل) و خانوادهاش است که باعث فلج ناشناختهی فرزندان این جراح میشود. یک توضیح ممکن میتواند این باشد که در ذهن و ناخودآگاه این جراح احساس گناه وجود دارد، چون پدر آن پسر جوان هنگام جراحی زیر دست او جان سپرده است. اما لانتیموس وضعیت را مبهم و سؤالهای زیادی را بیپاسخ میگذارد.
فاکسترات فیلم جدید ساموئل مائوز درباره زوج میانسالی است که خبر درگذشت پسرشان در جنگ را دریافت میکنند، در حالی که خبر درست نیست و پسرشان زنده است. موازی با این سکانس، ایست بازرسی منطقهی جنگی و آنچه واقعاً اتفاق افتاده نشان داده میشود. داستان فیلم بررسی روانشناسانهی واکنش به غم در سطح ناخودآگاه است.
مرا با نام خودت صدا بزن بار دیگر مهارت لوکا گوادانینو در خلق فضا (این بار شمال ایتالیا) به عنوان پسزمینهای برای شکل دادن یک رابطه را نشان میدهد. گوادانینو در چشماندازی باصفا با زندگیای آرام اجازه میدهد این رابطه از نظر فیزیکی و عاطفی رشد کند و در پایان چیزی خالص و زیبا و بزرگتر از یک دوستی بشود.
در فیلمهای الکساندر پین طنز معمولاً از یک مفهوم غیرمنطقی ایجاد میشود. طنز نبراسکا توهم مرد مسن و مجنون در مورد برنده شدن پول زیاد در مسابقهی بختآزمایی بود. در فیلم جدیدش کوچکسازی این عامل عجیبوغریب احتمال چنداینچیشدن انسان است با هدف حل مشکل ازدیاد جمعیت، کمبود غذا و بهبود اقتصاد. به هر حال در این مورد، ایدهی غیرمنطقی طنز فیلم با کمک علم و خیال تبدیل به واقعیت میشود. پین شوخیهای زیادی از ایدهی کوچکسازی بیرون میکشد ولی فیلم بهتدریج وجه جدی این بحث را نشان میدهد؛ اینکه مشکلات دنیا با کوچک کردن اندازهی انسان حل نمیشود.
نبرد دو جنسیت بیش از اینکه درباره مسابقهی معروف تنیس بین بیلی جین کینگ (اما استون) و بابی ریگز (استیو کارل) باشد، به رقابت دو جنس زن و مرد میپردازد. رویکرد فیلم فمینیستی است و به همین دلیل، بیشتر شخصیت و نیازهای احساسی بیلی جین کینگ را توضیح میدهد. فیلم درخشش و خلاقیت اثر پیشین کارگردانانش والری فاریس و جاناتان دیتن، میس سانشاین کوچولو را ندارد، اما با مهارت، تنش رقابت را تا اوج مسابقه ایجاد میکند.
مادبوند یک درام حماسی به کارگردانی دی ریس، در جنوب آمریکای شمالی دهههای 1930 و 1940 است؛ زمانی که کشاورزی اصلیترین راه درآمد مردم بود و بستگی به گِل حاصلخیز دلتای رودخانهی میسیسیپی داشت. در برابر این پسزمینه، ریس رابطهی دو خانواده را به تصویر میکشد؛ خانوادهای سفید، کشاورز و زمیندار و خانوادهای سیاه که در زمینهای اجارهای کار میکنند و به دلیل تعصبات قومی تحقیر میشوند.
شخصیت اول تلما، فیلم جدید یواخیم تریئر، دختر جوانیست که با تشنجهای بیدلیلش از نظر پزشکی، میتواند به دیگران آسیب بزند. کارگردان تلاش میکند پدیدههای فراطبیعی را با رویکرد روانکاوی توضیح دهد؛ با تربیت سختگیرانهی مذهبی، سرکوبی اخلاقی و مهار جنسی این دختر که منجر به داشتن احساسات ناخودآگاه متضاد میشود.
در مجموع 242 فیلم در جشنواره نمایش داده شد که از میان فیلمهای مورد علاقهام که خارج از مراسم یا مناسبتی خاص نشان داده شدند، میتوانم به چند فیلم زیر اشاره کنم.
بگذار آفتاب به داخل بتابد/ Let the Sunshine In: فیلم جدید کلر دِنی درباره زنی است که اشتیاقش برای عشق باعث میشود برای یافتن جفت مناسب، سراغ مردهای زیادی برود؛ یک نقش ایدهآل برای ژولیت بینوش.
ردپا/ Spoor: داستان زنی است که در جنگل زندگی میکند و سعی دارد از حیات وحش محافظت کند و از کسانی که حیوانات را میکشند تا حدی تنفر دارد که میتواند بکشدشان. فیلم، عقاید و احساسات و عشق او نسبت به طبیعت را با ما به اشتراک میگذارد.
Filmworker: مستندی درباره لئون ویتالی است که به عنوان دستیار استنلی کوبریک، خود را وقف او کرد. فیلم داستانهای ناگفتهی زیادی درباره کوبریک دارد.
سرزمین موعود/ Promised Land:مستندی با فرم یک فیلم جادهای. سازندگان آن با رولز رویس الویس پریسلی به نقاط مختلف آمریکا سفر میکنند و اشخاص مختلفی را سوار میکنند و در مورد همه چیز صحبت میکنند. نکات جالبی درباره الویس و موسیقیاش و همچنین در مورد وضعیت اجتماعی و سیاسی آمریکا گفته میشود.
جنگجوی کوچک/ LittleCrusader: فیلمی که در جشنواره کارلووی واری هم حضور داشت و از نظر بصری غنی است؛ و در مورد یک شوالیه است که در جستوجوی پسرش و برگرداندن او به خانه، وارد جنگهای صلیبی میشود.
کلی بچه، یک میمون و یک قلعه/ Lots of Kids, a Monkey and a Castle: مستندی دیگر از کارلووی واری، ساختهی گوستاوو سالمرون که درباره خولیتا مادر هشتادسالهاش در گذر سالهای زیاد است. این زن شجاع تمام رؤیاهایش را به واقعیت تبدیل کرده است. عشق به زندگی و شوخطبعیاش تماشاگر را جذب میکند.
طبق روال همیشگی جشنواره، برنامهی مرور آثار هیچ فیلمسازی برگزار نشد. اما گنجینههای بایگانیشده در طول برنامه نمایش داده شدند، از جمله مسألهی زندگی و مرگ (مایکل پاول، 1946)، اتاق اِل شکل (برایان فوربز، ۱۹۶۲)، میلدرد پیرس (مایکل کورتیس، 1945) و صورتزخمی (هاوارد هاکس، 1932).
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine
[ترجمه: غزل گلمکانی]