آستانهی هفدهسالگی/ The Edge of Seventeen
نویسنده و کارگردان: کلی فرمن کریگ، بازیگران: هیلی استاینفِلد (نِیدین)، وودی هارِلسن (آقای برنر)، هیلی لو ریچاردسن (کریستا)، کایرا سِجویک (مونا) و... محصول 2016 آمریکا، چین، ژانر: درام، کمدی، 104 دقیقه.
زندگی دوران نوجوانی و حضور در دبیرستان، برای دختری به نام نِیدین تحملناپذیرتر از قبل میشود چون رابطهی بهترین و تنها دوستش کریستا، با برادر بزرگترش آغاز میشود.
سمفونی تحقیرهای کوچک!
آستانهی هفدهسالگی یکی از آن فیلماولهای جمعوجور و تماشایی است که قبل از هر چیز دوستدارانش را کنجکاو آثار بعدی نویسنده و کارگردان جوانش میکند. مهمترین ویژگی این کمدی درام نوجوانانه هم در خلاقیتهای روایی و شخصیتپردازی است که البته بیشتر شامل شخصیتهای اصلی میشود و فرعیها را در مواردی و تا حدودی جدی نمیگیرد!
به هر حال در دوره و زمانهای که حتی فیلمسازان جوان سینمای اروپا هم بیشتر (یا دستکم در گامهای نخست) به فکر داستانگویی صرف، درباره مشکلات روز و جذب حداکثری تماشاگران هستند و کمتر به جزییات بصری و ماهیت اصلی سینما و زبانش توجه دارند، آستانهی هفدهسالگی نمونهی خوبی از چگونگی روایت یک داستان تکراری و خلق شخصیتهایی است که میتوانند هر تماشاگری را مشتاق پیگیری داستانشان کنند. برای این منظور میتوان به همان شروع فیلم اشاره کرد که شخصیت اصلی، نیدین، با شتاب از خودرویی پیاده میشود و وقتی در کلاس مقابل معلمش قرار میگیرد، از «تصمیم بزرگ» خود میگوید (که احتمالاً عموم تماشاگران را شوکه میکند). اما جالبتر از آن واکنش معلم (با بازی دیدنی وودی هارلسن) است که بلافاصله برگهای را برمیدارد و تصمیم کوبندهتر خودش را به اطلاع شاگرد میرساند؛ دختری که با تدبیر معلم آرام میگیرد. بازی هارلسن و کیفیت خواندن برگهای که به دست میگیرد، گویای بداههپردازی است اما ارزش کار او وقتی بیشتر به چشم میآید که بدانید به درخواست کارگردان، واقعاً بیشتر شوخیها و کنایههایش را بداههپردازی کرده است و حسابشدگی دیالوگها لزوماً برآمده از فیلمنامهای دقیق نیست (البته تا جایی که نگارنده فهمید و فقط در این مورد).
در این روزگار تقریباً همه میدانند که چرا باید شروعی توفانی برای فیلم تدارک دید و نمونههای سینمایی موفق آن هم کم نیستند، اما باز هم کمتر پیش میآید که با نمونههای سنجیدهای مانند این فیلم برخورد کنیم که نهفقط کار خودشان را درست انجام میدهند بلکه در مرور فیلم به پیچیدگیها و ظرافتهای متعددشان در کلیت داستان پی میبریم و مثلاً اینکه وقتی داستان دوباره به نقطهی شروع برمیگردد یک نیمهی مهم دیگر از آن فصل باقی مانده است که حالا با توجه به اطلاعات داستانی که به تماشاگر داده شده، میتواند معنی و مفهوم داشته باشد.
از سایر بازیهای فیلم باید به درخشش هیلی استاینفِلد اشاره کرد که با شهامت حقیقی (برادران کوئن، 2010) وارد سینما و حتی نامزد جایزه اسکار شد (و چه جالب که شخصیت او در فیلم تیشرتی به تن دارد که با الهام از لبوفسکی بزرگ طراحی شده است و کاریکاتوری از شخصیت دود - با بازی جف بریجز - روی آن دیده میشود). او در این میان در فیلمهای زیادی بازی کرد که مهمترینشان دوباره شروع کن (جان کارنی، 2013) بود تا اینکه با آستانهی هفدهسالگی دوباره درخشید و نامزدی جایزه گلدن گلوب را به دست آورد. در نقشهای فرعی هم بلیک جِنِر (که سال گذشته با ایفای نقش اصلی هر کس قدری میخواهد!! اثر ریچارد لینکلیتر شناخته شد) و هیلی لو ریچاردسن (که امسال در نقش اصلی کلمبوس اثر کوگونادا تحسین شده) بیشتر به چشم میآیند.
آستانهی هفدهسالگی اولین نمایشش را در جشنواره بینالمللی تورنتو 2016 تجربه کرد و با بودجهی نُه میلیون دلاریاش در گیشه درخشید و بیش از دو برابر این رقم را فروخت تا یکی از آثار مستقل موفق در اکران محدود سال گذشته عنوان بگیرد. منتقدان غربی هم اغلب نقدهای مثبتی بر فیلم نوشتهاند که در سایتهای «متاکریتیک» و «راتن تومیتوز» بهترتیب امتیازهای میانگین 77 از 100 (بر اساس 38 نقد) و 78 از 100 (بر اساس 140 نقد) را برای فیلم در پی آورده است. دیوید ارلیش منتقد جوان «ایندیوایر» که در «متاکریتیک» بالاترین امتیاز را به فیلم داده، در بخشی از نقدش نوشته است: «فیلم مانند سمفونی از تحقیرهای کوچک پیش میرود و لحظهای نیست که لااقل کمی آشنا به نظر نرسد اما لحظهای هم در فیلم وجود ندارد که کاملاً حقیقی به نظر نرسد.» (امتیاز 7 از 10)
تولد اژدها/ Birth of the Dragon
کارگردان: جرج نولفی، فیلمنامهنویسان: کریستوفر ویلکینسن و استیون جی. ریویل، بازیگران: فیلیپ نگ (بروس لی)، ژیا یو (وانگ جک من)، بیلی مگنوسن (استیو مککی) و... محصول 2016 چین، کانادا و آمریکا، ژانر: اکشن، رزمی، زندگینامهای، 95 دقیقه.
بروس لی در سن فرانسیسکوی سال 1965 بهواسطهی یکی از شاگردانش، استیو مککی، استاد تای چی و راهب شائولین وانگ جک من را به مبارزه دعوت میکند.
اژدهای مغرور وارد میشود!
جرج نولفی که از سال 2011 و با فیلم بهمراتب بهتر اداره تعدیل (با بازیهای مت دیمن و امیلی بلانت) کارگردانی را تجربه کرد و پیش از آن با فیلمنامههای دوازده یار اوشن (استیون سودربرگ، 2004) و اولتیماتوم بورن (پل گرینگرس، 2007؛ نگارش فیلمنامه با مشارکت تونی گیلروی و اسکات زد. برنز) شناخته میشد، حالا در دومین تجربهی سینمایی خود با صرف بودجهای 31 میلیون دلاری، فیلمی بهمراتب بدتر ساخته است؛ آن هم درباره شخصیتی بزرگ و با مصالح داستانیای که پتانسیل فوقالعادهای در خود دارند.
تولد اژدها بجز کوریوگرافی مناسب صحنههای رزمی، تقریباً هیچ ویژگی بارزی ندارد. داستان جالب و متفاوت فیلم پیرامون شخصیتی که از بروس لی ارائه میدهد نیز تا زمانی برای عموم تماشاگران کنجکاویبرانگیز و عجیب است که برای یافتن سؤالهایشان دست به تحقیق نزدهاند و مطالعه نکردهاند. در این فیلم بروس لی نهفقط هیچ شباهتی به یک قهرمان واقعی و شاعر و فیلسوف بزرگ ندارد بلکه جوانی است مدعی و خودخواه که انگار جلوتر از نوک بینیاش را نمیبیند! یکی از دلایل اصلی نقدهای اغلب منفی منتقدان خارجی هم همین است که فیلم اصلاً با ادعای «بر اساس یک داستان حقیقی» همخوانی ندارد. به عنوان مثال اسکات تافویا در سایت «راجر ایبرت» نوشته است: «چهطور در این سالهای قرن 21 چنین فیلمی ساخته میشود؟ فیلمی که بروس لی را به عنوان شخصیت فرعی در یک ماجرای عاشقانهی پوچ و خستهکننده به تصویر میکشد؟ کتابها و مقالههای متعددی درباره مبارزه وانگ جک من و بروس لی وجود دارد و این فیلم برای پر کردن زمانش دست به جعل تماموکمال شخصیتها و وقایع اصلیاش زده است. چرا؟ برای چه کسی سرنوشت شخصیت جعلی استیو مککی و درخواست او برای رسیدن به دختری که عاشقش شده است (و به اندازهی خود او جعلی است) و رهاییاش از دست جنایتکار بزرگی که حتی جعلیتر از آنهاست، اهمیت دارد؟»
شانن لی دختر بروس لی (که خودش روی فیلم دیگری کار میکند) درباره تولد اژدها گفت: «این فیلم هم مثل سایر نمونهها، فاقد فهم کاملی از فلسفهها و هنرهای پدرم است و نتوانسته است جوهر باورهای او در خصوص هنرهای رزمی و دیدگاههایش را به تصویر درآورد.»
تولد اژدها که فصل پایانیاش (که در آن بروس لی و وانگ جک من در کنار هم قرار میگیرند) نقض منطق روایی و فلسفهی وجودی خود فیلم و داستانی است که در بیشتر زمانش روایت میکند، بجز نقدهای منفی، در گیشه هم با فروشی حدود هفت میلیون دلار مواجه شد تا پس از وقفهای یکساله در اکران، در همهی زمینهها شکست خورده باشد. (امتیاز 4 از 10)